کدام فیلم مریلا زارعی را به سیمرغ رساند؟/ خانم درخشنده همچنان اندرز می‌دهد

مریلا زارعی با ایفای نقش یک مادر درگیر با موضوع طلاق عاطفی در زیر سقف دودی حاضر شد و با وجود ضعف های بزرگ این فیلم توانست سیمرغ بازیگر نقش اول زن جشنواره را کسب کند. در ادامه نقدی بر این فیلم را میخوانید.

کد خبر : 628490

سرویس فرهنگی فردا؛ مازیار وکیلی: پوران درخشنده نامی آشنا در سینمای ایران است. همیشه هم مسیر مشخصی را در این سینما طی کرده. سینما برایش ابزار بوده نه هدف. سعی کرده از سینما استفاده کند تا اندرزهایش را به خورد تماشاگر دهد. فیلم‌های درخشنده از دهه شصت تغییر محسوسی نداشته‌اند. همان ملودرام‌های همیشگی بوده‌اند با کیفیتی مشخص. ملودرام‌هایی کهنه و مضمون‌زده که خیلی زود فراموش می‌شوند. بیشتر شبیه مقاله روزنامه هستند تا فیلم. پر از نصیحت و پند و اندرز و بدون خلاقیت خاصی. درخشنده به جای روایتی نو از جامعه سعی می‌کند نگاه محافظه کارانه‌اش را پی بگیرد و مدام نصیحتمان کند.

به نظر می‌رسد تاثیر این نصیحت‌ها هم برای درخشنده چندان مهم نیست. همین که حرفش را بزند و فیلمش اکران شود کافیست. ماندگاری برای او ملاک نبوده و نیست. زیر سقف دودی هم خارج از منطق فیلم‌سازی درخشنده ساخته نشده. فیلمی به شدت معمولی و تلویزیونی با اُفق دیدی محدود.

ماجرای طلاق عاطفی موضوع به نسبت ملتهب و حساسی است. اما در خشنده به جای روایتی ملتهب و جذاب داستانش را چنان بی‌خاصیت روایت کرده که تماشاگر را پس می‌زند. مسئله صرفاً در حجم نصیحت‌های رو و گل‌درشت درخنده نیست مسئله اُفق دید محدود اوست که سعی می‌کند همه چیز را در همان حریم خانواده مطرح کند و سری به اجتماع نزند. درخشنده اگر واقعا اجتماع اطرافش را خوب نگاه می‌کرد شخصیت‌های منفی فیلمش انقدر کلیشه‌ای از کار در نمی‌آمدند.

نگاه کنید به گریم‌ها غلو شده و بازی‌های تماماً بد بازیگران نقش منفی فیلم. از شهرام حقیقت‌دوست بگیر تا حسام نواب صفوی. همگی یک اندازه بد هستند. حتی صحنه‌های پارتی و مهمانی فیلم شبیه همان ده پانزده سال پیش اجرا می‌شود. این یعنی درخشنده اطلاعی از اجتماع اطرافش ندارد. از جوان‌های امروز و روابطشان چیزی نمی‌داند. این اُفق دید محدود و اصرار برای صدور بیانیه و پیام فیلم را ملال‌آور می‌کند. برای همین هم هست اصلاً رابطه‌ای بین زن و شوهر (مریلا زراعی و فرهاد اصلانی) شکل‌ نمی‌گیرد که بخواهد جذاب باشد یا نباشد. مهم باشد یا نباشد. حتی اگر این برخوردها بین زن و شوهر واقعی هم باشند، قابل باور نیستند. حتی ماجرای فرعی زن دوم مرد (بهنوش طباطبایی) هم انقدر پر شده از سکانس‌های زائد و تصنعی که کمکی به جان گرفتن درام نمی‌کند.

بگذریم از شخصیت‌های زائد و بی‌خاصیت متعددی که در فیلم وجود دارند و بیشتر مزاحم هستند تا لازم. پدر و مادر زارعی و نامزد پسرش دقیقاً در فیلم چه می‌کنند؟ این‌ها معلوم نیست چون خانم کارگردان می‌خواهد اندرزمان کند و همین کافیست. انقدر کافی که به خاطرش صد دقیقه وقت ما را بگیرد. زیر سقف دودی یک ملودرام بی‌خاصیت و مثلاً پیام دار است که بیشتر شبیه یک مقاله روزنامه است تا فیلم سینمایی. فیلم ما را یاد سریال‌های برنامه خانواده در نیمه دهه هفتاد می‌اندازد.

سوال اصلی این‌جاست که بر چه مبنایی چنین فیلم سطحی و ملال‌آوری کاندیدای شش سیمرغ بلورین شده؟ این مسئله از آن مسائلی که فقط هیئت داوران از آن خبر دارد و همه از آن بی‌خبرند. مثل سایر کاندیداتوری‌های پرحاشیه امسال . هیئت داوران باید بگویند چرا صدابرداری این کار معمولی شهری دیده شده و صدابرداری ماجرای نیم‌روز خیر و باید توضیح دهند این فیلم چه اتفاق ویژه‌ای را رقم می‌زند که در دو بخش مهم بهترین فیلم و بهترین کارگردانی نامزد دریافت جایزه شده است.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: