۸۰۰ هزار ایرانی مبتلا به اسکیزوفرنیاند!
آماری كه وزارت بهداشت منتشر كرده، نشان میدهد بیست و چهار درصد جامعه نیاز به خدمات جدی روانپزشكی دارند، یعنی از هر چهار نفر كه در تاكسی مینشیند یك نفر نوعی از اختلال روانی را دارد كه باید به خدمات درمانی و مشاوره دسترسی داشته باشد. بعد از بیماری قلبی، دومین بار بیماریها روی اختلالات روان است كه لازم است بیشتر به این مساله توجه شود.
کد خبر :
628788
سرویس سبک زندگی فردا: بیماری اسکیزوفرنیا به دنبال اختلال در عملکرد یك سیستم به وجود می آید. در اسكیزوفرنیا، سیستمی كه مختل میشود دستگاه عصبی مركزی و به ویژه مغز است اما متاسفانه تاکنون علت دقیق و چگونگی این تغییرات به دقت روشن نشده. درباره دلایل این موضوع میتوان به عوامل زیستی ژنتیك، توارث، اختلالات ساختاری مغز، عفونتها، سوء تغذیه، بیماریهای دوران بارداری مادر، صدمات زایمانی، حوادث و ضربههای مغزی، هورمونها، حوادث دردناك و استرسهای زندگی اشاره كرد. این بیماری بیشتر در کسانی دیده میشود که در بستگان درجه یک آنها یعنی برادر، خواهر، پدر و مادر
بیماری مشابه وجود داشته باشد اما استرسها و فشارهای روانی هم میتواند در بروز یا تشدید آن نقش داشته باشد. این متن را به نقل از سلامت نیوز بخوانید.
آماری هست كه نشان دهد چند درصد از افراد جامعه به اسكیزوفرنی مبتلا هستند؟
متاسفانه در كشورمان آمار چندان دقیقی از مبتلایان به انواع بیماریهای روان در دست نیست و همین موضوع، مشكل برنامهریزی برای پیشگیری و درمان را سخت میكند. با این حال آنچه میدانیم این است كه حدود یك درصد جمعیت جهان به اسكیزوفرنی مبتلا هستند كه شامل كشورهای پیشرفته و توسعهیافته میشود. در كشور ما هم در حال حاضر صد هزار نفر به عنوان بیمار مزمن روانی تحت پوشش سازمان بهزیستی هستند در حالی كه با احتساب این كه پیشبینی میشود یك درصد جمعیت به این بیماریها مبتلا باشند، باید هشتصد هزار نفر داشته باشیم. البته بعضی از افراد وضعیت مالی مناسبی دارند و به كمك
بهزیستی نیاز ندارند اما با این حال، فاصله هشتصد هزار تا صد هزار نفر بسیار زیاد است و بعضی از اینها افرادی هستند كه یا بیماریشان را نمیشناسند یا به دلیل انگ اجتماعی، آن را انكار میكنند.
این بیماری از سن خاصی فرد را درگیر میكند؟
سن ابتلا معمولا پانزده سال به بالاست، البته معمولا حتی اگر زمینهها و نشانههایی از اسكیزوفرنی وجود داشته باشد به عنوان مثال دانشآموزی دچار افت تحصیلی شدید یا انزوای اجتماعی شود، باز هم به دلیل ناآگاهی از این نشانهها، این بیماری ناشناخته میماند و بالای هجده سال شناخته میشود.
چرا بالای هجده سال؟
چون در آن زمان مسائلی مثل كنكور، مهاجرت، سربازی و موارد مشابه اتفاق میافتد كه فشار روانی و استرس روی فرد بیشتر میشود و بیماری شدیدتر میشود. متاسفانه تا آن زمان، حتی اگر نشانههایی وجود داشته باشد، خانواده به جای كمك و حمایت، شرایط بیمار را درك نمیكنند و اغلب خود اشخاص هستند كه به مشاور و روانپزشك مراجعه میكنند. در اغلب موارد، انگ اجتماعی باعث میشود بسیاری از افراد برای شناختن بیماری یا درمان مراجعه نكنند.
اسكیزوفرنی درمان دارد؟
اسكیزوفرنی تا پایان عمر با فرد همراه میماند اما میتوان با درمانهای دارویی آن را مهار كرد. در عین حال، در كنار استفاده از دارو، خدمات توانبخشی مانند موسیقیدرمانی، تئاتر درمانی، انواع مشاورهها، حمایت خانواده و افراد جامعه در كنترل این بیماری بسیار مهم است. اما متاسفانه در اغلب موارد تنها به ارائه خدمات دارویی به بیماران بسنده میشود چون امكانات كافی برای توانبخشی بیماران وجود ندارد.
علائمی كه هشداردهنده ابتلا به اسكیزوفرنی هستند كدامند؟
بعضی از این علائم پنهان هستند و خود فرد میتواند آنها را تشخیص دهد اما نشانههایی هم هستند كه خانواده میتواند آنها را بشناسد. وقتی نوجوانی دوستانش را از دست میدهد و منزوی میشود، خانواده خوشحال میشوند كه در خانه میماند و درس میخواند و با كسی ارتباط ندارد، در حالی كه این موضوع اتفاقا باید باعث نگرانی آنها شود. این كه شخصی با خودش حرف میزند، بدبینی مفرط دارد، مدام میگوید كسی دنبال من است، با من دشمن هستند و ... همه این موارد نشانه هستند.
وضعیت این بیماریها الان در جامعه چطور است؟
آماری كه وزارت بهداشت منتشر كرده، نشان میدهد بیست و چهار درصد جامعه نیاز به خدمات جدی روانپزشكی دارند، یعنی از هر چهار نفر كه در تاكسی مینشیند یك نفر نوعی از اختلال روانی را دارد كه باید به خدمات درمانی و مشاوره دسترسی داشته باشد. اما متاسفانه این بیماریها در كشور كمتر جدی گرفته میشود. بعد از بیماری قلبی، دومین بار بیماریها روی اختلالات روان است كه لازم است بیشتر به این مساله توجه شود. این كار هم فقط از عهده یك نهاد یا یك وزارتخانه برنمیآید بلكه همه باید اقداماتی انجام دهند كه زیرساختهای جامعه به لحاظ اجتماعی درست شود، زمینههای اضطرابی كم شده و
امنیت اجتماعی بیشتر شود. شما همین قضیه پلاسکو را در نظر بگیرید، در اثر چنین اتفاقی تنها چند آتشنشان شهید نشدند، تنها كسبه پلاسکو دچار خسران نشدند بلكه نوعی اضطراب عمومی ایجاد شده، ما مراجعانی داریم كه اضطراب شدید پیدا كردهاند و میگویند فكر میكنیم اگر آتشسوزی شود باید چه كار كنیم؟ آتشنشان نداریم و میسوزیم. مسائلی مانند پلاسکو را در جامعه زیاد داریم كه آسیب آنها فقط محدود به چند نفر نمیشود بلكه به كل جامعه آسیب میزند و نباید از كنارشان بیتوجه گذشت.