صدور انقلاب اسلامی از زاویه نگاه ایرانی، قتلگاه آرمان امام خمینی
با آغاز انقلاب اسلامی، شاهد جوشش رویکرد انقلابی و امیدواری در جریانهای اسلامی منطقهای بودیم. این موضوع پس از نزدیک به چهار دهه از انقلاب اسلامی، سخنان بسیاری در خصوص آن گفته شده و مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
کد خبر :
637911
سرویس بینالملل فردا؛ محمدمحسن فایضی: با آغاز انقلاب اسلامی، شاهد جوشش رویکرد انقلابی و امیدواری در جریانهای اسلامی منطقهای بودیم. این موضوع پس از نزدیک به چهار دهه از انقلاب اسلامی، سخنان بسیاری در خصوص آن گفته شده و مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
شاید بتوان دقیقترین تعریف و خواسته از صدور انقلاب را در سخنانی از امام خامنهای فهم نمود که در این خصوص میگویند: «رسانههای صهیونیستی و دستگاههای استعماری عالم، جمهوری اسلامی را به صدور انقلاب منسوب میکند. اگر صدور انقلاب به معنای صدور مواد منفجره و ایجاد جنجال و اغتشاش در میان ملتها و کشورهای دیگر باشد، این تهمت از دامان جمهوری اسلامی بهکلی دور است. صادر کردن شر و فساد، متعلق به امریکا و دستگاههای جاسوسی و مخرب نظامهای استکباری است. آنها هستند که ناراحتی و اغتشاش و ناامنی را در میان ملتها میبرند و به نا حق در کار و زندگی و امور داخلی
آنها دخالت میکنند... اگر صدور انقلاب به معنای صدور فرهنگ قرآنی و انسانساز اسلام است، این درست است و به آن نیز افتخار میکنیم. ما وظیفهی خود میدانیم که با صدای بلند و توان بالا، مفاهیم و ارزشها و احکام و معارف اسلامی را که مایهی نجات ملتها و مستضعفان و مظلومان است، اشاعه دهیم. ما احساس میکنیم که اگر به این تکلیف عمل نکنیم، مقصریم.»
«امید»، «باور به حکومت اسلامی» و «آزادی جوامع اسلامی» را میتوان سه مؤلفه اصلی صدور انقلاب نامید. انقلابی که با توجه به ماهیتش و نقشی که برای خویش تعریف کرده در صورتی که نتواند آرمان و اهداف خویش را صادر نماید، قطعاً روند سازش و نرمالیزه شدنش آغاز خواهد شد. کیفیت و کمیت موفقیت جمهوری اسلامی در صدور انقلاب خویش، موضوعی است که در این نوشتار مجال پرداختن به آن نیست.
اما یکی از آفتها و چالشهایی که صدور انقلاب با آن روبرو است، نگاه به این مقوله از زاویه ایرانی است و مرکز قرار دادن اهداف و سیاست خارجی جمهوری اسلامی در نقطه ثقل این امر است. این در حالی است که آرمانهای انقلاب اسلامی باید مرکز و نقطه ثقل باشد نه نگاه ایرانی.
بگذارید برای مفهوم شدن این بحث از یک مثال چالشی استفاده نمایم. یکی از شبهات یا استدلالهایی که علیه فلسطینیان و یا جنبش حماس مطرح میشود، پیام فلسطینیان پس از اعدام صدام حسین و تسلیت فوت وی بود. با نگاه ایرانی، این اقدام کاملاً ضدانقلابی است اما اگر کمی از زاویه فلسطینی به این اتفاق نگریسته شود تا حدودی این شبهه برطرف میشود؛ زیرا از منظر یک فلسطینی (غلط یا درست) صدام حسین از معدود سران عربی است که در پس از آغاز دوران سازش کشورهای عربی در دهه 90 میلادی، همچنان در مقابل رژیم صهیونیستی ایستاد و کمکهای سیاسی و مالی فراوانی هم به جریانهای فلسطینی انجام داد و
سرانجام در یک طرح کلان و پیچیده آمریکایی و صهیونیستی برای تحقق «خاورمیانه بزرگ» از قدرت برکنار شد.
یا بهطور مثال در موضوع سوریه، اگر از نگاه ایرانی به مسئله نگاه شود (که البته نگاهی عمیق و ناشی از درک صحیح از فتنه برنامه ریزی شده استکبار در سوریه است) هر کسی با تمام وجود در مقابل این فتنه نیاستد در جبهه مقاومت و آرمان انقلاب اسلامی نیست؛
اما اگر به فتنه (فضایی مخلوط از حق و باطل) سوریه از زاویه دیگری یعنی از دید بسیاری از جریانها و ملتهای اسلامی-عربی به سوریه بنگریم؛ از منظر آنان حکومت بشار اسد و حافظ اسد یک حاکمیت نهچندان دموکراتیکِ کاملاً سکولاری است که بسیاری از احکام، جریانها و آرمانهای اسلامی در این کشور شدیداً سرکوب شده است. لذا وقتی به برخی از جوامع عربی (نه همه آنان) از لزوم حمایت از بشار در مقابل فتنه غربی عبری سخن گفته میشود، درکی از این امر و چرایی لزوم حفاظت از حکومت بشار اسد ندارند.
هدف از دو مثال بالا توجیه رفتار برخی جریانها و ملتهای کشورهای عربی بالاخص اخوان المسلمین و حماس در موضوعات منطقهای و بیداری اسلامی نیست، بلکه تلاشی برای نشان دادن نگاه صحیح به صدور انقلاب و تعیین جایگاه جنبشها و گروههای اسلامی در دایره آرمانهای اسلامی است. با نگاهی غیر ایرانی و واقعی به کشورها و جریانهای اسلامی منطقه، میتوان برنامه و راهبردی بسیار دقیقتر و کم آسیبپذیرتری برای صدور انقلاب داشت. با این نگاه قطعاً نوع و راهبرد برخورد با جنبشهای فلسطینیای چون حماس و جهاد اسلامی بسیار متفاوتتر خواهد بود و بسیاری از شبهات در خصوص چرایی
تداوم حمایت از آنان پاسخ داده خواهد شد. چرایی و شیوه حمایت یا بهتر گفته شود زاویه نگرش به گروه های فلسطینی بسیار روشن و واضح است.
امام خامنهای در کنفرانس ششم حمایت از انتفاضه تاکید نمودند: «موضع ما نسبت به مقاومت یک موضع اصولی است و ربطی به گروه خاصّی ندارد. هر گروهی که در این مسیر استوار باشد، با او همراه هستیم و هر گروهی که از این مسیر خارج شود، از ما دور شده است. عمق رابطهی ما با گروههای مقاومت اسلامی فقط به میزان پایبندی آنان به اصل مقاومت مرتبط است.