اکو نیازمند اراده سیاسی رهبران

در ارزیابی همکاری‌های منطقه‌ای و سازمان‌های منطقه‌ای مبتنی بر این همکاری‌ها چند پرسش اساسی مطرح است. نخست آنکه در حوزه منطقه‌گرایی، کشورهای عضو به لحاظ ساختارهای سیاسی چه میزان شباهت‌ بایکدیگر دارند.

کد خبر : 637801
روزنامه ایران:‌نوذر شفیعی*: در ارزیابی همکاری‌های منطقه‌ای و سازمان‌های منطقه‌ای مبتنی بر این همکاری‌ها چند پرسش اساسی مطرح است. نخست آنکه در حوزه منطقه‌گرایی، کشورهای عضو به لحاظ ساختارهای سیاسی چه میزان شباهت‌ بایکدیگر دارند. هر قدر این مشابهت‌ها بیشتر باشد، همگرایی منطقه‌ای موفق‌تر است.به عنوان نمونه، اتحادیه اروپا مثال بارزی است ازمنطقه‌گرایی که به دلیل اشتراک اغلب اعضای آن در باور و پایبندی به دموکراسی،نهادهای موفق را شکل داده‌اند.
دومین نکته آن است که در یک منطقه‌گرایی کشورها به لحاظ هم تکمیلی اقتصادی تا چه حد مکمل یکدیگر است؟ طبیعتاً هرقدر کشورهای یک مجموعه منطقه‌ای اقتصادهای متنوع‌تری داشته باشند، «هم تکمیلی» بیشتری خواهند داشت.در واقع یکی از شاخص‌های موفقیت یک اتحادیه میزان تجارت درون اتحادیه‌ای آن است که در میان کشورهای با اقتصاد مشابه این تجارت طبیعتاً ضعیف است و بالعکس با کشورهای خارج از مجموعه روابط تجاری گسترده‌تری دارند.
نکته دیگر آن است که بدانیم کشورهای عضو یک سازمان همکاری منطقه‌ای تا چه حد به لحاظ فرهنگی و اجتماعی همگون هستند. هر قدر تجانس بیشتر باشد، میزان موفقیت آنها در همکاری بیشتر است. بحث این است که بدانیم تا چه حد کشورهای عضو به لحاظ روانی احساس تعلق به این مجموعه دارند یا تا چه حد زیرساخت‌های ارتباطی مانند خطوط ریلی، جاده‌ها و... فراهم هستند. همچنین دبیرخانه یک سازمان منطقه‌ای تا چه حد فعال است و می‌تواند موضوعات مهم را در دستور کار کشورهای عضو قرار دهد و زمینه قرابت بیشتر آنها را فراهم آورد. پاسخ این پرسش‌ها شاخص‌هایی است که برای ارزیابی یک همکاری منطقه‌ای به کار می‌رود.
با توجه به این شاخص‌ها و در ارزیابی میزان موفقیت سازمان همکاری‌های اقتصادی «اکو» باید یادآور شد که این سازمان دچار ناهمگونی‌های متعددی است. چنانکه از منظر ساختارهای سیاسی طیفی از اقتدارگرایی تا مدعیان دموکراسی را شامل می‌شود. همچنین کشورهای عضو دارای هم‌تکمیلی اقتصادی نیستند و اقتصادها و تولیدات مشابهی دارند. علاوه بر این با وجود آنکه همه کشورهای عضو مسلمان هستند اما متأسفانه نوعی ناهمگونی اجتماعی و فرهنگی نیز میان آنها وجود دارد.
از منظر شاخص تعلق خاطر روانی نیز مشکلاتی وجود دارد. چنان که به طور مثال هنوز تعلق خاطر ترکیه به اتحادیه اروپا و تمایلش به پان ترکیسم و نیز نوعثمانی‌گرایی بیشتر است. به نظر می‌رسد پاکستان نیز احساس تعلق بیشتری به جنوب آسیا یا جنوب خلیج فارس دارد. بنابراین ایران تنها کشور مؤسسی است که تمایل شدیدی به پیشرفت اکو دارد. این همه در حالی است که امروز دنیا دنیای همگرایی، منطقه‌گرایی و بین منطقه‌گرایی است. دنیای کنونی، عصر «جهانی شدن»است و کشورها برای جهانی شدن باید در یک الگوی کوچک‌تر مثل منطقه‌گرایی خود را تقویت کنند، ظرفیت‌هایشان را بشناسند و صادقانه برای پیشرفت همکاری‌های منطقه‌ای کار کنند. بنابراین آنچه اشاره شد، تلنگری است به مسئولان «اکو» تا بدانند با یک منطقه‌گرایی ضعیف مواجهند و ضعف‌هاب این منطقه‌گرایی نیز به رهبران سیاسی برخی کشورهای عضو مربوط می‌شود. طبق نظریه «نوکارکردگرایی» کشورها هرقدر هم که به یکدیگر نیازمند باشند اما اراده لازم برای هم تکمیلی نزد رهبران سیاسی وجود نداشته باشد، منطقه‌گرایی شکل نمی‌گیرد و اگر شکل بگیرد نیز موفق نخواهد بود. طبق نظریه «کارکردگرایی» نیز این نیازهای فنی است که ارتباط میان کشورها را گسترش می‌دهد. بنابراین کشورهای عضو «اکو» باید تلاش کنند تا نیاز‌های فنی‌شان را در درجه اول از طریق خود اعضا تأمین و تجهیز کنند. «اکو» برای تبدیل شدن به یک همگرایی موفق نیازمند اراده سیاسی رهبران کشورهای عضو است.
اما با وجود همه آنچه گفته شد، سازمان «اکو» را باید همچنان یک فرصت مغتنم دانست زیرا بستر گفت‌وگوی رو در رو میان رهبران کشورهای عضو را فراهم می‌آورد و از توسعه سوء تفاهم‌ها و تنش‌ها جلوگیری می‌کند. کارکرد مهمی که بر اهمیت تلاش برای تقویت سازمان‌های همکاری منطقه‌ای می‌افزاید.
*کارشناس مسائل بین‌المللی
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: