اعترافات دردناک کودکان طلاق و حقایق پنهان پس از جدایی والدین
وقتی والدینم از هم جدا شدند من خیلی کوچک بودم. همیشه دوست داشتم کمی بزرگتر بودم و میدیدم که زندگی با هر دوی آنها چه شکلی است.
کد خبر :
631596
سرویس سبک زندگی فردا: اگر شما هم جزو کودکان طلاق هستید، پیگیری مدام و گاهی احوالپرسی پدر و مادر ممکن است برایتان خستهکننده باشد. آنها مدام میپرسند: «حالت خوب است؟»، «همه چیز رو به راه است؟»، «با مشاور صحبت کردهای؟»، «آیا چیزی در مورد طلاق ما ناراحتت کرده یا آزارت میدهد؟ اگر هست، حتماً به من بگو.» در ادامه این یادداشت را به نقل از فوت و فن بخوانید.
با اینکه میتوانید راستش را بگویید، اما انگار پنهان کردن و حبس کردن احساسات ممکن است سادهتر باشد. والدین هر کدام به شیوه خود با این موضوع برخورد میکنند و با تصمیماتی که برای مشکلات شما میگیرند، موضوع را پیچیدهتر میکنند. حتی گاهی مشکلات خود بعد از طلاق را نیز با مشکلات شما در هم میآمیزند. اما مهم است بدانید که شما تنها کسی نیستید که از جدایی پدر و مادرتان ناراحت هستید و تنها کسی هم نیستید که احساسات خود را در سینه حبس میکنید. جملاتی که در پایین عنوان میکنیم احساسات واقعی و اعترافات کودکان طلاق نسبت به جدایی پدر و مادر است که در برنامه کاربردی Whisper
که یک برنامه کاربردی رایگان برای موبایل است عنوان شده. در این برنامه، کاربران میتوانند رازهای خود را به صورت ناشناس با دیگران در میان بگذارند. حالا بشنوید از اعترافات کودکان طلاق: ۱. پدر و مادر من طلاق گرفتهاند… گاهی اوقات حس میکنم مادرم دوستم ندارد زیرا خیلی شبیه پدرم هستم. ۲. سه سال است که پدرم را بعد از جدایی از مادرم ندیدهام. این بهترین اتفاق زندگی من است. امیدوارم باز هم برایم پول بفرستد. ۳. میخواهم ازدواج کنم اما میترسم زندگی ما هم مانند والدینم به طلاق ختم شود. ۴. والدینم ۱۸ سال است که از هم طلاق گرفتهاند و هنوز هم سعی میکنند من و خواهرم یک
طرف را انتخاب کنیم. ۵. وقتی والدینم از هم جدا شدند من خیلی کوچک بودم. همیشه دوست داشتم کمی بزرگتر بودم و میدیدم که زندگی با هر دوی آنها چه شکلی است. ۶. با اینکه والدینم از هم جدا شدهاند، هنوز فکر میکنم پدرم به مادرم علاقه دارد و همین قلبم را آزار میدهد. ۷. والدینم از هم جدا شدهاند و تنها دلیلی که من زندگی با پدرم را انتخاب کردم استفاده از وای-فای بود. ۸. دلم برای آن تعطیلاتی که والدینم کنار هم بودند تنگ شده است. از این که کودک طلاق هستم متنفرم. من هرگز چنین کاری در حق فرزندانم نخواهم کرد. ۹. اصلاً برایم مهم نیست که والدینم از هم جدا شدهاند. دیگر شبها وقتی
با خواهر و برادرهایم خواب هستیم، شاهد جنگ آنها نخواهم بود و صدای داد و فریادشان را نخواهیم شنید. بالاخره آرامش به خانه بازگشت. ۱۰. من از طلاق والدینم نفرت دارم. من هرگز در زندگی چمدان نخواهم خرید. ۱۱. والدینم طلاق گرفتهاند. آیا خیلی بد است که فقط به دیدن پدرم میروم زیرا اگر نروم احساس گناه میکنم؟ ۱۲. گاهی اوقات به آلبوم عکسهای عروسی والدینم که حالا از هم طلاق گرفتهاند نگاه میکنم و بسیار میگریم. ۱۳. من فکر میکردم وقتی والدینم از هم جدا شوند زندگی راحتتر میشود اما انگار جنگ تمامی ندارد. ۱۴. هفت سال از طلاق والدینم میگذرد اما هنوز هم از این واقعه
گریه میکنم.