بخشش قاتل فرزند پای چوبه دار

پدر جوانی که ١٠ سال قبل در جریان یک درگیری جانش را از دست داده‌ بود، در پی درخواست اهالی روستا از قصاص گذشت کرد و گفت در این سال‌ها گذشت نکرد تا قاتل و خانواده‌اش بفهمند داغ فرزند یعنی چه. مقتول ١٠ سال قبل در جریان درگیری دسته‌جمعی که در یک عروسی اتفاق افتاده ‌بود، به دست پسر جوانی کشته‌ شد و بعد از صدور حکم قصاص این جوان همچنان منتظر اجرای آن بود که یک هفته پیش با تلاش اهالی روستا و خانواده‌اش اولیای ‌دم از قصاص گذشت کردند.

کد خبر : 634875
روزنامه شرق: پدر جوانی که ١٠ سال قبل در جریان یک درگیری جانش را از دست داده‌ بود، در پی درخواست اهالی روستا از قصاص گذشت کرد و گفت در این سال‌ها گذشت نکرد تا قاتل و خانواده‌اش بفهمند داغ فرزند یعنی چه. مقتول ١٠ سال قبل در جریان درگیری دسته‌جمعی که در یک عروسی اتفاق افتاده ‌بود، به دست پسر جوانی کشته‌ شد و بعد از صدور حکم قصاص این جوان همچنان منتظر اجرای آن بود که یک هفته پیش با تلاش اهالی روستا و خانواده‌اش اولیای ‌دم از قصاص گذشت کردند.
محمدحسین سهیلی پدر ٦٤‌ساله جواد درباره دلیل گذشتش می‌گوید: «١٠ سال از قتل پسرم گذشته و من محض رضای خدا این کار را کردم، من اول دومیلیارد و ٥٠٠ میلیون تومان خواسته بودم اما بعد بدون هیچ پولی تصمیم به بخشش گرفتم و با اصرار خانواده متهم ٥٠٠‌ میلیون تومان را که در این مدت خرج کرده بودم، گرفتم. من یک پسرم را ١٠ سال است که از دست داده‌ام و به پسر دیگرم که رفته بود برادرش را با ماشین ببرد دکتر، چاقو زدند و الان دست راستش کار نمی‌کند. ما قاتل را تا پای دار بردیم و طناب را گردنش انداختیم اما با هم فکر کردیم که اعدام‌نکردن بهتر است و قاتل را هم به خدا سپردم».
او در پاسخ به این سؤال که چرا تصمیم به بخشش قاتل فرزندش گرفت، گفت: «وقتی رفته بودیم برای اجرای حکم، دیدیم که اگر قاتل را بکشیم، بچه ما که زنده نمی‌شود، پس تصمیم گرفتم بعد از ١٠ سال قاتل را ببخشم و او را واگذار کردم به خدا». وی گفت: درحال‌حاضر چهار پسر و دو دختر دارم که همه آنها ازدواج کرده‌اند؛ خدا را شاکرم که سالم هستند».
او درباره دلایل و نحوه بخشش گفت: «من به خاطر خدا بخشیدم، با همسرم برای اجرای حکم رفتیم. شب اجرا و وقتی متهم جلوی طناب دار ایستاد، تصمیم گرفتیم که برای بخشش دوونیم‌ میلیارد تومان بخواهیم.
به این دلیل که آنها بدانند جان فرزندمان با هیچ ‌بهایی قابل بازگشت نیست؛ اما در نهایت بدون پول بخشیدیم و خانواده مقتول با اصرار ٥٠٠ ‌میلیون تومان دادند؛ البته قبل از اینکه بخواهیم این جوان را ببخشیم، افراد زیادی جلوی زندان آمده بودند و از ما خواهش کردند که ببخشیم و ما برای خدا و اینکه روی اهالی روستا را زمین نیندازیم، بخشیدیم. »
او در پایان درباره شرایط خود و توصیه به افرادی که ممکن است شرایط مشابهی داشته باشند، می‌گوید: «به‌هرحال هرکس ممکن است عزیزی را از دست داده باشد، اما با قصاص چیزی عوض نمی‌شود. از آنهایی که در شرایط مشابه ما قرار دارند، خواهش دارم گذشت کنند. حالا وضعیت روحی بهتری دارم، آرام‌تر هستم و خدا را شاکرم که چنین تصمیمی گرفتم. همچنین مادر جواد (مقتول) هم به خبرنگار ما گفت: «رفتیم که اعدام کنیم. با اینکه ١٠ سال گذشته بود و جوان بی‌گناهمان را از دست داده ‌بودیم اما دلمان نیامد؛ راستش من به خاطر خدا این کار را کردم. ما از اول گفتیم اصلا نمی‌بخشیم اما مردم آمدند و گفتند ببخش، دودل شدم و ناراحت، با خودم گفتم این افرادی که مقابل زندان آمده‌اند، پدر و مادر هستند؛ پس من به حرمت آنها باید بیشتر فکر کنم. وقتی می‌خواستیم او را بالای چوبه دار ببریم، تصمیم گرفتم به خاطر خدا و به حرمت مادروپدربودنمان او را ببخشیم. این سال‌ها به‌خاطر داغ فرزندم مریض شدم و وضعیت روحی‌ام هنوز هم به‌هم‌ریخته ‌است اما تصمیم گرفتم ببخشم تا به آرامش برسم».
این مادر داغدیده درباره نحوه بخشش که ساعتی قبل از اعدام اتفاق افتاد، گفت: «ما آن شب خانه یکی از اقوام در سبزوار بودیم و از آنجا می‌خواستیم به مشهد برویم. خانواده قاتل آمدند به خانه فامیلمان در سبزوار و خیلی التماس و زاری کردند که ما ببخشیم، خواهر او سه بار من را بوسید و گریه کرد که خواهر بيماري دارد و من هم دلم به رحم آمد و محض رضای خدا از قصاص گذشتم».
هادی یکی از برادران مقتول در این مورد به خبرنگار ما گفت: «آن دعوا سر هیچ بود و چیز خاصی نبود، چیزهایی که جوانان درگیر آن هستند و چند مرحله دعوا داشتند. در شب عروسی با شمشیر و قمه سراغ برادرم رفتند. من در آن دعوا نبودم اما برای بیرون‌کشیدن برادرم وارد درگیری شدم و هشت چاقو خوردم، من هم می‌توانستم مثل مردم که فرار می‌کردند، نایستم و دستشان به من نمی‌رسید، چه برسد که بخواهند من را چاقو بزنند.» ‌او ادامه می‌دهد: «ما هیچ وقت بین خودمان و اعضای خانواده درباره بخشش صحبت نکردیم اما پدر و مادرم وقتی برای اجرای حکم رفتند و جمعیت را دیدند، دلشان به رحم آمد و بحث پول‌ میلیاردی را مطرح‌ کردند؛ اصلا بحث پول نبود، فقط می‌خواستند به آنها بگویند غصه‌ای که می‌خورند، چقدر زیاد است و با هیچ پولی نمی‌شود آن را جبران کرد. آنها با گریه و زاری و فرستادن ریش‌سفیدها سعی کردند نظر ما را جلب کنند و در مرحله آخر ما چهارشنبه‌شب رفتیم به سبزوار که صبح پنجشنبه مشهد باشیم و ساعت چهار صبح اعدام کنیم. آن دفعه هم که بخشیدیم، به خاطر اهالی شهرستانک بود که گریه و زاری و التماس کردند و پدرم گفت دوونیم‌میلیارد، بعد گفتیم یک‌ونیم‌میلیارد، شب آخر هم که آمدند خانه یکی از اقوام، مادرم گفت همین‌جوری می‌بخشم و بروید دنبال کارتان اما آنها اصرار کردند که نه ما این ٥٠٠ میلیون تومان را باید به شما بدهیم؛ اصلا نه به‌عنوان دیه و پولی برای رضایت، به‌عنوان هدیه باید قبول کنید؛ البته باید بگویم آقای سرهنگ بخشی که معاون پلیس پیشگیری از وقوع جرم است، خیلی برای جلب نظر ما و اینکه او اعدام نشود، تلاش کرد.

باید بگویم آن کمپین و حضور آن همه آدم جلوی زندان هم در تصمیم خانواده ما بسیار مهم بود، حتی در ادامه کمپین به کمپین سپاس‌گزاری تبدیل شد؛ حتی خانواده مقتول بعد از آنکه ما روز دوشنبه برای رضایت نهایی به محضر رفتیم، به ما گفتند حالا که ماجرا ختم به خیر شد، بیایید با هم یک خرج بدهیم ولی ما مخالفت کردیم، به‌هرحال ما با آنها دوست نیستیم، آنها برادرم را کشتند و به من و پسرخاله‌ام چاقو زدند، درست است که ما قاتل را بخشیدیم اما ته دلمان راضی نیست و نمی‌توانستیم با آنها یک جا بنشینیم.»

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: