روزنامه شرق: فیلم «لانتوری» را شاید دیده باشید؛ فردی به صورت مریم اسید میپاشد و مریم هم با وجود اینکه تمام صورت و زندگی خود را از دست داده است، در شرایطی که پزشک در حال انجام قصاص است و میخواهد چشمان پاشا را با اسید از بین ببرد، او را میبخشد. شاید برای مریم و کسانی که شرایط او را دارند بخشش کار سادهای نباشد. کار سختی است فردی را كه باعث آن شده شادی از خانه و خانواده افرادی رخت ببندد و عزیزترین فرد خانهشان را به صورت فجیعی به قتل رسانده باشد، ببخشند. در مواردی موضوع بخشش فردی که پای چوبه دار است میتواند دوستی دو ملت را تقویت کند. ماجرای قتل ستایش، دختربچه ششساله افغان، یکی از همین موضوعات است. وکیلمدافع اولیایدم ستایش، دختربچه ششساله افغانستانی که فروردین امسال به دست یک نوجوان ١٧ساله ایرانی در خیرآباد ورامین، ابتدا مورد تجاوز قرار گرفت و سپس به قتل رسید، میگوید اولیایدم بر قصاص قاتل اصرار دارند. شهروندان افغانستان درباره این موضوع نظرات متفاوتی دارند و درمورد آن اظهارنظر میکنند.
درس بخشش
وحید پیمان، خبرنگار، روی صفحه فیسبوک خود با عنوان «قلبی که با انتقام آرام بگیرد، قلب نیست، سنگ است»، نوشته است: «همه ما در سوگ ستایش قریشی متأثر شدیم، حالا دو دادگاه در ایران برای امیرحسین ١٧ساله حکم اعدام صادر کردهاند و دادگاه نهایی هم بهزودی تصمیم خواهد گرفت و بعد از آن امیرحسین اعدام خواهد شد». وی در ادامه با اشاره به افراد زیادی که به پیش والدین ستایش رفتهاند و از آنها تقاضای بخشش کردهاند، نوشت: «مطابق قوانین ایران، قصاص حق خانواده ستایش است؛ اما چه زیباست که این خانواده بزرگ مهاجر به دنیا درس بخشش و مردانگی دهند. ما ٤٠ سال است که در افغانستان از یکدیگر انتقام میگیریم و به هیچجایی نرسیدیم و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که خون را نمیشود با خون شست. ما میدانیم که دهها هموطن ما در ایران اعدام شدهاند... با بخشش امیرحسین، زندگی دو تا سهمیلیون هموطن مهاجر در ایران تغییر خواهد کرد».
عده زیادی به این نوشته واکنش مثبت نشان دادند و گفتند که این عمل در هرچه بیشترشدن دوستی دو ملت نقش بسزایی خواهد داشت. فردی در پاسخ به این نظر نوشته است که «با این بخشش میتوان زاویه دید ایرانیها نسبت به افغانها را تغییر داد». البته افرادی هم با این نوشته خبرنگار یکی از روزنامههای افغانستان موافق نیستند: «بخشش در نفس خود کار بسیار خوبی است ولیکن من در مورد این پرونده موافق بخشش نیستم. فقط کافیاست چشممان را ببندیم و لحظهای به این فکر کنیم که این دخترک معصوم چگونه جان داد». فرد دیگری هم نوشت: «عفو امر پسندیدهای است، ولی درد خانواده ستایش را کسی نمیتواند درک کند، بگذاریم خودشان تصمیم بگیرند». برخی هم نوشتهاند که خانواده ستایش او را از چوبه دار نجات دهند ولی نگذارند که وارد جامعه شود و بگویند که حبس طولانیمدت بگیرد. فرد دیگری هم نوشته است: «بخشش مسلما بازتاب باشکوهتری برای خانواده ستایش و هم برای کل افغانها خواهد داشت».
