۶ نکته که شاید از مهاجرت منصرفتان کند
بعد از مهاجرت تحولات روحی و تنشهای عمیقی به روان افراد وارد میشود که باید برای آنها آماده بود. روانشناسان مرحله اول مهاجرت را «ماه عسل» مینامند. در این مرحله که معمولا تا یک ماه به طول میانجامد، شخصث مهاجر مثل یک توریست از تماشای مناظر و خیابان ها و مواجهه با انسانهای جدید لذت می برد اما بعد از گذشت یک ماه وارد مرحله «عدم پذیرش» می شود.
کد خبر :
631801
سرویس سبک زندگی فردا: اکثریت اقشار تحصیلکرده و طبقه متوسط ایرانی حداقل یکبار در زندگیشان به طور جدی به این موضوع فکر میکنند که مهاجرت کنند یا نه. باید پذیرفت که مهاجرت محاسنی دارد. رفاه عمومی و شرایط بهتر زندگی در کشورهای توسعه یافته خیلی از افراد را به مهاجرت ترغیب میکند اما از طرفی پیوندهای خانوادگی و علاقه به وطن و مواردی از این جنس هم آنها را دچار تردید میکند. فارغ از این مسائل بدیهی، نکاتی هم هست که قبل از مهاجرت باید دانست و برای آنها آمادگی داشت. در ادامه ۶ مورد از عوامل اجتماعی و اقتصادی که باید آن ها را در این تصمیم گیری مورد توجه قرار داد
میخوانید. در ادامه این مطلب را به نقل از روزنامه هفت صبح بخوانید.
۱. مالیاتهای سنگین اغلب کشورهای توسعه یافته نرخ مالیات بالایی دارند مثلا نرخ مالیات در فرانسه برای یک کارفرما با احتساب مالیات ملک، بیمه کارمندان، مالیات بر ارزش افزوده، مالیات بر درآمد و... به بیش از ۶۶ درصد میرسد. این آمار را مجمع جهانی اقتصاد که مقر آن در سوئیس است اعلام کرده. یعنی اگر در این کشور سرمایه گذاری کنید یا بخواهید کسب و کاری راه اندازی کنید خیلی باید مواظب این مالیاتهای سنگین باشید افرادی که ازایران به کشورهای اروپایی با آمریکای شمالی مهاجرت کرده اند گاهی به این نکته اشاره میکنند اجاره کردن یک منزل مسکونی را به خرید همان خانه ترجیح
میدهند. چون نرخ مالیات بر ملک آنقدر بالاست که خریدن آن ممکن است مقرون به صرفه نباشد. مثلا در یکی از ایالتهای آمریکا برای یک خانه مسکونی به ارزش ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار دلار باید سالانه بین ۱۰ تا ۲۰ هزار دلار مالیات پرداخت کرد. میانگین درآمد یک شهروند در این کشور حدود ۳۷۰۰ دلار است. بنابراین پرداخت این مالیات دردسر بزرگی برای افرادی با این سطح درآمد متوسط است. در مورد خودرو البته اوضاع بهتر است. در کشورهای غربی میتوانید یک مدل هیوندای اکسنت ۳۰۱۷ که اینجا ۱۰۰ میلیون تومان قیمت دارد را با ۱۵ هزار دلار (دود ۵۵ میلیون تومان) بخرید اما سالانه بین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ دلار هم
برای هزینه مالیات و نگهداری باید کنار بگذارید. البته خدمات پس از فروش در این کشورها قابل مقایسه با چیزی که ما در کشورمان میبینیم نیست. برای مالکیت یک خودرو در کشورهای غربی قیمت بالای بنزین و مالیات جادهای را هم باید در محاسبات خود وارد کنید. مثلا در فرانسه به طور متوسط برای طی کردن هر ۱۰۰۰ کیلومتر باید ۷ یورو مالیات پرداخت کنید. اینجا هر چند که تعرفههای سنگین گمرکی قیمت خودروهای وارداتی را تا دو برابر قیمت واقعی بالا برده اما خبری از خیلی مالیتهای ریز و درشت دیگر هم نیست. ۲. قوانین سختگیرانه برای مالکیت مهاجران در کشورهای مختلف قوانین عجیب و غریبی برای
مالکیت مهاجران وجود دارد که بهتر است قبل از سفر درباره آنها اطلاعات کسب کنید. مثلا کشور سوئد اخیرا که موجه مهاجرت از کشورهای خاورمیانه اوج گرفته، قانونی وضع کرده که تا ۱۰ سال حق مالکیت منزل مسکونی به مهاجران را نمیدهد. یعنی باید به مدت ۱۰ سال مستاجر یک شهروندسوئدی باشید یا آپارتمانهایی که دولت در نقاطی خارج از محدوده شهر مشخص کرده ساکن شوید. البته اگر مجوز خرید خانه داشته باشید هم باید پول زیادی را صرف این کار کنید. قیمت هر متر مربع آپارتمان در مرکز شهر استکهلم ۹۰ هزار کرون و معادل ۱۰ هزار دلار است. یعنی قیمت آپارتمان در استکهلم دو برابر قیمت خانه در لس
آنجلس آمریکاست. ۳. هزینه بالای تفریح هزینه کالاهای فرهنگی در کشورهای توسعه یافته به دلیل سیاستهای حمایت از مولف نسبت به ایران بالاتر است. مثلا ورودی یک فستیوال موسیقی در آمریکا که همین چند روز آینده برگزار خواهد شد بین ۴۰۰ تا ۹۰۰ دلار است. این مبلغ برای یک دانشجو یا شهروند عادی که بین ۳ تا ۴ هزار دلار درآمد ماهانه دارد مبلغ کمی نیست. البته کنسرتهای دیگری هم هست با قیمتهای کمتر از ۱۰۰ دلار، بلیت سینما در کانادا و فرانسه بسته به درجه کیفی سینما بین ۱۰ تا ۳۰ دلار متغیر است. در فرانسه قیمت تماشای مسابقات ورزشی هم برای هواداران تیمها نسبتا بالاست. بلیت بازی
تیم های فوبتال موناکو و پاری سن ژرمن در فینال جام اتحادیه فرانسه بین ۳۵ تا ۱۶۰ یورو قیمت دارد. وب سایت تیکت مستر هم بلیت تماشای یک تئاتر در پاریس را به قیمت ۶۰ یورو به فروش میرساند. ۴. بی ثباتی در قوانین مهاجرتی قوانین مهاجرتی کشورهای مختلف تحت تاثیر رویدادهای سیاسی و تحولات اجتماعی ممکن است تغییر کند. با توجه به اینکه پروسه اخذ اقامت چند سال طول میکشد باید خود را برای این اتفاقات ناگهانی آماده کنید. فرمان مهاجرتی ترامپ که اخیرا برای مهاجران ۷ کشور دردسرساز شد، اصلا قابل پیش بینی نبود. همه گمان میکردند این صرفا شمار تبلیغاتی ترامپ در دوران انتخابات بوده
و اجرایی نخواهدشد. این موضوع در مورد دیگر کشورها هم صدق میکند. مثلا دولت قبلی کانادا اعلام کرده بود کسانی میتوانند تابعیت کانادایی دریافت کنند که از ۶ سال اخیر حداقل ۴ سال را در خاک این کشور باشند. همین کم و زیاد شدن اعداد که ساده به نظر میرسد باعث اتلاف وقت خیلی از مهاجران میشود. همین دو روز پیش ۷ پناهجوی افغان که به دلیل تغییر قوانین مهاجرتی سوئد به مشکل خورده بودن دست به خودکشی زدند. از این ۷ نفر سه نفرشان جان خود را از دست دادند. ۵. برخوردهای نژادپرستانه برخوردهای نژادپرستانه یک قاعده کلی در تمام کشورهاست. در مورد کم و زیادبودن آن میتوان بحث کرد اما
اصل آن را نمی توان منکر شد. در کشوری مثل کانادا این موضوع کمتر به چشم میآید اما در آمریکا این رفتار آزاردهنده بیشتر دیده میشود. حمایت بخش قابل توجهی از آمریکاییها از سیاستهای ترامپ در منع مهاجرت یا دیوار کشیدن در مرز مکزیک نشان میدهد ریشههای تفکرات نژادپرستی در کشورهای توسعه یافته هم دیده می شود. اساسا به همین دلیل هم هست که ایرانیان مهاجر در کشورهای مختلف فورا کلونی تشکیل می دهند تا با هم معاشرت کنند. چون مجبور به این کار هستند و رفتار شهروندان بومی آنها را به سمت انزوا سوق میدهد. دانشجویانی که در این کشورها تحصیل کردهاند حتی از تجربیات خود از
برخورد تبعیض آمیز استادان دانشگاه با آنها میگویند. در مورد شغل پیدا کردن هم همیشه اولویت با افراد بومی و غیرمهاجر است. ۶. افسردگی بعد از مهاجرت بعد از مهاجرت تحولات روحی و تنشهای عمیقی به روان افراد وارد میشود که باید برای آنها آماده بود. روانشناسان مرحله اول مهاجرت را «ماه عسل» مینامند. در این مرحله که معمولا تا یک ماه به طول میانجامد، شخصث مهاجر مثل یک توریست از تماشای مناظر و خیابان ها و مواجهه با انسانهای جدید لذت می برد اما بعد از گذشت یک ماه وارد مرحله «عدم پذیرش» می شود. این مرحله بین ۳ تا ۶ ماه طول میکشد که شخص مهاجر به دلیل نداشتن
توانایی ارتباط گرفتن با افراد جدید منزوی و دلسرد می شود. با عبور از دوره بحرانی که گاهی با افسردگی هم همراه میشود مهاجران خود را با شرایط محیط جدید تطابق میدهند.
نکته دیگر اینکه سبک زندگی در کشورهای غربی کاملا متفاوت با ایران است. شهروندان طبقه متوسط کشورهای توسعه یافته برخلاف ایران اوقات فراغت زیادی ندارند. آن ها فقط آخر هفتهها فرصت تفریح پیدا میکنند و حداکثر سالی یکبار مسافرت را تجربه میکنند. این شرایط برای کسانی که به سبک زندگی ایرانی و رفت و آمدهای خانوادگی عادت دارند ممکن است چندان خوشایند نباشد.