دولت منادی وحدت یا عامل ایجاد دوقطبی
مروري بر سخنان آقاي روحاني در روزهاي اخير، بيانگر اين است كه مشاوران ايشان با اين مضمونسازيها، بزرگترين ظلم را در حق مردم ايران و البته پايگاه رأي رئيسجمهور براي انتخابات آينده روا داشتهاند...
روزنامه جوان: مروري بر سخنان آقاي روحاني در روزهاي اخير، بيانگر اين است كه مشاوران ايشان با اين مضمونسازيها، بزرگترين ظلم را در حق مردم ايران و البته پايگاه رأي رئيسجمهور براي انتخابات آينده روا داشتهاند، به گونهاي كه به رغم هشدار ايشان در زمينه ايجاد چالش دوقطبي در كشور كه در نشست استانداران بر آن تأكيد كرده بود، خود زمينه ايجاد يك فضاي دوقطبي را در كشور آن هم در زماني كه بيش از دو ماه تا انتخابات باقي مانده و هنوز آرايش سياسي عرصه انتخابات روشن نشده است، ايجاد كرده است. براي اين رفتار دلايل زيادي را ميتوان برشمرد، اما مهمترين آن را بايد ناتواني دولت يازدهم در عمل به شعارهايي دانست كه در آستانه انتخابات و در جريان رقابتهاي انتخاباتي مطرح كرده و اكنون دولت در حالي به روزهاي پاياني خود نزديك ميشود كه بسياري از آنها تحقق نيافته و البته مشكلات مردم در همان عرصهها افزايش يافته است، نظير بهبود شرايط محيطكار، ايجاد اشتغال و كاهش بيكاري، تأمين مسكن ارزان و مهار قيمت آن، مقابله با فساد و ايجاد عدالت اقتصادي، توزيع عادلانه ثروت براي بهبود وضعيت معيشت مردم و بالا بردن واقعي درآمد خانوارها و دهها شعار ديگر. در عرصه عمل به سوگندي كه رئيسجمهور در اصل يكصد و بيست و يكم ياد كرده كه طي آن بايد پاسدار مذهب رسمي، نظام جمهوري اسلامي و قانون اساسي كشور باشد، اگر تنها بند اول اصل دوم قانون اساسي آنجا كه دولت جمهوري اسلامي ايران موظف ميشود كه همه امكانات خود را براي ايجاد محيط مساعد براي رشد فضائل اخلاقي براساس ايمان و تقوي و مبارزه با كليه مظاهر فساد به كار گيرد، به طور قطع دولت يازدهم حرفي براي گفتن ندارد، چراكه روند فزاينده آسيبهاي اجتماعي كه بخش عمده آن ناشي از پيامد سياستهاي اقتصادي و ولنگاري فرهنگي است، به گونهاي است كه دستگاههاي اجرايي خود به ناكارآمدي در اين عرصه اذعان دارند و تنها همشان به جلسات در اتاقهاي در بسته معطوف و عرصه را براي ماهوارهها و شبكههاي مخرب دشمن رها كردهاند. ثمره گفتمان اعتدالي كه آقاي روحاني در آستانه انتخابات بدان وعده داده بود، تنها انفعال در عرصه سياست خارجي و ناتواني در تحقق نتايج برجام (متناسب با همان وعدههايي كه خود ايشان طي ايام قبل و حين مذاكرات داده بود) از يك سو و از سوي ديگر رشد روزافزون فاصله طبقاتي بود، چراكه در همان زماني كه دولت در آغاز راه با فراخوانهاي گسترده درخواست ميكرد كه مردم از دريافت يارانهها خودداري كنند، براي وزرا و مديران ارشد خود حقوقهاي دهها ميليوني مصوب كرده و به اجرا در آورده بود و زماني هم كه اين حقيقت تلخ افشا شد، سنگاندازي در مسير رسيدگي به وضعيت نجوميبگيران عملاً پرونده را به محاق برد. حلقه وصل دولت يازدهم با همپيمانان سياسي نيز از علل ديگري است كه ميتواند به عنوان مبنايي براي فرافكنيهاي اخير مورد توجه قرار گيرد. در ماههاي اخير به رغم خودداري از نقد دولت توسط كساني كه با دولت در يك جبهه سياسي نبودند، اما بيشترين نقد را نسبت به عملكرد دولت فعالان سياسي متحد ايشان در انتخابات 92 داشته و دارند، چراكه آنها هم تلاش دارند تا ضعفهاي دولت به دليل حمايتهاي سياسي به پاي آنها نوشته نشده و عملاً آينده سياسي خود را بتوانند حفظ كنند و به همين دليل است كه تلاش آنها براي معرفي نامزدهايي در كنار آقاي روحاني براي انتخابات 96، بيانگر يأس از رأيآوري مجدد آقاي روحاني با توجه به ريزش سنگين محبوبيت ايشان نسبت به انتخابات 92 است كه از 50/7 درصد به 30درصد رسيده است. بر اين گزارهها، نكات بسيار ديگري را ميتوان افزود كه در يك يادداشت كوتاه مجالي براي آن نيست، اما همه آنها ميتواند توجيهكننده مواضع اين روزهاي آقاي روحاني باشد كه با دست خالي و يك گفتمان شكستخورده وارد عرصه رقابتي ميشود كه البته رقيب خيلي هوشمندانهتر و حسابشدهتر برخلاف انتظار آنها خود را آماده كرده است.