برخی مراکز حوزه هنری کانون فتنه‌گری ادبی‌اند!/ حوزه هنری در ساحت ادبیات داستانی انقلاب نیازمند تصمیم و تغییری انقلابی است

احمد شاکری نوشت: حوزه هنری در ساحت ادبیات داستانی انقلاب اسلامی اگر بخواهد در آینده و اکنون حرفی برای گفتن داشته باشد نیازمند یک تصمیم جدی و تغییری انقلابی و موضعی روشن است. همچنان که شما را در صحنه‌های دفاع از ساحت انقلاب اسلامی شفاف و صریح می‌دانم.

کد خبر : 634027
سرویس فرهنگی فردا:

احمد شاکری نویسنده و منتقد کشورمان با نگارش نامه‌ای خطاب به محسن مومنی رئیس حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی از وضعیت ادبیات داستانی در حوزه هنری گلایه کرده است.

این نامه که توسط خبرگزاری فارس منتشر شده است، دارای چند محورهای اصلی است که به طور خلاصه عبارتند از:
*از همان پانزده سال پیش که با حضور و مدیریت شما در واحد ادبیات حوزه هنری همراه بود، دغدغه‌های انقلابی و مبنایی گردانندگان دوره جدید این ماهنامه {ادبیات داستانی} که خواهان احیای ارزش‌های اسلامی و مبانی دینی در نقد ادبیات داستانی و نظریه‌پردازی بر این اساس بودند همواره چالش‌هایی را برمی انگیخت. شما این چالش‌ها را به یاد دارید. تا جایی که ماهنامه ادبیات داستانی در نتیجه تصمیم به چاپ نقد مجموعه داستانی از یکی از نویسندگان حوزه که مورد حمایت شما بود تهدید به تعطیلی شد.
*مهم‌ترین تهدیدی که بخصوص مجموعه‌های انقلابی را هدف قرار داده است مقوله "نفوذ" و جابه جایی ارزشها و استحاله بطئی است. جریان شبه‌روشنفکر هیچگاه از مواجهه خود با ارزشهای انقلاب و دفاع مقدس غافل نبوده است و بی خبری برخی مدیران فرهنگی، کم‌سوادی آنها، کوته بینی و عدم برخورداری از نگاهی‌افق نگر و بلند مدت، اعتمادهای بی‌مبنا و بیجا و میدان دادن به برخی چهره‌های متزلزل در مبانی انقلاب و دفاع مقدس، رفیق‌بازی در عرصه ادبیات و ترس از اتخاد مواضع شجاعانه و انقلابی بخشی از دلایلی است که زمینه‌های نفوذ را در برخی مقاطع و تصمیم‌ها فراهم آورده است.
*از جمله تهدیدهای بخش ادبیات داستانی در حوزه هنری، استفاده از مدیران کم‌تخصص، بی‌تخصص یا بی‌انگیزه و زاویه‌دار با ارزش‌ها و مبانی انقلاب اسلامی است. . اینگونه به نظر می‌رسید که ریاست شما بر آن مجموعه موجب خواهد شد تا ادبیات داستانی در حوزه هنری، فصل جدیدی از فعالیت را آغاز کند. اما تجربه نشان داد در این دوره، حوزه ادبیات داستانی اگر نگوییم کم فروغ‌تر از دوران گذشته که به همان اندازه مورد بی مهری قرار گرفته است...مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری را گرچه به عنوان شاعری متعهد، زمان‌شناس و خوش‌ذوق شناخته می‌شود، اما ایا تعهد به تنهایی برای اداره حوزه ادبیات داستانی ان هم در سطحی ملی کافی است؟
*نگاه محفلی به ادبیات داستانی از جمله تهدیدات دیگری است که بخش ادبیات داستانی حوزه هنری را به شدت تضعیف کرده است.شخص شما در طول سالهای مدیریت‌تان در مرکز آفرینش‌ها و البته در سمت ریاست حوزه هنری تلاش داشته‌اید با نگاهی تسامحی به این حوزه، مجموعه‌ای از افراد زاویه‌دار را همچنان در حوزه نگاه دارید. شاید این تصمیم بدان دلیل بوده که این قبیل افراد جذب جریان‌ها و مجموعه‌های شناخته شده شبه روشنفکری نشوند و امیدی به بازگشت شان به جریان متعهد وجود داشته باشد. بعضا با قهر و اخم این چهره‌ها ساخته‌اید، کتاب‌هایشان را تبلیغ کرده‌اید، به آنها جایزه داده‌اید، کتاب‌هایشان را ترجمه کرده‌اید و به هر حال آنها را همچنان به عنوان افراد مرتبط با حوزه هنری حفظ کرده‌اید...به نظر می‌رسد این تصمیم بیش از آن که به افراد جریان متعهد بیفزاید، زمینه‌های زیاده‌خواهی گروهی از نویسندگان زاویه‌دار با ارزشهای انقلاب اسلامی را فراهم آورده است. گروهی که همواره حوزه هنری بر سر آنها به نوازش دست کشیده و آنان هر گاه که خواسته‌اند با جریان‌های شبه‌روشنفکر نشست و برخاست داشته، جایزه‌های آنها را گرفته، حرف‌های آنها را تکرار کرده و اگر فرصت کرده‌اند سیلی به جریان ادبیات داستانی متعهد نواخته‌اند.
نتیجه این سیاست شکل‌گیری محفلی خاص در حوزه ادبیات داستانی است که شما را احاطه کرده و به نظر می‌رسد پس از سالها شما را با خود هم‌رای ساخته است. محفلی با افرادی محدود و شناخته شده که با طرح رفاقت، در طول این سالها جریان ادبیات داستانی را در حوزه هنری به سمت و سویی خاص هدایت کرده است و در تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی در این مجموعه موثر بوده است. برخی از این چهره‌ها از سالهای دور در کنار شما حضور داشته‌اند و این همراهی نگرانی طیفی از نویسندگان متعهد را موجب شده است. از این بابت در درجه نخست باید نگران ادبیات داستانی انقلاب اسلامی بود و پس از آن نگران شما به عنوان مدیری ارزشی و محصول حوزه علمیه و پرورش یافته حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی.
*حوزه‌های هنری در برخی استان‌های کشور نه مراکزی برای تبلیغ و حمایت و ترویج ادبیات ارزشی و انقلابی که کانونی برای جریان‌های شبه روشنفکر و پیاده نظام آنها است. در این مراکز اساسا سخن گفتن از تعهد در ادبیات داستانی و حمایت از ارزش‌های انقلابی غریب و حتی ممنوع است. برخی مراکز حوزه هنری تحت مدیریت شما که از پول بیت‌المال ارتزاق می‌کنند کانون فتنه‌گری ادبی‌اند...
*واحد ادبیات حوزه هنری هیچ سندچشم‌انداز علمی و تفصیلی را درباره آینده ادبیات داستانی در کشور منتشر ننموده است. به نظر می‌رسد این مجموعه اساسا نمی‌داند در آینده چه خواهد کرد و برنامه و سیاست مشخصی در حوزه ادبیات داستانی برای خود ندارد. این را می‌توان از بی‌برنامه‌گی‌های موجود در حوزه ادبیات در آن مجموعه دریافت. نه در بخش آموزش نگاهی ملی و بلندمدت دیده می‌شود و نه در حوزه نقد یا حتی تولید داستان چنین نگاهی و جود دارد. برنامه‌ها نوعا مبتلا به حال نگری و عادت‌زدگی‌اند. اگر جلسات نقد بی رونقی برگزار می‌شود اساسا نه تنها تاثیری در حوزه ملی که حتی تاثیری در فضای ادبیات داستانی مرکز نیز ندارد.
*از چند سال گذشته و با داغ‌شدن بحث جهانی شدن ادبیات داستانی، مقوله ترجمه نیز در دستور کار حوزه هنری قرار گرفت. این جریان بیش‌تر احساسی و فاقد پشتوانی پژوهشی و نظری لازم، در اجرا نیز دچار انحرافاتی شد. آثاری چند با آب و تاب فراوان و بدون سیاست‌گذاری مشخص و معلوم بودن نحوه گزینش و معیارهای انتخاب آثار، ترجمه شد. برخی از این آثار که حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی زمینه ترجمه آنها را فراهم کرد و البته در آن سوی آب‌ها در تیراژی محدود چاپ شده و در این سو تبلیغات فراوانی درباره آن‌ها شد از جمله آثار سیاه دفاع مقدس و زاویه‌دار با ارزش‌های آن بودند.
*حوزه هنری که گردانندگان آن را نیز هنرمندان تشکیل می‌دانند اکنون مجموعه‌ای عریض و طویل و پرخرج با واحدهای اداری و سازمانی است که تصمیمی کوچک در آن نیازمند فرایند طولانی نامه‌نگاری و تصمیم‌گیری است. حوزهای که باید بخش اعظم بودجه خود را صرف کارمندانی نماید که می‌خواهند هنر ‌ارزشی را تقویت و از آن حمایت کنند! در حالی که نشانی از هنرمند در این مجموعه جز اندکی باقی نمانده و پای بسیاری از نویسندگان از آن بریده شده است. چه کسانی در راهروهای حوزه هنری تردد می‌کنند؟
*ماهنامه ادبیات داستانی که بنده مدتی عضو شورای سردبیری آن را بر عهده داشتم در زمان خود بیشترین مشترک را میان مجلات حوزه هنری داشت و اولین و تنها مجله تخصصی داستان در کشور بود. اکنون سالها است این مجله تعطیل شده است. به نظر نمی‌رسد دلیل این امر صرفا مالی باشد... آیا تعطیلی نشریه‌ای که حداقل در آخرین دوره‌اش نگاهی ارزشی داشت و تنها صدای منتشر از سوی جریان ادبیات داستانی متعهد به انقلاب بود خسارت نیست؟ چرا در طول این سالها اقدامی برای راه‌اندازی مجدد آن صورت نگرفته است؟
*در امر پژوهش داستانی حوزه هنری در طول دوره مدیریت شما بر این مجموعه عملا تعطیل بوده و حرفی برای گفتن نداشته است. تنها کتاب‌های منتشره در این دوره چند کتاب ترجمه آن هم با مبانی نظری غربی بوده است که اساسا کمکی به ادبیات داستانی انقلاب اسلامی نمی‌کند. در حالی که محافل دانشگاهی قرقگاه و جولانگاه اندیشه‌های اومانیستی غربی و نظریه‌های ادبی است و عملا ادبیات داستانی انقلاب اسلامی در این مجموعه‌ها غریب است، پژوهشگاه حوزه و دفتر پژوهش این مجموعه تقریبا هیچ کار درخوری در این زمینه انجام نداده است.
