سوءاستفاده کارفرما در فقدان قرارداد کتبی کار/ از شغل‌های یک هفته‌ای بدون حقوق تا کارآموزی‌های طولانی‌مدت

آمار بیکاری روز به روز در حال افزایش است و بسیاری از جوانان تحصیلکرده فاقد شغل و درآمد هستند و همین مسئله سبب شده که در این وانفسای بیکاری و کمبود فرصت شغلی، سوءاستفاده از افراد جویای کار شدت بیشتری بگیرد.

کد خبر : 633514
سرویس اجتماعی فردا؛ عماد صادقی نسب: «رزومه کاری رو بررسی می‌کنیم و باهاتون تماس می‌گیریم»؛ جمله‌ای آشنا که هر فرد جویای کار دست کم چند باری آن را شنیده و گهگاه نیز به آن امید بسته، اما آنهایی که هر روز آگهی‌های روزنامه رو ورق می‌زنند و بعد هم تا غروب پی کار هستند و از این شرکت به آن اداره و از آن نهاد به سازمانی دیگر می‌روند و در مقابل مسئول کارگزینی یا مصاحبه‌گر می‌نشینند، می‌دانند که این جمله یک نوع «نه» مودبانه به درخواست کار است. می‌دانند که بعد از شنیدن این جمله باید دنبال یک موقعیت شغلی دیگر بروند تا شاید بالاخره کاری پیدا کنند.
آمار بیکاری روز به روز در حال افزایش است و بسیاری از جوانان تحصیلکرده، علیرغم استعداد و توانایی بالا فاقد شغل و درآمد هستند و همین مسئله سبب شده که در این وانفسای بیکاری و کمبود فرصت شغلی، سوءاستفاده از افراد جویای کار شدت بیشتری بگیرد. از کارآموزی‌های بی‌حقوق تا عدم تنظیم قرارداد، تنها بخشی از رشته احجاف‌هایی است که در حق افراد جویای کار اعمال می‌شود. از طرفی، به واسطه‌ آن‌که در مقابل هر موقعیت شغلی چند نفر بیکار قرار دارند و با خروج یک شاغل، فرصت شغلی قطعا خالی نخواهد ماند، کارمند و کارگر لب به شکایت باز نکرده و تا حد امکان با شرایط کاری سخت، کنار می‌آیند.
گزارش «فردا» راجع به روند شکایت از کارفرمای سودجو را اینجا بخوانید.
کارآموزی‌های طولانی‌مدت!
یکی از مسائلی که در سال‌های اخیر رونق یافته و به آلت دست کارفرمایان تبدیل شده؛ بحث «کارآموزی» است. در این ترفند، کارفرما با انتشار آگهی افراد جویای کار را دعوت به همکاری می‌کند؛ البته همکاری منوط به گذراندن دوره‌های کارآموزی بدون حقوق! گرچه لزوم گذراندن دوره‌ کارآموزی پیش از آغاز رسمی کار، امری انکارناشدنی‌ست؛ اما طولانی‌شدن این دوره فرد جویای کار را دلسرد ساخته و در اغلب مواقع باعث می‌شود که او پیش از تکمیل دوره کارآموزی، عطای شغل مذکور را به لقایش ببخشد و پی کاری بگردد که بازده و حقوق‌اش زودتر نمایان شود!
درسا، یکی از هزاران جوان پیگیر کار، به موضوع کارآموزی در آژانس‌های هواپیمایی اشاره می‌کند و می‌گوید: «من چند سال پیش به دنبال کار در آژانس هواپیمایی بودم. همان ابتدای کار مسئول آژانس به من توضیح داد که باید برای تبدیل شدن به کارمند رسمی آن‌جا، چند وقتی دوره بگذرانم. من هم از روی بیکاری و البته علاقه‌ای که به این کار داشتم، به دوره کارآموزی تن دادم.»
او ادامه می‌دهد: «من همان کارهایی را می‌کردم که باقی کارمندها انجام می‌دادند. حتی گاهی به خاطر این‌که کارآموز بودم، کار بیشتری انجام می‌دادم و دیرتر از بقیه همکاران‌ام از آژانس خارج می‌شدم.»
درسا در ادامه با اشاره به طولانی‌شدن این دوره کارآموزی می‌گوید: «یک ماهی از دوره گذشت. به سراغ مدیر آژانس رفتم تا در مورد آینده‌ کاری‌ام در این مرکز پرس و جو کنم. اما در کمال ناباوری او به من گفت که از دوره کارآموزی‌ام حدود ۲ ماه دیگر باقی مانده و تا پایان تکمیل این دوره نه از حقوق خبری هست و نه می‌تواند در مورد جذب یا عدم جذب من در این آژانس نظری بدهد!»
این جوان جویای کار که همچنان پله‌های شرکت‌ها و ادارات را بالا و پایین می‌رود تا کاری پیدا کند، می‌افزاید: «همان روز متوجه شدم که بودن در آن‌جا فقط وقت‌ام را تلف می‌کند و قطعا آینده‌ای ندارد!»
اما این تمام ماجرا نیست. میلاد هاشمیان، فارغ‌التحصیل زبان انگلیسی تجربه‌ای متفاوت از کاریابی دارد. او که حالا در یک موسسه زبان مشغول تدریس است، می‌گوید: «سال ۸۹ به یکی از مراکز آموزش زبان مراجعه کردم تا به عنوان استاد زبان به استخدام آنجا دربیایم. ۵ هزار تومان هزینه آزمون را دریافت کردند و بعد روزی را مشخص کردند که به آموزشگاه مراجعه کنم تا سرپرست آموزش عملکرد و توانایی‌ام را ارزیابی کند. روز موعد رسید و وارد آموزشگاه شدم. در یک کلاس خالی، در مقابل مسئول آموزش شروع به تدریس بخشی از یک کتاب کردم و این جلسه ارزیابی نهایتا با ابراز رضایت او از عملکردم به پایان رسید.»
آقای هاشیمان ادامه می‌دهد: «زمانی که کار تمام شد، او مرا به منشی آموزشگاه معرفی کرد تا روند استخدام طی شود. به محض این‌که به سراغ منشی آموزشگاه رفتم، او ۷۰ هزار تومان هزینه ثبت‌نام طلب کرد. با تعجب علت را جویا شدم و منشی نیز بلافاصله توضیح داد که باید دوره تدریس زبان را بگذرانم تا جواز حضور در کلاس‌های این آموزشگاه را به دست آورم.»
او با بیان این‌که «داشتم راضی می‌شدم که برای به دست آوردن موقعیت شغلی هزینه‌ای هم بپردازم»، ادامه می‌دهد: «اما ناگهان حس ناخوشایندی به من دست داد. از منشی پرسیدم که آیا بعد از اتمام این کلاس تدریس می‌توانم به عنوان معلم مشغول به کار شوم؟ که منشی با قاطعیت گفت خیر. ممکن است دوباره نیاز به حضور در کلاس داشته باشید! باورم نمی‌شد که بعضی‌ها می‌توانند به این راحتی یک جوان بیکار را به بازی بگیرند و جیب‌ خالی او را خالی‌تر کنند. خداحافظی کردم و راه کاریابی را ادامه دادم ...»
شغل‌های یک هفته‌ای بدون حقوق
«آگهی‌شان به دیوار چسبانده شده بود. نزدیک محل سکونت‌مان بود، برای همین فورا به آنجا مراجعه کردم تا فرصت از دست نرود.» این‌ها را یک فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد که حالا به شغل مسئول ثبت‌نام یا منشی‌گری هم راضی است می‌گوید: «آگهی مربوط به یک موسسه آموزش آزاد بود. مسئول ثبت نام می‌خواستند. من هم کمابیش کار با کامپیوتر را بلد بودم و روابط عمومی خوبی هم داشتم ومی‌توانستم با مراجعان صحبت کنم.»
مژگان مقدم می‌گوید: «ما چهار پنج نفر که زودتر مراجعه کرده بودیم را به یک اتاق فرستادند و چند دقیقه بعد مدیر آنجا وارد اتاق شد. او وظایف مسئول ثبت نام را شرح داد و با اکتفا به این‌که حقوق آنجا بر اساس حقوق مصوب وزارت کار است، چند سوال از ما پرسید و بعد هم شیفت‌ها را تنظیم کرد. سه نفر عصر و دو نفر صبح.»
مقدم ادامه می‌دهد: «اصلا به این دقت نکردم که آگهی مصادف با زمان ثبت‌نام آموزشگاه روی دیوارها نصب شده. من و یک نفر دیگر از صبح زود تا پیش از اتمام شیفت‌مان، مدام کار می‌کردیم و مدیر هم هر روز دو باری می‌آمد و توضیح می‌داد که اگر مسئول بیمه وارد آموزشگاه شد، به هیچ‌وجه نگویید که کارمند اینجا هستید!»
وی کمی مکث می‌کند و بازگو کردن تجربه‌ تلخ‌اش را پی می‌گیرد: «شک کرده بودیم که چرا قراداد نمی‌بندند و مهم‌تر از همه، تاکید دارند که مسئول بیمه متوجه نشود که ما کارمند آنجا هستیم. اما به هر حال امیدوار بودیم که تا پایان هفته، قراردادها تنظیم شود. روزهای ثبت‌نام به اتمام رسید و سرمان خلوت شد. فردای روز پایانی ثبت‌نام، یکی از کارمندان دفتر مدیر آموزشگاه به سراغ‌مان آمد و از ما خواست که تا زمان تماس آنها به محل کارمان مراجعه نکنیم.» سرش را پایین می‌اندازد و در حالی که دست‌هایش را در هم گره کرده می‌گوید: «از آن زمان مدت زیادی می‌گذرد. دیگر تماسی برقرار نشد. یکی دو بار مراجعه کردم و از آنها خواستم که دست کم حقوق یک هفته کارمان را بدهند، اما مدیر آموزشگاه منکر حضور ما در آنجا شد و گفت قراردادی بیاورید که ثابت کند در اینجا مشغول به کار بودید! همان جا بود که فهمیدم این آگهی فریبی بوده برای به کارگیری رایگان افراد جویای کار!»
افسانه‌ای به نام قرارداد!

