ترامپ و واکنشهای گسل اروپایی
حجم سنگینی از خبرها، اطلاعات و گزارشها در رابطه با اقدامات «دونالد ترامپ» در رسانههای جهان منتشر میشود. نظمیکه در آشفتگی رفتاری رئیس جمهوری ایالات متحده وجود دارد منجر به واکنش گسل اروپایی و زلزلههایی خفیف شده است.
کد خبر :
629993
روزنامه مردم سالاری: حجم سنگینی از خبرها، اطلاعات و گزارشها در رابطه با اقدامات «دونالد ترامپ» در رسانههای جهان منتشر میشود. نظمیکه در آشفتگی رفتاری رئیس جمهوری ایالات متحده وجود دارد منجر به واکنش گسل اروپایی و زلزلههایی خفیف شده است.
در میان بلبشوی اطلاعاتی که وجود دارد، متغیرهای معادلات کلان غولهای جامعه جهانی در نتیجه فعالیت گسل اروپایی در حال جابه جایی است. ترامپ سعی میکند با بزرگ نمایی برگزیت برای کشورهای اروپایی آنها را تشویق به طلاق از بروکسل کند. گسل اروپایی در واکنش به رفتار رئیس جمهوری آمریکا ضمن فاصله گرفتن اقتصادی و سیاسی از لندن تلاش میکند اسکاتلند را با خود همراه کند. اتحادیه اروپایی برنامههای جدی برای عضویت اسکاتلندیها در میان مدت تدارک دیده است.
انتخاب «فرانک اشتاین مایر» زلزلهای بود که آلمان را به سمت رهبری اروپا با هدایت «مارتین شولتز» در آینده نزدیک سوق میدهد. برلین تلاش میکند با شعار «تکیه گاه امید» هویت اروپایی را با چنگ و دندان حفظ کند اما کاخ سفید به دنبال گسست پیوندهای قاره سبز است. در نتیجه فعالیت گسل اروپایی و اقدامات ترامپ در آینده نزدیک کش مکش سخت میان بروکسل و واشنگتن روی خواهد داد.
اگرچه تا دیروز رئیس جمهوری آلمان نقش فرمایشی داشت اما کاپیتان ژرمنها که سابقه حضور فعال در عرصه دیپلماسی را داشته است به دنبال تاثیرگذاری مستقیم در رقابتهای انتخاباتی قاره سبز است. بزرگترین دغدغه برلین انتخابات ریاست جمهوری پاریس است و دورخیز «مارین لوپن» و احتمال «فرگزیت» است. آلمان به شکل غیر مستقیم در رقابتهای انتخاباتی کشورهای دیگر اروپا نیز مداخله میکند تا حامیان اتحادیه اروپایی به قدرت دست پیدا کنند.
نکته اساسی برای اتحادیه اروپایی این است که از پیمان آتلانتیک شمالی نیز بوی مرگ را میشنود و آلمان رسما به دنبال تشکیل «ارتش اروپایی» است.نخبگان قاره سبز به دلیل ترس از خشم کرملین و در جهت تقابل با تهدیدات جنگ اوکراین تلاش میکنند فعالیتهای گسل اروپایی را در بعد نظامینیز دنبال کنند. گسل اروپایی اتفاقی است که احتمالا در خاور دور نیز میتواند تاثیراتی داشته باشد. شرکای آمریکا در تقابل با چین عملا خود را تنها میبینند ناچار هستند با الگوگیری از اتحادیه اروپایی وارد تعامل بایکدیگر خواهند شد. آمریکا در باطن میداند که واگذاری خاوردور عملا اژدهای زرد را بیش از گذشته مهارناپذیر میکند اما با لغو پیمان اقتصادی ترانس-پاسیفیک عملا میدان را واگذار کرده است.
در یک جمعبندی میتوان گفت که واکنش گسل اروپایی موجب ایجاد متغیر مستقلی به نام اروپا در معادلات جهانی خواهد شد که نقشی مستقل از کاخ سفید ایفا میکنند. بروکسل بازیگر جدیدی است که در صورت عبور از گردنه فرانسه با قدرتهای اقتصادی خاور دور یا کشورهایی نظیر ایران وارد تعامل مستقیم خواهد شد.
روسیه در معادلات جدید به گسل اروپایی نگاهی دوگانه دارد. کرملین در تقابل با بلوک متحد غربی که میراث داران دوران شوروی هستند با یک قدرت دست به یقه میشد اما حالا با دو قدرت با رفتارهای متفاوت مواجه است.