انتقاد یک کارگردان: رفتار خوبی با فیلم ما نداشتند
نویسنده و کارگردان «بیست و یک روز بعد» ضمن تشریح روند شکلگیری ایده فیلم، از رفتار جشنواره فیلم فجر با این اثر انتقاد کرد.
کد خبر :
627332
خبرگزاری مهر: فیلم «بیست و یک روز بعد» به کارگردانی محمدرضا خردمندان و تهیه کنندگی محمدرضا شفاه از تولیدات باشگاه فیلم سوره حوزه هنری از جمله فیلم های بخش مسابقه سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر است که از روزهای نخست رای گیری مردمی در لیست بهترین فیلم ها قرار داشته است ولی با اعلام نامزدهای جشنواره این فیلم فقط در یک بخش بهترین جلوه های بصری نامزد شده است. این فیلم داستان نوجوانی است که در راه تحقق آرزوی ناکام پدرش، با چالش هایی روبه رو می شود. در برج میلاد که به عنوان کاخ رسانه ها این شب میزبان اهالی رسانه و هنرمندان است گفتگوی کوتاهی با محمدرضا خردمندان نویسنده و کارگردان، علیرضا برازنده فیلمبردار و هدی مویینی یکی از تدوینگران فیلم داشتیم که از نظر می گذرانید. فیلم شما را می توان اثری ساده و شریف دانست که طبق آرای مردمی، مخاطبان هم با آن ارتباط برقرار کرده اند. گرچه شخصا معتقدم «بیست و یک روز بعد» در جشنواره ای تخصصی تر مانند جشنواره فیلم کودک و نوجوان می توانست بهتر دیده شود زیرا اساسا آن را طرح کننده مسایل نوجوانان دیدم. محمدرضا خردمندان: من فیلم را خیلی در حوزه کودک و نوجوان نمی دانم و معتقدم یک اثر در
سینمای بزرگسال است. ما از منظر کودک و نوجوان به یک مساله بزرگتر اجتماعی نگاه کردی و با اینکه منظرمان کودک و نوجوان است ولی موضوع و تِمی که فیلم منتقل می کند چیز دیگری است. حتی «بیست و یک روز بعد» از برخی جهات لایه هایی دارد که از نظر من کارگردان حتی شاید خیلی مناسب کودک و نوجوان نباشد. ولی مساله دیگری که وجود دارد این است که مگر ما در کشورمان چند فضا برای دیده شدن یک فیلم بلند داریم. ما وقتی یک فیلم کوتاه می سازیم تعداد زیادی جشنواره در داخل و خارج وجود دارد که می توانیم فیلممان را نمایش دهیم و بازخورد بگیریم ولی در مورد فیلم بلند این گونه نیست. در نهایت برای فیلم بلند جشنواره فجر و جشنواره کودک و نوجوان را داریم که آن هم در حال انقراض به سر می برد. به هر حال جشنواره فجر برای من فرصتی بود که فیلمم دیده شود و از این فرصت نگذشتم، گرچه جشنواره این فرصت را از من گرفت. به هر حال جشنواره فجر برای من فرصتی بود که فیلمم دیده شود و از این فرصت نگذشتم، گرچه جشنواره این فرصت را از من گرفت
به دلیل زمان نمایش فیلم و مسایل داوری می گویید؟ خردمندان: به خاطر اینکه رسما فیلم من را از گردونه حذف کردند. من می دانم فیلمم مورد توجه هیات انتخاب واقع شده بوده و ۷ رای داشته و حال برایم جای تعجب دارد که چرا فیلم هایی که در بخش مسابقه نبودند زمان نمایش بهتری در برج میلاد داشتند ولی فیلم ما را به روز آخر انداخته اند که دیگر کسی برای تماشای آن نمی آید و مطبوعات هم درباره آن نمی نویسند. متاسفانه رفتار خوبی با فیلم من نشد و مدیران باید پاسخگو باشند. آقای خردمندان اشاره کردید جشنواره فیلم کودک و نوجوان حالش خوب نیست، اگر جشنواره کودک و نوجوان قدرتمند و تاثیرگذاری داشتیمباز هم فیلمتان را برای آن جشنواره مناسب تر نمی دیدید؟ خردمندان: شاید الان زود باشد بخواهم راجع به این قضیه اظهارنظر کنم. من هنوز نمی دانم فیلمم را به جشنواره کودک و نوجوانان می دهم یا نه. متاسفانه ژانر کودک و نوجوان در سینمای ما در حال انقراض است، به این علت که تهیه کننده ها حاضر نیستند در این حوزه سرمایه گذاری کنند و کلا فیلمسازی برای سن نوجوان در سینما در حال فراموش شدن است در صورتی که بخش مهمی از فیلم های درخشان تاریخ سینمای ما مربوط به این
طیف هستند. دیگر سال هاست که هیچ خبری از آن آثار سینمای نوجوان مطرح نیست، همه فیلم ها شبیه همدیگر شده و با یک فرمول مشخصی اتفاق می افتد و اساسا این مقطع سنی که مقطع بسیار جذابی است و به نظر من دراماتیکترین فصل زندگی است در سینمای ما نادیده گرفته شده است. با نظر شما درباره نادیده گرفته شدن سن نوجوانی در سوژه های فیلمسازی در سینمای ایران بسیار موافقم. آقای برازنده اجازه دارم از شما بپرسم آیا بهتر نبود این فیلم در یک جشنواره تخصصی و حرفه ای کودک و نوجوان حضور می یافت. من فکر می کنم حق این فیلم در جشنواره فجر نادیده گرفته می شود. علیرضا برازنده: یادم است روزهای اولی که آقای خردمندان راجع به این فیلم صحبت می کردند، فکر می کردم ایشان این فیلم را برای همان جشنواره کودک و نوجوان می فرستد ولی ایشان دلیل منطقی و قانع کننده ای برای من داشتند که این فیلم صرفا یک فیلم نوجوان یا کودک نیست، بلکه به نوعی ارتباط بین کودک و بزرگسال در حیطه آن دایره ای که بزرگسالان برای آنها ایجاد کرده اند و ارتباطاتی که این بچه با آنها دارند، است و او در مقام کارگردان می گفت من دوست دارم فیلم در فجر هم دیده شود. در ایران شاید به تعداد
انگشتان یک دست جشنواره فیلم بلند حرفه ای و معتبر وجود نداشته باشد که بتوانیم فیلم هایمان را در آنجا نمایش دهیم، درنتیجه آقای خردمندان هم مثل بسیاری از فیلمسازان دوست داشت فیلمش در این بخش دیده شود. خانم مویینی شما هم محبت می کنید نظرتان را بفرمایید. هدی مویینی: نظر من مشابه نظر آقای خردمندان و آقای برازنده است. هنوز زود است بگوییم این فیلم باید برای جشنواره کودک و نوجوان می ماند چون فیلمی با موضوع خیلی خاص است و فکر می کنم باید صبر کنیم ببینیم چه بازخوردی دارد. آقای خردمندان من معتقدم کارگردانی فیلم و دیگر اجزای مرتبط با کارگردانی از فیلمنامه جلوتر است. ایده فیلم از خودتان بود؟ خردمندان: ایده آن مانند همه کارهایی که ساخته ام از خودم و حتی برگرفته از واقعیت های زندگی ام بود. بعد از اینکه ایده اولیه تبدیل به یک طرح کلی شد، از احسان ثقفی خواستم برای نوشتن نسخه اول فیلمنامه کمک کند. ولی چارچوب و ساختمان کار به صورت کلی شکل گرفته بود یعنی تصویری از شروع، میانه و پایان قصه تقریبا در ذهن من شکل گرفته بود و احسان ثقفی برای نوشتن آن به کمک من آمد و با هم شروع به پرداخت اساسی قصه کردیم؛ جز به جز از ساختن کاراکترها
و اجزایی که قصه را تشکیل می دادند تا رسیدن به سرانجام نهایی قصه. و اما درباره اینکه کارگردانی از فیلمنامه جلوتر است باید بگویم من حرف شما را قبول ندارم و فکر می کنم فیلمنامه، کارگردانی و فیلمبرداری تقریبا هم عرض همدیگر هستند، نظر شخصی من است که همه اجزای کار همدیگر را حمایت می کنند به خصوص در حوزه تولید شانس بزرگی آوردم که توانستم با علیرضا برازنده کار کنم. او در ایران یک فیلمبردار تکنیکی محسوب می شود و از آنجا که فیلمنامه ما با ریتم بالا نوشته شده بود و قصه در هم تنیده ای داشت که باید با ریتم جلو می رفت فیلمبرداری آن از عهده هر فیلمبرداری برنمی آمد. به خصوص اینکه نمی خواستیم دوربین روی دست بگیریم. آن هم با آن همه نماهای بیرونی. خردمندان: به جرات می توانم بگویم یکی از پرپلانترین و ریتمیکترین فیلم های جشنواره امسال «بیست و یک روز بعد» است. آیا در مسیر تولید، مثلا از طرف باشگاه فیلم سوره چیزی به فیلمنامه شما اضافه شد؟ خردمندان: هر چیزی که وجود داشت بین من و احسان ثقفی بود. رابطه بین من و محمدرضا شفاه، رابطه کارگردان و تهیه کننده نیست بلکه ۱۳ سال است که با هم کار می کنیم. محمدرضا شفاه اینقدر به من اعتماد
دارد که با هر کاری که بخواهم انجام دهم، مشکلی ندارد. هیچ شائبه ای برای اینکه مثلا از طرف تهیه کننده یا باشگاه فیلم سوره چیزی به کار تحمیل شده باشد وجود ندارد. من اساسا آدمی نیستم که زیر بار چنین چیزی بروم، رزومه کاری من نشان می دهد که همه جا خودم بوده ام و در این فیلم هم دقیقا این اتفاق افتاد و از روز اول تا آخرین روز، فیلمنامه و همه چیز را من و احسان ثقفی با هم شکل دادیم و هر تصمیمی گرفتیم، تهیه کننده با کار کنار آمد و فقط حمایت کرد. در بخش دیالوگ نویسی نقش شما پررنگ تر بود یا آقای ثقفی؟ خردمندان: آقای ثقفی. انتخاب بازیگران چطور؟ خردمندان: همه را خودم انجام دادیم. البته به کمک دستیارم از بازیگران تست می گرفتیم. برای نقش مهران که نقش دوم فیلم است، بسیار فکر کردم که باید چگونه شخصیتی باشد، چون فیلم در حاشیه تهران می گذرد و در منطقه قلعه حسن خان حاشیه نشینی زیاد است، به این نتیجه رسیدم که چقدر خوب است کسی که از شهر دیگری به تهران مهاجرت کرده، دوست مرتضی باشد و ابتدا در ذهنم بود شیرازی باشد چون خودم شیرازی هستم. دنبال کاراکتر شیرازی بودم ولی یاد بازی حسین شریفی در فیلم کوتاه «کودکان ابری» که دو سال پیش دیده
بودم افتادم و او را پیدا کردم. او در کرمان بود که خواستم از خودش فیلم و عکس جدید بفرستد که ببینم چقدر عوض شده و رشد کرده است. وقتی عکسش را دیدم، خواستم به تهران بیاید. از او تست گرفتم و انتخاب شد. مهدی قربانی هم واقعا برای من انتخاب سختی بود، چون ابتدا که از او تست گرفتم، از اینکه بخواهد نقش اول من را بازی کند دور بود. برای اینکه بتوانم آن کاراکتری را که می خواهم پیدا کنم خیلی تلاش کردم، ولی کم کم مهدی قربانی با ویژگی هایی که داشت خودش را آنقدر جلو آورد و در دل من جا کرد که در نهایت انتخاب شد. در مورد بازیگر نقش زن چطور؟ من فکر می کنم با توجه به ظرفیت هایی که از خانم بیات می شناسیم او خیلی دیده نشده است. خردمندان: به نظر من اتفاقا خانم بیات در این فیلم یکی از متفاوت ترین نقش هایشان را بازی می کنند. در رزومه خانم بیات تاکنون چنین نقشی وجود نداشته است. بازخوردهایی که تا الان گرفتم، خوب بوده است. من سعی کردم نزدیک ترین تصویری که از کاراکتر مادر دارم در بازی خانم بیات دربیاورم و به نظر من این اتفاق افتاده است و با توجه به اینکه خودش مادر نیست، برای اولین بار خیلی خوب توانسته آن نقش را بپذیرد و بازی کند. من
سعی کردم نزدیک ترین تصویری که از کاراکتر مادر دارم در بازی خانم بیات دربیاورم و به نظر من این اتفاق افتاده است
آقای برازنده، بحث شد در مورد اینکه این فیلم خیلی پرپلان و بیرونی است و طبیعتا وقتی چنین فاکتورهایی وجود دارد فیلمبرداری و صدابرداری را سخت تر می کند. البته شما مرد فیلم های سخت هستید است، شاید برای شما سخت نباشد ولی دوست دارم در مورد این فضا هم صحبت کنید. برازنده: یکی از چیزهایی که من را به این پروژه وصل کرد، تعدد لوکیشن ها و جذابیت های بصری بود که این فیلم داشت. ما فضاهای خاصی از بیابان، داخلی، داخل قطار، روز، شب و ... در این فیلم داشتیم. برای خود من هم تجربه کردن در این فضاها جذاب تر و شیرین تر است و معمولا فیلمنامه هایی به من پیشنهاد می شود که در چنین فضاهایی است. برای کارهای سخت فورا به شما زنگ می زنند. برازنده: برای خود من هم جذاب تر و شیرین است. با توجه به اینکه ریتم فیلم تند بود لازم بود در تدوین هم این فضا حفظ شود. برای پایان بحث خانم مویینی درباره تدوین هم صحبتی داشته باشند. مویینی: من به اتفاق پدرم تدوین را انجام دادم. کلا مونتاژ باید در خدمت داستان باشد. داستان این فیلم می طلبید که ریتم بالایی داشته باشد و اینکه عبور از سکانس ها طوری باشد که فیلم کلیپ کلیپ نشود و حس یکدستی داشته باشد، حال تا
چه حد موفق بوده است، نمی دانم.