وقتی پزشکان بابت اشتباهاتشان طلبکار میشوند!
رئيس بيمارستان: ما را از رسانهها نترسانيد، ما لابي داريم؛ با رسانهاي شدن خطا تمام هزينهها را خودتان بايد پرداخت كنيد !
در حالي كه وزير بهداشت سرگرم سفرهاي خارجي و دريافت جوايز داخلي (عنوان طبيبِ ديدگان، حمايل سيمرغ و نشان شمس) است و رئيس سازمان نظام پزشكي هم به يك باره نامش به عنوان نامزد مستقل در يكي از فهرستهاي انتخاباتي رياست جمهوري سال آينده سر درآورده، خطاهاي پزشكي در مجموعههاي تحت نظارت اين دو نهاد هر روز به شكلي فجيعتر رخ مينمايد و حالا كار به جايي رسيده است كه پزشكان و مراكز درماني خطاكار به جاي پذيرش قصور و عذرخواهي و تلاش براي جبران بيمار و خانوادهاش را تهديد ميكنند و به صراحت ميگويند «ما را از رسانهها نترسانيد. جايگاه ما با رسانهاي شدن خبر فرزندتان دچار مشكل نميشود؛ ما نيز لابيهاي خود را داريم.»! شمار خطاهاي پزشكي اين روزها از حساب خارج شده آنقدر كه ديگر شبيه سريال «در حاشيه» نيست و اگر بنا باشد براي آن برنامهاي ساخته شود، خوراك سريالهاي 200، 300 قسمتي را فراهم ميكند. يك روز دست چپ و راست كودكي دو ساله از سوي پزشك معالج اشتباه گرفته ميشود و روز ديگر كليه بيمار را به جاي كيست از بدنش خارج ميكنند. اين اتفاقات درست در شرايطي رخ ميدهد كه مسئولان ارشد نظام سلامت اعم از وزارت بهداشت و سازمان نظام پزشكي سرگرم بازيهاي سياسي و انتخاباتي خود هستند و در اين مسير اگرچه موضعشان در برابر حوادثي همچون انجام عمل جراحي اشتباه يا خارج كردن كليه بيمار به جاي كيست و سوزاندن كف پاي كودك سه ساله سكوت است، اما وقتي پاي مزد درمان و تعرفههاي پزشكي به ميان ميآيد، پشت تريبونها قرار ميگيرند و در دفاع از مظلوميت پزشكان بيانيههايي شديداللحن صادر ميكنند. ماجراي سوزاندن پاي نوزاد 29 روزه بر اثر تزريق اشتباه و واكنش نامناسب كادر درماني و رئيس بيمارستان در برابر خانواده اين نوزاد و صد البته رسانهاي شدن ماجرا، موجب شد تا وزير بهداشت هم به موضوع واكنش نشان بدهد و بگويد «كوتاهي انجام شده، قابل چشمپوشي نيست و هر نوع كوتاهي حتي كوچك، ميتواند عوارض جدي را به دنبال داشته باشد و نظم، انضباط، دقت و انصاف بخشي از وظيفه ما است.»
6 بهمن ماه بود كه نوزاد 29 روزهاي در يكي از بيمارستانهاي پايتخت به دليل تزريق اشتباه و نشت زير جلدي بخشي از سرم قندي دچار آسيب به پوست و بافتهاي اطراف محل تزريق شد و با وجود پيگيريهاي پدر نوزاد درمان وي در بيمارستان آنقدر به تعويق افتاد كه پدر تصميم گرفت با رسانهاي كردن ماجرا، پيگير درمان فرزندش شود، اما آنگونه كه پدر سجاد ميگويد رئيس بيمارستان پس از رسانهاي شدن ماجرا به وي گفته بود بايد تمام هزينههاي ناشي از بيموالاتي كادر درماني را بپردازد. آنطور كه پدر اين نوزاد مدعي است در شرايطي كه بخش مراقبتهاي ويژه به دليل تعميرات و نوسازي در حال تخليه بوده، همه نوزادان به غير از سجاد را جابهجا كردهاند و رئيس بيمارستان به وي گفته است: «ما را از رسانهها نترسانيد. جايگاه ما با رسانهاي شدن خبر فرزندتان دچار مشكل نميشود؛ ما نيز لابيهاي خود را داريم. برويد فكري به حال خود كنيد كه مشكل از شما بوده و نه كادر پزشكي.»
در برابر اين حادثه، سيدحسن قاضيزادههاشمي وزير بهداشت در برابر سؤال خبرنگاران از وضعيت سجاد كوچولو گفته است «از تمام همكاراني كه براي احياي اين نوزاد زحمت كشيدند، تشكر ميكنم زيرا در سه نوبت اين نوزاد را از مرگ نجات دادند، اما كوتاهي انجام شده، قابل چشمپوشي نيست و هر نوع كوتاهي حتي كوچك، ميتواند عوارض جدي را به دنبال داشته باشد و نظم، انضباط، دقت و انصاف بخشي از وظيفه ما است.» وي تأكيد كرده است: در كار اداري هميشه كاستي وجود دارد و نظارت هم بايد جدي باشد و برخوردها با قصور و تقصير بايد بازدارنده باشد و از وقوع قصورهاي بعدي پيشگيري كند و هيئتي از وزارت بهداشت مسئول رسيدگي به موضوع اين كودك شده است.
در كنار اين اما يادداشتي تحت عنوان «در امريكا سالانه ۲۵۰هزار نفر بر اثر اشتباهات پزشكي ميميرند، اما كسي به پزشكان فحش نميدهد» در برخي رسانهها و از جمله سايت وزارت بهداشت منتشر شده است؛يادداشتي كه آمار اشتباهات پزشكي در امريكا را نشان ميدهد، اما درباره فجايعي كه به دليل قصور و نه اشتباهات پزشكان در كشورمان رخ ميدهد سكوت كرده است. اين در حالي است كه در نظام سلامت كشورمان حتي سيستمي براي ثبت بيماريهاي مهمي همچون سرطان وجود ندارد، چه رسد به ساختاري براي بررسي خطاها و قصور پزشكان با انتشار اینگونه مطالب میرود تا در قدم بعدی وزارت بهداشت این اشتباهات را حق مسلم خود بداند. بديهي است اگر بسياري از مرگها و نواقص مورد بررسي قرار بگيرد ميتوان ردپايي از خطاها و قصورات پزشكان و كادر درمان را در آنها رديابي كرد و به تناسب آن ساختارهايي براي پيشگيري از اين خطاها طراحي كرد. با وجود اين، مسئولان نظام سلامت ما بخش اعظم وقتشان را به فعاليتهاي سياسي ميپردازند و براي جمع كردن آراي پزشكان به عنوان يكي از اقشار مرجع اجتماعي، هم و غمشان صرف افزايش مزد درمان و كاهش ماليات قشر پزشك ميشود، حالا در اين بين كليهاي خارج شود يا پايي بسوزد و چشمي نابينا شود، چندان هم مهم نيست.