دلم به قصاص راضی نیست
الیاس موسوی، استاد دانشگاه هرات، دراینباره به «شرق» میگوید: «این سخن معروف است که لذتی که در بخشش است در انتقام نیست، اما بیشک مجازات نیز برای نظمدادن به جامعه یکی از ملزومات است، بنابراین این قضیه بخشش قاتل ستایش را نمیتوان فقط از یک مورد بررسی كرد و بتوان ابراز نظری داد که دور از اشکال باشد». وی ادامه داد: «گذشت یا مجازات هر دو فواید و زیانهای خود را دارند، اما برای نتیجه بهتر، این دو مؤلفه را خصوصا در این مورد خاص، به قول معروف باید سبک و سنگین کرد. به عقیده من بخشش قاتل ستایش فشار رسانهای در این رابطه صرفا به این منظور که افغانستانیها را بهعنوان یک ملت رئوف و مهربان توصیف کرد این جریان را بهکلی سیاسی میکند و میتواند تأثیرهای ناگواری را بالای (روی) خانواده ستایش تحمیل کند؛ اما دل شخص بنده هم به قصاص راضی نیست، البته این نظر من از جایگاه خودم است، چراکه من بههیچعنوان خود در شرایطی که خانواده ستایش قرار دارد نيستم؛ ولی اگر امکان داشته باشد از اعدام، مجازات اندک سبکتر باشد، مثلا زندانیشدن قاتل به صورت خیلی طولانی میتواند کارساز باشد». وی در ادامه به پروندهای در افغانستان که مشابه به قتل
ستایش است اشاره کرد و گفت: «علی سینا کودکی بود که چند سال پیش ربوده شد و بعد مانند ستایش به فجیعترین حالت به قتل رسید، اما در آن قضیه سعی نشد که قاتلین این کودک از اعدام رهایی یابند؛ چراکه به نظر من ماجرا ایرانی و افغانی نبود».
بخشش کار بزرگان است
نامش قاسم است و صاحب یک سوپرمارکت، درحالیکه به مشتریان خود هم رسیدگی میکند، میگوید که اصلا دوست ندارد خود را بهجای خانواده ستایش جا بزند. از او میپرسم که به نظرش خانواده ستایش باید چهکاری در برابر قاتل فرزندشان انجام دهند، میگوید: «ایکاش اصلا این اتفاق رخ نمیداد تا مجبور باشیم به مادری بگوییم که قاتل جگرگوشهاش را ببخشد؛ خیلی هم کار سختی است، شما تصور کنید که کسی این کار را با نزدیکان شما انجام میداد، خیلی وضعیت سختی است، ولی به مادر ستایش میگویم که من هم برای دخترش گریه کردم و خیلی متأسف شدم؛ اما بخشش کار بزرگان است. از اعدام قاتل جگرگوشهاش بگذرد و به دنیا نشان دهد که با وجود اینکه افغانستان سالهاست درگیر جنگ است؛ ولی مردم این کشور مهربان و بخشنده هستند». وی برای مادر ستایش آرزوی صبر کرد و ادامه داد: «اگر آن... اعدام شود که دخترشان زنده نمیشود، فقط خانواده دیگری را هم عزادار میکنند». او درباره تأثیر این عمل بر رفتار مردم ایران با مهاجران هم گفت: «اگر مادر ستایش قاتل دخترش را ببخشد، باعث میشود که رفتار و تفکری که مردم ایران در مقابل مهاجران دارند، تغییر مثبت پیدا کند و مردم دو کشور با هم
مهربانتر شوند». بیشتر مردم افغانستان از طریق شبکههای تلویزیونی یا شبکههای اجتماعی در جریان موضوع قرار دارند. یکی از مشتریان وارد بحثمان میشود و میگوید: «باید اعدام شود تا باعث عبرت شود، اگر بیتفاوت بگذریم، فردا فرد دیگری با این فکر که بخشیده خواهد شد، کار وحشیانهتری انجام میدهد». قاسم جوابش را اینگونه میدهد: «یادتان باشد که خون با خون شسته نمیشود، اگر قاتل را ببخشند، باعث میشوند که خانواده دیگری مثل خودشان داغدار نشود، میدانم که کار آن جوان خیلی وحشیانه بود و قابل بخشش نیست؛ ولی من فکر میکنم که اگر ببخشند، بهتر است».
این کار را به ملت ایران ربط نمیدهیم
فرهاد، دانشجوی اهل کابل است و دراینباره با اشاره به عمق این فاجعه، میگوید: «آن چشمان پاک و معصوم از یاد هیچیک از افغانستانیها نمیرود. جسد درد دیده و داغدیده ستایش شاید تا سالها هر روز نماد دُژصفتی و وحشت باشد؛ اما هرگز ما افغانستانیها این کار رذیلانه را به ملت شریف و مسلمان ایران؛ همسایه همدین، همزبان و تا جایی همفرهنگ خود ربط نمیدهیم. روزانه چندین انفجار در کشور ما رخ میدهد؛ اما قتل وحشتناک ستایش که نخست ناجوانمردانه به کودک بیگناه تجاوز شد و بعد بیرحمانه کشته شد، انفجار بزرگی را در افغانستان به راه انداخت که هنوز هم با یادش قلبهایمان منفجر و پارچهپارچه میشود». وی در ادامه با تأکید بر روابط دوستانه دو کشور و همسایه و موضوعاتی که دو کشور را به هم پیوند میدهد، گفت: «در طول سالیان گذشته و اینک ما همواره بهعنوان همسایه خوب و تا جایی نیازمند دست دوستیمان را به سوی جمهوری اسلامی ایران دراز گذاشتهایم. مردم شریف ایران همواره بهعنوان برادران و خواهران ما نزد شهروندان افغانستان جایگاه والایی داشتهاند. کارکردهای چند فرد اوباش هرگز این دوستی و صمیميت را خدشهدار نخواهد ساخت. حالا که
کار به جایی رسیده که قاتل وحشی ستایش در انتظار بخشش از مادر بیچاره ستایش است. حالا که دیگر از آن غرور حیوانگونه و چشمان وحشی قاتل ستایش خبری نیست. حالا که در مرحله خون در مقابل خون قرار گرفته، میخواهم چنین درخواست بزرگی از مادر ستایش و از حکومت ایران داشته باشم».
مادرم، خدا بخشندگان را دوست دارد
فرهاد در ادامه خطاب به مادر ستایش میگوید: «مادر ستایش بهعنوان مادر من باید حرفهایم را گوش کند. همیشه بخشش نماد اصلی ما افغانستانیها بوده و خواهد بود. حادثه شیراز را هرگز فراموش نمیکنیم که افغانها را چند فرد ایرانی زندانی کردند و به نمایشگذاشتند؛ اما این را هم فراموش نمیکنیم که فاضل نظری در همین روزها دور یک دسترخوان (سفره) با شاعران ما نشسته است. این را فراموش نمیکنیم که صدها دانشجوی افغانستانی همین اکنون در دانشگاههای ایران درس میخوانند». وی افزود: «اگر قاتل ستایش معصوم را حالا تکهتکه، پارچهپارچه و حتی داغاش کنند؛ دیگر هرگز آن چشمان ستایش برق نخواهد زد. دیگر خبر از صدای نازک و آرام او در خانهشان نخواهد بود. دیگر هرگز نمیتواند از مادرش بستنی تقاضا کند و خلاصه اینکه دیگر این قاتل وحشی و ناانسان را اگر از برج ایفل هم رها کنند، ستایش زنده نخواهد شد. به نظرم مادر ستایش هرکاری را که دوست دارد بکند، حق دارد. میتواند هرگز این قاتل وحشی را که داغها را در قلب ما افغانستانیها زد، نبخشد؛ اما خدا بخشندگان را دوست دارد مادر خوبم».
وی در ادامه دوباره مادر ستایش را خطاب قرار میدهد و میگوید: «بزرگواری در بخشش است و در انتقام نیست. مادرجان ستایش، اگر این قاتل پلید را ببخشی، یقین دارم خدا در جهان دیگر سختترین جزا را برایش خواهد داد. بگذار زنده باشد و تا لحظه مرگ هر روز بمیرد و زنده شود. از دولت جمهوری اسلامی ایران تقاضا داریم که به جای اعدام همچون افرادی که لکه ننگ برای ملت شریف ایران هستند، باید جزاهای سفت و سخت دیگر برایشان در نظر گیرد تا دیگر افغانستانیها اینگونه زجردیده کشته نشوند. افغانستانیها هرچند ميهمانهای ناخوانده باشند؛ اما امروز به آغوش شما پناه آوردهاند. این قاتلان را نکشید و بگذارید تا ابد در کنج زندان بپوسند و مرگ را هزاران بار تجربه کنند».
اعدام راهحل نیست
مصطفی صدیقی، یکی از خبرنگاران محلی در هرات، دراینباره میگوید: «هر کشوری از خود قانونی دارد و قانونها هم با یکدیگر فرق میکند و حالا هم قانون ایران میگوید که که قاتل باید کشته شود. اگر مادر ستایش تصمیم بگیرد که قاتل فرزند خود را ببخشد که کار خیلی سختي هم است، باید بررسی شود که آیا اگر این خانواده به افغانستان برگردد، با آنها برخوردی نمیشود و آیا با این موضوع عقدهای برخورد شده است یا خیر؟ اگر از روی نادانی بوده و هم خانواده و هم خود قاتل پشیمان هستند، اگر بخشیده شوند، مشکلی ندارد». وی در ادامه با اشاره به اینکه اگر اعدام نکنند و به حبس طولانیمدت محکوم شود، گفت: «اگر مادر ستایش قاتل دخترش را ببخشد یا نبخشد، دیگر دخترشان زنده نمیشود، باید کاری كرد که این بلا سر خود ایرانیان نیاید. باید تعهدی داده شود که این فرد باید حبس طولانیمدت بگیرد؛ چون اعدام راهحل نیست. موضوع بخشش هم شاید باعث شود تا برخی فکر کنند این کار بر اثر فشار انجام شده است. من مطمئن هستم که شمار زیادی از شهروندان ایرانی هم با اعدام این فرد موافق هستند، اما اعدام راهحل نیست».
پیامبر هم بخشید
در یکی از پاساژهای منطقه «دروازه ملک» شهر هرات نشسته است، نامش فیروز عثمانی است و کارش تجارت؛ به جایگاه بخشش و انسانیت اشاره میکند و میگوید: «دین اسلام دین بخشش است و حسی که آدم با بخشیدن به دست میآورد هرگز با انتقام به دست نخواهد آورد، ما در دوره صدر اسلام نمونههای بخشش بزرگی را سراغ داریم، مانند وقتی که پیامبر(ص) شهر مکه را تصرف کرد و در شرایطی که میتوانست از دشمنان خود انتقام سختی بهدليل تمام مشکلاتی که برایش ایجاد کرده بودند، بگیرد اما این کار را نکرد». او ادامه داد: «با بخشش دل آرام میشود و پرواز میکند و آرامش به انسان میدهد. خیلی سخت است که بگوییم ما جای مادر ستایش خود را جا بزنیم و نظری بدهیم، کار وحشیانهای با آن دختر معصوم شده و اصلا نمیتوان حال مادر و خانواده ستایش را درک کرد، دختری که تا دیروز جلوی چشمشان بازی میکرد، حالا نیست؛ اما بخشش آرامش دیگری دارد. این موضوع میتواند اختلافاتی را که دو ملت درباره برخی موضوعات دارند، رفع کند». وی خطاب به مادر ستایش هم گفت: «آن فرد که انسانیت نمیفهمید و این بلا را سر بچهات آورد، تو انسانیت کن و او را ببخش».
بیعقلی کرده است
فریدون، دانشجوی اهل هرات است و میگوید «هرچند قصاص حق این خانواده است؛ اما دین ما به عفو هم توصیه کرده و بهتر است این خانواده درددیده آن فرد را ببخشند تا به جهانیان بگویند از منطقه ما بهجز خشونت و قتل، خبرهای خوبی هم میتواند بیرون آید. وی در ادامه با اشاره به تکاندهندهبودن این پرونده میگوید: «اتفاق تکاندهندهای افتاده؛ تجاوز و سپس سوزاندن با اسید، او بیعقلی کرده است و حتما هم حالا از کاری که انجام داده پشیمان است. قصاص را خداوند حق دانسته است؛ اما بخشیدن در چنین شرایط سختی هم قطعا جایگاه والایی پيش خدا دارد». فریدون میگوید بخشش در چنین شرایطی قلب بزرگی میخواهد که امیدوارم مادر ستایش اینچنین قلبی داشته باشد و مطمئن هستم با بخشش به آرامش خواهند رسید و انتقام شاید دردی از ایشان دوا نکند. وی ادامه داد: «ولی خیلی کار سختی است و شايد هرکسی چنین کار بزرگی نتواند انجام دهد؛ اما اگر انجام شود، قابل تقدير است».
پشیمان است، بخشیده شود
پیرمردی با موهای سفید و چشمانی مهربان است و همراه لباس مخصوص در حال جاروکردن پارک، رفتگر پارک است؛ از او درباره بخشش میپرسم؛ خیلی زیاد درباره بخشش و رتبه فرد بخشنده حرف میزند، او میگوید: «بخشش خوب است نه برای آدم ظالم». درمورد قاتل ستایش هم میگوید: «من از قضیه خبری ندارم؛ اما کسی که کار بدی کرده باید به سزای اعمالش برسد، البته اگر پشیمان است؛ بخشیده شود، خوب است و مجرم به خدا واگذار شود». باید منتظر ماند و دید که مادر ستایش، دختربچهای از افغانستان که جان خود را در خیرآباد ورامین از دست داد، سکانس آخر فیلم «لانتوری» یا «سام و نرگس» را بازی خواهد كرد یا خیر.