روزنامه وطن امروز؛علی اکبر عباسی: 1- اینکه جماعتی که زمانی بر کوس آزادی بیان میکوبیدند حالا در آستانه 100 روز مانده تا انتخابات، طرحی را تهیه کردهاند که به موجب آن «سوال کردن که موجب جلب توجه شود»، 6 ماه تا 2 سال حبس دارد، هرچند با شعارهای پرطمطراق آنها در ستایش آزادی در تضاد است اما آنگاه که کارنامه واقعی و عملی این جماعت در زمینه آزادی را مورد کنکاش قرار دهیم؛ از تهیه چنین طرحی آنچنان هم تعجب نخواهیم کرد.
2- این طرح همان جریانی است که زمانی نهچندان دور و در دوره حاکمیتشان بر دولت، وزیر علومش نامهای به رئیسجمهور نوشته و از او خواسته بود با دانشجویان منتقدی که در اعتراض به ناکارآمدیهای وزیر، مقابل وزارتخانه تجمع کرده بودند، برخورد امنیتی- اطلاعاتی شود: «بر این اساس تقاضا دارد دستور فرمایند مساله به لحاظ امنیتی، اطلاعاتی، سیاسی، حقوقی و قضایی مورد بررسی کامل قرار گیرد و از بروز حوادث خسارتبار دیگر در وضعیت حساس دانشگاههای کشور پیشگیری به عمل آید».
این طرح همان جریانی است که زمانی که شهردار وقت تهران از قبیله سیاسی آنها انتخاب نشد، برخلاف سنت مألوف مسبوق، هیچ جایی برای حضور او در جلسات هیات دولت اصلاحات نبود. همان جریانی که آنگاه که رئیس وقت سازمان صداوسیما گوشهای از کنفرانس خفتبار برلین را از تلویزیون پخش کرد مانع حضورش در جلسه هیات دولت شدند.
این طرح همان جماعتی است که بعد از لیاخُف و مصدق، افتخار انحلال یک نهاد برآمده از رأی مردم را به نام خود ثبت و با انحلال شورای شهر اول، کلکسیون افتخارات خود را کامل کرد. همان جماعتی که در دورانی که آزادی، سکه رایج بود، بزرگشان در دانشگاه تهران دانشجویان را با الفاظ «آدم باشید» و «میگم بیرونتون کنند» خطاب کرده بود.
همان جریانی که در زمان حاکمیتش بر دانشگاه، دانشجویان منتقد را با اهرم کمیته انضباطی تحت فشار قرار میداد و اسامی دانشجویان منتقد را برای حضور در کمیته انضباطی در بلندگوی خوابگاهها اعلام میکرد. این طرح همان جریانی است که در همین 3 سال و نیم گذشته بیش از 60 مورد سخنرانی اساتید و کارشناسان را در دانشگاهها لغو کرد.
همان جریانی که از تشکلهای دانشجویی شکایت میکند به جرم استفاده مکرر از علامت تعجب در بیانیهشان!
3- امضاکنندگان طرح موسوم به «امنیت مراسم رسمی، عرفی و معمولی» در حالی ادعا میکنند این طرح را با هدف برخورد با خودسرها ارائه دادهاند که اتفاقا به هم زدن سخنرانیها و ممانعت از صحبت کردن سخنرانان در دانشگاهها، اقدامی است که همواره و به کرات از سوی سمپاتهای همین جریان در دانشگاهها رخ داده است. نگارنده خود مواردی مکرر از این نوع مواجهه با میهمانان و سخنرانان در دانشگاههای مختلف را از سوی این جریان شاهد بودهام. مواردی که حتی به ضرب و جرح سخنران نیز انجامیده است. سخنرانانی که اتفاقا نه یک مسؤول که بعضا از خود دانشجویان یا از چهرههای رسانهای کشور بودهاند. آن هم نه مراسم عرفی و معمولی! بلکه مراسمی که کاملا قانونی و با مجوز دانشگاه برگزار میشد. حال سوال این است: چطور زمان به هم زدن سخنرانیها توسط سمپاتهایشان، «امنیت مراسم سخنرانی» برایشان دغدغه نیست و حتی در رسانههایشان از آن دفاع هم میکنند و آن را حق مخاطبان میدانند اما حالا و در حالی که 3 ماه مانده تا انتخابات، به فکر چنین طرحی افتادهاند؟!
4- فتنه سال 88 و نوع مواجهه لیبرالهای داخلی با رأی میلیونی مردم، خود یکی از بارزترین و برجستهترین نمونههایی است که نسبت واقعی این جماعت با مساله آزادی بیان و تحمل مخالف و منتقد را نشان میدهد. همان جایی که اگر مردم به کاندیدای موردنظر آنها رأی ندادند، نه تنها دیگر رأیشان موضوعیت ندارد، بلکه مستحق انتقام هستند و برای انتقامگیری از آنها اغتشاش و آتش زدن بانک و اتوبوس و اموال عمومی و خونریزی، لخت کردن، کتک زدن، آتش کشیدن مسجد و... هم مجاز است و هیچ طرح و لایحهای هم برای مقابله با آن موضوعیت ندارد!
5- همه آنچه بیان شد بیانگر یک واقعیت روشن است و آن هم اینکه نسبت جریان مدعی آزادی بیان، غیر از آن چیزی است که آنها به واسطه پروپاگاندای سیاسی ـ تبلیغاتیشان، خود را بدان شکل نمایش میدهند. بررسی تاریخی وضعیت اصلاحطلبان در دورهای که «آزادی»، انتخاب آنها برای تبلیغات سیاسی و انتخاباتیشان شد، بخوبی نشان میدهد این شعار بیش از آنکه رویکرد واقعی آنها باشد، نتیجه حاکمیت فضای اجتماعی خاص آن دوران منبعث از حضور دولت سازندگی در کشور بود.
در واقع مساله آزادی برای لیبرالهای داخلی بیش از آنکه مسالهای اصولی و واقعی باشد، یک دعوای کار راهانداز انتخاباتی است که فقط در حیطه «آزادی برای ما» معنا پیدا میکند و آنگاه که قرار باشد دیگرانی «متفاوت از ما» در این آزادی سهیم باشند، آزادی معنایی ندارد. بر همین اساس جریانی که امروز در مجلس طرح حبس به جرم سوال را تقدیم هیات رئیسه میکند، آزادی برایش یک گفتمان اجارهای محسوب میشود. همین مساله است که موجب شد حتی برخی چهرههای برجسته اصلاحطلب که بیش از دیگران کباده حریت میکشیدند هم نسبت به این طرح معترض نشوند و حتی رسانههای آنها نیز از این طرح دفاع کنند.