سرویس اجتماعی فردا؛ میلاد حسینی: این روزها دیگر قبل از اینکه در سایت های خبری بچرخیم یا منتظر اخبار تلویزیون باشیم، معمولا اخبار مهم کشور را با نهایتا چند دقیقه تأخیر نسبت به لحظه وقوع از کانالهای تلگرام یا صفحههای اینستاگرام یا سایر شبکههای اجتماعی متوجه میشویم. حادثه پلاسکو ملموسترین مثالی است که میتوان برای این موضوع زد. از صبح که آتشسوزی در ساختمان پلاسکو رخ داد، اکثر مردم قبل از فرو ریختن ساختمان، از طریق شبکههای اجتماعی از آتشسوزی با خبر شدند و خیلیها از طریق کانالهای تلگرام و صفحههای اینستاگرام، اتفاقات را پیگیری میکردند.
اینها اتفاقات خوبی است اگر استفادههای نادرست از این فضا از بین برود و عطش اطلاعرسانی باعث اختلال در نظم جامعه نشود.
پلاسکو، خوب، بد، زشت
وجود شبکههای اجتماعی در حادثه پلاسکو، برای کسانی که میخواستند در جریان اتفاقات جامعه خود قرار بگیرند مفید بود اما برای مسئولان، تیمهای امدادسرانی، آمبولانسها، آتشنشانها و نهایتا جامعه، گران تمام شد. مردمی که هر کدام با یک گوشی موبایل آنجا ایستاده بودند و خودشان را خبرنگار افتخاری شبکههای مجازی میدانستند، با هیچ فشاری حاضر نبودند از این شغلی که توهمش را داشتند دست بکشند و کار به جایی رسیده بود که در اکثر شبکههای اجتماعی و کانالهای تلگرام تنها خواسته از مردم این بود که صحنه را ترک کنند. اتفاقی که نیفتاد تا به ما ثابت کند هنوز فرهنگ استفاده
درست از شبکههای اجتماعی را نداریم.
22 بهمن، لایو اینستاگرام، یک اتفاق خوب
بعد از اینکه اینستاگرام گزینه لایو را به برنامه خود اضافه کرد، هیچکس منتظر چنین بازخوردی از این ویژگی، در بزرگترین راهپیمایی کشور نداشت. مردم در راهپیمایی و به صورت زنده به دوستان، آشنایان و دنیا نشان میدادند که چه حادثه عظیمی در حال رخ دادن است. صفحه اینستاگرام مقام معظم رهبری، به صورت زنده به همان کسانی که این ویژگی را در اینستاگرام اضافه کردهاند، نشان داد که چه حادثه بزرگی در کشور بزرگمان در حال وقوع است و چه شوری دوباره در بیست و دومین روز بهمن ماه در سراسر کشور به پا شده است. فرهنگ استفاده درست از شبکههای اجتماعی، یعنی ما به هدفی که از حضور در آن
داریم برسیم. از ویژگی لایو اینستاگرام میتوانیم برای پخش آنلاین مداحیها، سخنرانیهای مهم و... استفاده کنیم. میتوانیم با شخصیتهای مورد نظرمان در ارتباط باشیم و از آن طرف هم میتوانیم با یک فرهنگ نادرست کسانی که بدون هیچ هویتی و صرفا برای حرکات عجیبی که در دنیای مجازی انجام دادهاند و معروف شدهاند را دنبال کنیم و وقت و عمر و زندگیمان را بگذاریم تا بفهمیم فلان آدم که تا چند روز پیش قرار بوده خودش را برای فلان شخصیت بکشد، حالا در فلان مهمانی با دوستانش دور هم جمع شدهاند.
توهم دانش در شبکه های مجازی!
اطلاعات زیادی که روزانه از شبکههای اجتماعی به گوشمان میخورد باعث یک توهم میشود و آن هم این است که این اطلاعات حتما درست است و ما سطح سواد بسیار بالایی داریم. سودابه لطیفی،جامعهشناس و آسیبشناس اجتماعی در تشریح پیامدهای رشد روز افزون شبکههای اجتماعی عنوان کرد: «یکی از اصلیترین مضرات این نوآوری و فناوریهای پیشرفته امروزی همچون شبکههای اجتماعی تلگرام شیوع سواد پرمحتوا اما بیپایه است. در این فضا و شرایط که مکررا حجم انبوهی از دادهها در اختیار افراد تحت پوشش و کاربران ایرانی قرار میگیرد، کمتر فرصتی برای اندیشهورزی، تحلیل و تشخیص سره از
ناسره و تفکر در خصوص تحولات و چرایی پدیدهها باقی میماند.