*در تهران که ام‌القرای جهان اسلام شناخته می‌شود و قرار است مهم‌ترین و تازه‌تری و انقلابی‌ترین مواضع در حوزه داستان از حوزه هنری شنیده و دیده شود، عملا برنامه‌های نقد تعطیل است. جز چند مورد انگشت‌شمار که بعید می‌دانم به دو سه مورد برسد، انتشارات سوره مهر هیچ مجموعه نقدی بر ادبیات داستانی معاصر چاپ نکرده است. این واقعیت نشان دهنده آن است که مقوله نقد جزو اولویت‌های واحد ادبیات حوزه هنری نیست. این سکوت معنی‌دار نه تنها به حمایت از ادبیات داستانی متعهد نمی‌انجامد که بعضا حرکت نفوذی و مخرب جریان داستان‌نویس شبه‌روشنفکر را نیز بدون هیچ مزاحمتی همراهی می‌کند. آیا از برنامه‌های نقد حضوری در حوزه هنری باخبرید؟
*حوزه هنری از خود سئوال کند چه شد که چهره‌های ساخته و پرداخته حوزه هنری در سالیان قبل که حمایت حوزه هنری را از خود داشتند و برای اشتهار آنها سرمایه‌های معنوی و مادی گزافی خرج شد بعضا به جبهه شبه‌روشنفکران پیوسته اند و در نقد و نظر و آراء‌شان نشانی از ارزش‌ها و آرمانهای انقلاب اسلامی نیست؟ آیا حوزه هنری در شناخت نویسندگان و بروز چنین رخدادی سهیم نیست؟
*. ادبیات داستانی انقلاب اسلامی هم برای تولید و تربیت نویسنده و هم تربیت مدرس داستان و همچنین تربیت منتقد ادبی نیازمند آموزش است. اما حوزه هنری اساسا برنامه‌ای برای دو مورد آخر ندارد. مدرسان حوزه هنری اغلب افرادی‌اند که به صورت سنتی در این حوزه آموزش می‌داده‌اند. با رونق ادبیات داستانی و آموزش داستان در کشور تردید نباید کرد که آینده ادبیات داستانی را مدرسان ادبیات داستانی رقم می‌زنند. با وضعیت موجود به نظر می‌رسد حوزه هنری اساسا نقشی در آینده ادبیات داستانی از این جهت نداشته باشد. حضور مدرسان داستان در حوزه هنری که مبانی ادبیات داستانی مدرن و اومانیستی غربی را تدریس می‌کنند نگران‌کننده است. مدیر ادبی حوزه هنری در پاسخ به پرسش از چرایی دعوت مدرسی که مبانی ادبیات داستانی اومانیستی را طرح می‌کند و با ادبیات داستانی انقلاب اسلامی و ارزشها و مبانی آن زاویه دارد می‌گوید او را می‌شناسیم. فرد سالم و نمازخوانی است!
*آیا انتشار کتاب «پیک قصه‌نویسی» که از زمان تدوین و تالیف آن قریب به بیست سال می‌گذرد می‌تواند نیازهای امروزه روزافزون آموزش داستان را مرتفع کند؟
*، به نظر می‌رسد کم‌کاری در حوزه پژوهش و نقد موجب شده است این آسیب در انتخاب‌های جشنواره داستان انقلاب نیز خود را نشان دهد. با کمال تاسف باید به این اقرار داشته که برخی برگزیدگان جشنواره داستان انقلاب که به عنوان ادبیات داستانی طراز انقلاب اسلامی معرفی شده و توسط حوزه تبلیغ و ترویج می‌شوند نه تنها اساسا نسبتی با ادبیات داستانی انقلاب اسلامی نداشته و واجد ارزش‌ها و آرمان‌ها و واقعیت‌های آن نیستند بلکه بعضا معارض با این ارزش‌ها عمل می‌کنند.
*متاسفانه حوزه هنری در تربیت و حمایت از نویسندگان نسل جدید و جوانانی که متعهدانه این راه را دنبال می‌کنند چندان توفیقی نداشته است. مدیریت ادبیات حوزه در انتخاب افراد و حمایت از آنها محتاطانه رفتار می‌کند. گویا افراد نه به واسطه توانایی‌شان در عمل که به واسطه حضور و سبقت و سابقه‌شان ارزیابی می‌شوند. برخی از این افراد که گویا نامشان پشت قباله حوزه هنری خورده است و حاضر به ترک آن نیستند عملا فضا را برای تحول خواهی در واحد ادبیات مسدود می‌سازند.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: