نقد عباس عبدی بر واکنش وزارت خارجه به اقدامات ترامپ
واكنش وزارت امور خارجه ايران در برابر تصميم ترامپ نسبت به منع ورود اتباع برخي كشورها از جمله ايران، از دو نظر قابل نقد است. البته خوشبختانه با صدور حكم توقف اجراي اين دستور از سوي يك قاضي دادگاه فدرال، زمينه براي بازگشت وزارت امور خارجه از تصميم پيشين فراهم شد و اين بازگشت نيز انجام شد. ولي نقد اين تصميم از يك جهت مهم است كه در پايان اين يادداشت به آن اشاره خواهد شد.
ولي نقد سياسي اين تصميم مهمتر است. اقدام ترامپ در اصل و بيش از آنكه عليه ايران يا عراق و ساير كشورهاي ذكر شده در آن فرمان باشد، عليه بخش مهمي از جامعه امريكا بود. اگر هم دادگاههاي امريكايي آن را نقض كردهاند يا مردم امريكا و غرب با آن مخالفت ميكنند، ربطي به اين ندارد كه ترامپ ايرانيان را از اين حق يا امتياز محروم كرده است. بنابراين ترامپ در اين اقدام بيش از اينكه رودرروي ايران قرار گيرد رودرروي مردم امريكا و غرب قرار گرفته است. عقل سليم اقتضا ميكند كه در چنين شرايطي خود را كنار بكشيم و اجازه ندهيم كه جهت اين رودررويي تغيير كند. حتي بايد اين رودررويي را تشديد كنيم. راه تشديد كردن لغو موقت ويزا براي امريكاييها بود و نه عكس آن. در واقع اقدام وزارت خارجه دقيقا همان چيزي بود كه تندروهاي امريكايي انتظارش را داشتند. اين بدان معنا نيست كه ما نبايد از اقدام متقابل يا تلافيجويانه استفاده كنيم. قطعا بايد از اين حق خود استفاده كنيم ولي نه در اين مورد خاص، چرا كه اين اقدامي عليه سنت امريكايي و جامعه امريكايي بود، بيش از آنكه اقدامي خاص عليه ايران باشد. اين تصميم نادرستي بود كه جهت اقدامات ترامپ را تغيير داد. فرض كنيد كه ما به هر دليلي تصميم ميگرفتيم كه به اتباع امريكا ويزا ندهيم يا آنها را به ايران راه ندهيم. آيا در اين صورت ايالات متحده هم تصميم مشابه ميگرفت؟ قطعا خير.
به اين دليل كه ميترسند در داخل كشور از سوي برخي نيروها متهم به ترسو بودن شوند و لذا براي پرهيز از چنين اتهامي تن به تصميمي ميدهند كه ظاهرش نمايانگر نوعي شجاعت و قاطعيت است ولي در واقعيت ماجرا ريشه در همان ترس بيموردي دارد كه از برخي نيروهاي داخلي دارند. اين ترس مانع جدي در اتخاذ تصميمات درست و تامينكننده منافع ملي ميشود.