افزایش آمار بیکاری باعث شده که تنظیم قرارداد از سوی کارفرما به رویایی دست‌نیافتنی برای کارمند و کارگر تبدیل شود. موقعیت‌های شغلی، از استخدام رسمی سال‌های دور به توافق شفاهی میان کارفرما و کارگر یا کارمند تغییر شکل داده‌اند و نه تنها دیگر از استخدام رسمی خبری نیست، که حتی قراردادهای یک ساله و دو ساله نیز مشاهده نمی‌شوند. عدم تنظیم قرارداد یک بُرد بزرگ برای کارفرمایانی‌ست که قصد تحمیل هر شرایطی را به کارمند خود دارند. در این حالت، کارمند که دست‌خالی مانده و گواهی برای شکایت بردن از تحمیل شرایط سخت توسط کارفرما ندارد و نمی‌تواند حق خود را طلب کند، و البته بیکاری روزافزون را به تماشا نشسته، از حقوق مسلم خود دست کشیده و با هر شرایطی کنار می‌آید. فقدان قراداد فی‌مابین به کارفرما این اختیار را می‌دهد که کارمند یا کارگر را بیمه نکرده و در قبال او هیچ‌ مسئولیتی نداشته باشد. از طرفی عدم تنظیم قرارداد امنیت شغلی را تا حد چشمگیری را کاهش داده و سبب می‌شود که فرد از فردای خود بی‌اطلاع باشد و کارفرما به هر بهانه‌ای نیروی جدید را جایگزین نیروهای قبلی خود کند. بی‌توجهی به ماده ۱۴۸ قانون کار!

«کارفرمایان کارگاه‌های مشمول این قانون مکلفند بر اساس قانون تامین اجتماعی، نسبت به بیمه نمودن کارگران واحد خود اقدام نمایند». ماده‌ای روشن و واضح که البته از سوی انبوهی از کارفرمایان نادیده گرفته می شود و حادثه پلاسکو، مشتی از خروار این تخلف بود که بسیاری از کارفرمایان، بی‌اعتنا به ماده ۱۴۸ قانون کار، بسیاری از کارگران خود را بیمه نکردند و دود آتش این سودجویی‌ها، به چشم کارگران بیکار شده رفت.
شهریار تهرانی، یکی از هزاران روزنامه‌نگار بدون بیمه در کشور می‌گوید: «سال گذشته در یکی از روزنامه‌های با تیراژ پایین کشور مشغول کار شدم. گرچه روزنامه تیراژ پایینی داشت، اما درآمد آن خوب بود و توانایی پرداخت حقوق‌ها را داشت. سه ماه از حضورم در این روزنامه می‌گذشت و من هر روز به مدیرمسئول مراجعه می کردم تا روند بیمه‌شدن‌ام را پیگیر شوم؛ چون او وعده داده بود و باید عمل می‌کرد. اما مدیرمسئول هر روز یک بهانه‌ای می‌آورد و نهایتا هم برای بیمه اقدامی نکرد. در حالی که چند نفر از کارکنان تحریریه بیمه بودند و مانعی هم برای به جریان انداختن پرونده بیمه کارمندان جدید وجود نداشت.» جالب آن‌که نبود سابقه بیمه برابر با فقدان سابقه کار است و زحمات چند ساله یک فرد در یک سمت شغلی - بدون بیمه - نهایتا به در جا زدن و نبود سابقه کار منتهی می‌شود.
وعده‌هایی که محقق نشد!

از وعده‌های دولت روحانی، کمک به کسب و کار و کاهش نرخ بیکاری بود؛ وعده‌ای که البته محقق نشد و بر تعداد بیکاران کشور افزوده شد. سرعت گرفتن سیر صعودی بیکاری در کشور، از جمله مسائل دخیل در به تاخیر افتادن ازدواج جوانان است و مسئولان نباید تا زمان بهبود شرایط کسب و کار جوانان، از بالا رفتن سن ازدواج گله کنند. ضمن آن‌که بیکاری، جدا از آن‌که سوءاستفاده کارفرما از نیروی کار را قوت می‌بخشد؛ می‌تواند تبعات جبران‌ناپذیری همچون جذب بیکاران به کارهای خلاف یا کاذب را موجب شود.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: