سرویس اجتماعی فردا: فرض کنید همه شما را به عنوان یک آدم ثروتمند میشناسند که پولتان از پارو بالا میرود، شما یک کارخانه دارید، تولیدات فراوان دارید و البته فرزندان بسیاری که خرج و مخارج زیادی دارند و امکانات زیادی را باید برایشان فراهم کنید. حالا اگر این میان حسابدارهای شرکت پول شما را بالا کشیدند، چه میشود؟ اگر به خودتان آمدید و دیدید که بسیاری از زیردستان شما، که در کارخانه شما کار میکنند از اموال شما دزدیدهاند چه میشود؟ به فرزندانتان چه میخواهید بگویید؟ آیا برای آنها قابل قبول است که شما با چنین ثروتی و چنین کارخانهای، نمیتوانید آنها را
در رفاه بزرگ کنید؟ شرایط ایران مثل آن شخص کارخانهدار است که به خاطر دزدیها و فسادهایی که در آن رخ میدهد، نمیداند جواب فرزندانش را که یک نگاه به ثروت پدرشان میکنند و یک نگاه به جیبشان، چه بدهد؟
چطور با این حقوقها نفس میکشند؟!
کارگرها، بازنشستهها، کارمندان و تمام کسانی که با پایه حقوق در تهران زندگی میکنند، هیچ طعمی از ثروت پدرشان نچشیدهاند و نخواهند چشید. اگر هر کدام از این اقشار شانس بیاورند و مستأجر نباشند و ارثی به آنها رسیده باشد و یا به هر دلیلی سقفی بالای سرشان باشد که نخواهند اجاره خانه بدهند، شاید به سختی بتوانند زندگی خود را بگذرانند اما هنوز هیچکس نتوانسته کشف کند که کارگران و کارمندان مستأجر که با پایه حقوق وزارت کار سر میکنند، چطور هنوز نفس میکشند؟ این دیگر از پول توی جیبی و رفاهی که از پدرشان توقع دارند هم گذشته است، این دقیقا شبیه آن است که پدر ثروتمند شما،
شما را از ارث محروم و از خانه بیرون پرت کرده باشد!
فعلا این عیدی را بگیرید!
همه حقوقبگیران امیدشان به روزهای پایانی سال است که اگر خوششانس باشند و کارفرمایشان حقوق و مزایایشان را تمام و کمال و به موقع پرداخت کند، باز باید برنامهریزی کنند که با این پول بتوانند برای خانوادهای که یک سال با بیپولی سر کرده و با حقوقهای غیرمنطقی زنده مانده تعطیلات مناسبی را فراهم کنند! یک عده قبل از دریافت عیدی و سنواتشان آن را قرض گرفتهاند و باید قرضشان را پس بدهند و عده ای دیگر تلاش میکنند تعطیلاتی شاد و کمهزینه را برای خانواده رقم بزنند. عیدیهایی که به کارگران و کارمندان و بازنشستگان داده میشود، شبیه همان بچههایی است که بعد از یک
سال بی پولی کشیدن، خسته و درمانده شکایت خود را اعلام میکنند، پدرشان لبخندی میزند و بعد چندرغاز از توی جیبش درمیآورد و به فرزندانش میدهد و میگوید: «فعلا این عیدی را بگیرید و خوش باشید، تا بعد!» و فکر میکند لطف بزرگی در حق آنها کرده است.
ورشکستهها از ما الگو بگیرند!
ورشکستههای دنیا باید از ما الگو بگیرند. با ثروت عظیمی که داریم، ورشکست شدهایم و نمیتوانیم پاسخگوی زحمتکشترین اقشار جامعهمان باشیم، به راحتی سرمان را بالا گرفتهایم و وانمود میکنیم هیچ اتفاقی نیفتاده است. وانمود میکنیم که حقوق مناسبی به کارگران و بازنشستگان میدهیم و عیدیهایی که برایشان در نظر گرفتهایم که دیگر اوج سخاوتمندی ما را میرساند! ورشکستههای دنیا باید از ما یاد بگیرند که چطور خم به ابروی خودشان نیاورند و فرزندان خود را متقاعد کنند که بابایی هنوز وضعش خوب است و هیچ جای نگرانی وجود ندارد، اگر باور نمیکنی این عیدی را بگیر و با آن
هر چیزی که دلت میخواهد بخر! تمام این عیدی مال تو! نوش جان!