به تعبیر دیگر در این فضا و شرایط، بخش قابل توجهی از کاربران صرفا دریافت کننده مطالب هستند، دریافتهایی که یقینا میتواند بسیار متنوع و متکثر باشد اما در عقبه آن تحلیل و ارزیابی دقیقی وجود ندارد و این اطلاعات رفته رفته در ذهن مخاطبان رسوب میکند و به تدریج، فرد گمان میکند از سواد قابل توجهی برخوردار است. در واقع امر، این سواد مجموعهای از حفظیات است که مبانی علمی آن لزوما محکم و متقن نیست، و از سویی دیگر در این غوغا و سیل اطلاعاتی کمتر تلاشی برای فهم و راستی آزمایی آن میشود. این عارضه زمانی پرنگتر و مخربتر میشود که فرهنگ صحیح مطالعه و کتابخوانی نیز
در جامعه ضعیف است و مجموعه دادههای دیجیتالی که در صحت علمی آن نیز جای بسی شک و ابهام وجود وارد بسان نظریاتی کارشناسی در ذهن کاربران مینشیند و از قضا بعد از مدتی به گفتمان و اندیشهای مبدل میشود که فرد گمان میکند به یک صاحبنظر و صاحب اندیشه مبدل شده، در صورتیکه واقعیت ماجرا چیز دیگری است.» رو به جلو حرکت میکنیم؟
واکنش شبکههای اجتماعی به اتفاقات حادثه پلاسکو و ازدحام مردم که باعث شد از حضور به موقع امدادرسانان جلوگیری کند، از آن اتفاقات خوبی بود که باعث شد مردم کمی به خودشان بیایند. قرار دادن عکسهای کسانی که با موبایل روی ماشین آتشنشانی ایستادهاند، کسانی که جلوی ساختمان در حال ریزش سلفی میگیرند، در کنار گلههای گاو و گوسفند، کاری است که نه صدا و سیما و نه هیچ سایت رسمی اجازه این کار را ندارند اما شبکههای اجتماعی که کاملا مستقل و آزاد عمل میکنند با قرار دادن این عکسها و متنهای انتقادی باعث شدند که خیلیها به خودشان بیایند. خیلیها دیگر به خودشان اجازه
ندهند که جلوی ماشینهای آتشنشانی یا آمبولانسها را بگیرند، صرفا برای اینکه یک عکس بیشتر بگیرند و در صفحات مجازی خود قرار دهند.
زشتیها را دیدیم، زیباییها را هم خواهیم دید
زشتیها را دیدیم. اجازه ندادن مردم به ماشینهای آمبولانس و آتشنشانی را هم دیدیم و اما اکثرا مقایسه مردم کشورمان را با آلمان و سایر کشورها را هم دیدیم، کلیپی که در اکثر شبکههای اجتماعی به سرعت پخش شد که در سایر کشور چطور به ماشینهای امدادرسانی اجازه میدهند حرکت کنند و به مقصد برسند و در ایران ماشین آمبولانس به مردم التماس میکرد که برای حفظ جان همنوع خودشان هم که شده کنار بکشند. اینها خیلی زشت بود. خیلی دردآور بود ولی بالاخره از یک جایی باید این فرهنگسازی ایجاد میشد و زیباترین کلیپی که شاید در این چند سال دیدهام، کلیپی از مردم عزیز کشورم بود که دو سه
روز بعد از حادثه پلاسکو، با صدای آژیر آمبولانس به سبک مردم آلمان تمام ماشین ها کنار رفتند تا راه را برای امدادرسانها باز کنند.
بالاخره راهمان را پیدا میکنیم
شاید شبکههای اجتماعی، هنوز که هنوز است درست مورد استفاده قرار نمیگیرند. شاید هنوز آنطور که باید از وقتمان در این فضاها درست استفاده نمیکنیم ولی مثل همین فرهنگی که بعد از حادثه پلاسکو یاد گرفتیم و خودمان در شبکههای اجتماعی خودمان را سرزنش کردیم تا به خودمان بیاییم، به مرور زمان راهمان را پیدا میکنیم. یاد میگیریم به امدادرسانها کمک کنیم تا به هدفشان برسند، یاد میگیریم در سختیها کنار هم باشیم نه در مقابل هم و یاد میگیریم که این شبکهها و کانالها و... فقط یک وسیله است، یک وسیله که ما بتوانیم به هم متصل شویم و ایرانی را خلق کنیم که فرهنگش هم به
بزرگی نام و قدمتش باشد.