روزنامه اعتماد: جناح راست اگر در سياست داخلي در سه دهه گذشته كارگردانان و بازيگران نامداري داشته است، در سياست خارجي يك عقل منفصل دارد؛ علياكبر ولايتي.
سياستمدار كاركشتهاي كه در طول موج پر فراز و نشيب سياستورزي در ايران كمترين جابهجايي را داشته و توانسته به خوبي نقش و مسووليتهاي واگذار شده را مديريت كند.
داستان ولايتي، سياستمدار و ديپلمات كهنهكار راستكيشان هميشه متفاوتتر از ديگر اهالي جناح راست بوده است. او برخلاف بسياري از هم كهنهكاران سياسي اين جناح و نواصولگرايان كمتجربهتر نهتنها هرگز از عزتش در حاكميت كاسته نشده كه با رفت وآمد انتخاباتها و دولتها، همچنان به عنوان متغيري موثر در سپهر سياسي جناح راست و حاكميت خبرسازي ميكند. علي اكبر ولايتي در دي ماه پرغم امسال و ميانه ولوله رحلت آيتالله اكبر هاشميرفسنجاني و آتش و ريزش پلاسكوي تهران با حكم رهبري نظام بر يكي از صندليهايي تكيه ميدهد كه با فقدان آيتالله هاشمي خالي شدهاند.
اين طبيب ديپلمات و سياستمدار كاركشته و معتدل اصولگرايان طي حكمي از سوي مقام معظم رهبري رييس هياتموسس دانشگاه آزاد شد تا از اين پس و در ٧١سالگي جداي از حضور در بيمارستان مسيح دانشوري و مديريت مركز تحقيقات استراتژيك نظام و حضور در جلسات مجمع تشخيص مصلحت نظام، نقشه راه جديدي را براي بزرگترين دانشگاه ايران و خاورميانه طراحي كند. اين ديپلمات خوشنام در حالي كارنامه مديريتياش، قطورتر ميشود كه همواره در مسووليتهاي واگذارشده توانسته روي مدار اعتدال و عقلانيت سياسي حركت كند. هرچند ولايتي آنقدر پرآوازه و با كياست است كه اگر با راي مردم رييسجمهور نشد اما ميشود رد پاي او را در مهمترين تحولات سياست داخلي و خارجي نظام سياسي ايران ديد. كارنامه پر و پيمان سياستمدار پرآوازه اصولگرايان حالا قطورتر از هميشه است. همين است كه ميشود گفت ديپلمات كهنهكار جناح راست همواره مورد احترام و اعتماد جناحين سياسي كشور و نظام بوده است اما علياكبر ولايتي با اين موقعيت، چه راهي را سپري كرده است كه اينگونه مورد توجه اعتدالگرايان و مديران ارشد نظام است؟
جان هاپكينز به جاي هاروارد
علياكبر ولايتي سياست در نوجواني و با پخش اعلاميههاي امام آغاز كرد. او از همان ابتدا اهل تعقل، تدبر و احتياط بود، خصلتي كه همچنان در رفتارهاي سياسياش كاملا اعيان است. طبيب سياستمدار و سرشناس اصولگرايان و رييس جديد هيات موسس دانشگاه آزاد ٧١ سال پيش در شميرانات تهران به دنيا آمد. ديپلم طبيعي را در سال ۱۳۴۲ دريافت كرد. سال ۱۳۴۳ در كنكور سراسري دانشگاهها شركت كرد و پس از كسب رتبه ۴۹ كشوري، براي تحصيل در رشته پزشكي به دانشگاه تهران رفت. پس از اتمام دوره دكتري، تخصص اطفال را در مركز طبي كودكان دانشگاه تهران گرفت. براي ادامه تحصيل به امريكا رفت اما برخلاف چهرههايي همچون محمدجواد لاريجاني كه تغيير رشته دادند رشته تحصيلياش را تغيير نداد تا درسي ديگر بخواند، همين بود كه به جاي هاروارد به دانشگاه جانهاپكينز رفت و فوقتخصص در بيماريهاي عفوني گرفت.
عضويت در جبهه ملي
سال ۱۳۴۸ با مريم خوشنويسان، نوه محمدحسين خوشنويسان از اساتيد خوشنويسي كشور ازدواج كرد. او هفت سال پيش از ازدواج به عضويت جبهه ملي دوم درآمده بود اما خيلي زود راهش را از جبهه ملي جدا كرد: «من براي فعاليت سياسي، به دنبال بستري بودم. آن موقع تنها بستر سياسي موجود، جبهه ملي و نهضت آزادي بود. بعد از فوت مرحوم آيتالله بروجردي، در ۱۶ سالگي به حضرت امام رجوع كردم، در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ كه ديدم جبهه ملي راهش را عوض كرد، از آن جدا شدم و بعد از آن، ارتباطم به روحانيت و فعالان مذهبي منحصر شد.» در دانشگاه، به انجمن اسلامي پزشكان كه پس از شيباني غيرفعال شدهبود، با همراهي دانشجوياني چون لواساني، لبافينژاد، معتمدي، جزائري و خادمي، حياتي دوباره داد. انقلاب كه پيروز شد ابتدا بر صندلي معاونت در وزارت بهداري نشست و قوت سياست از سفره تحصيلات خود چيد. از طبابت كه به سياست روي آورد اما وارد مجلس شد و لباس وكالت در نخستين مجلس انقلابي ايران را بر تن كرد. ديپلمات آينده، اگر چه سياستورزي خود را در سال ١٣٤٠ با پيوستن به جبهه ملي آغاز كرده بود اما گذشت زمان او را در اردوگاه راستگرايان مذهبي قرار داده و از او يك راستگراي واقعي ساخته
بود.
از وكالت تا صدارت
علياكبر ولايتي بلافاصله در نخستين انتخابات مجلس راهي پارلمان شد. ورود او به پارلمان ايران مسير را براي حضور در عرصه سياست خارجي گشود. چه آنكه ولايتي از اعضاي كارواني بود كه به سال١٣٦٠ روانه كوبا شدند تا در اجلاس بينالاجلاس شركت جويند، نمايندگان مجلس ايران به تعدد و كثرت در گروهي گرد آمده و راهي هاوانا شده بودند. به روايت علي اكبر ناطق نوري «چون ناشي بوديم، نميدانستيم اصلا چند نفر بايد شركت كنند، فكر ميكرديم هرچه تعدادمان بيشتر باشد بهتر است.» ولايتي در آن اجلاس آنچنان خوش درخشيد كه كاروان ايران پس از سخنراني او به وجد آمد و تكبير سر داد.
وزيري كه نخستوزير نشد
ولايتي آنقدر با كياست و سياست بود كه به سرعت توانست به يكي از كليديترين مهرههاي سياست خارجي ايران تبديل شود. او آنقدر جامه پاره كرد و تجربهاندوزي كرد كه از وكالت در پارلمان به صدارت خارجه در دولت رسيد و سكان دستگاه ديپلماسي ايران را بر عهده گرفت. آيتالله هاشميرفسنجاني علت مخالفت چپها با نخست وزيري ولايتي را در خاطرات ٢٩مردادماه ١٣٦٠ اينگونه توصيف كرده است: «آنها ميگويند (ولايتي) ضعيف است چهره نيست يا سابقه افتخارآميز مبارزه ندارد و من ميگويم ديناميك و پر كار (است) و پشتكار دارد و متقي و مكتبي است.» حمايتهاي هاشمي و اصرار رييسجمهور وقت اما باعث نشد تا چپگرايان از تصميمشان منصرف شوند. همين بود كه با وجود مخالفتها، ولايتي براي عهدهداري پست نخستوزيري در سيام مهرماه ١٣٦٠ به مجلس معرفي و با تقدير سياسي خويش روبهرو شد.
١٦ سال مرد شماره يك وزارت خارجه
علياكبر ولايتي اما اگر نخستوزير ايران نشد، وزير امور خارجه كشور شد تا براي ١٦سال متوالي- ٤ دوره پياپي و در دول دو رييسجمهور متفاوت- سكان هدايت ديپلماسي كشور را به دست بگيرد. او صدراعظم ديپلماسي ايران شد در روزهاي پر خاطره و مخاطره ايران؛ جنگ تحميلي. قصهاي كه آخرش باعث دوريهاي سياسي جديدي ميان رفقاي سابق شد. آيتالله هاشميرفسنجاني در مقام فرمانده جنگ و با درك وضعيت نيروهاي مسلح و نبود امكانات به دنبال خاتمه دادن جنگ بود. براي تحقق اين هدف پاي همهچيز ايستاده بود، حتي اعدامش. اما در مقابل عدهاي محافظهكاران اعتقاد به ادامه جنگ داشتند. محمد جواد لاريجاني كه آن روزها يكي از معاونان علياكبر ولايتي بوده درباره قطعنامه ٥٩٨ گفته است: در برههاي تحت فشار امريكا، شوراي امنيت سازمان ملل متحد به ايران اخطار داد كه اگر موضع خود را نسبت به قطعنامه ۵۹۸ شوراي امنيت روشن نكند، قطعنامه جديدي صادر خواهد شد كه ايران را تحت فشار بيشتر ميگذارد. تمام كارهاي كارشناسي و نظر مسوولان بر اين بود كه نبايد اجازه داد چنين قطعنامهاي صادر شود. آقاي ولايتي در اتاق آقاي شيخالاسلام (معاون عربي) جلسه برگزار كرد و مرا كه مسوول
مذاكرات قطعنامه ۵۹۸ بودم، صدا كرد و گفت: تا من وزير خارجهام، اجازه نميدهم كه اين قطعنامه قبول شود. درست ١٢ ساعت بعد، مرحوم حاج احمدآقا(ره) زنگ زدند و گفتند كه حضرت امام فرمودهاند برويد نيويورك و آنها را متقاعد كنيد كه قصد رد كردن نداريم. خردادماه سال ۱۳۹۲ ولايتي در يك برنامه تلويزيوني كه از شبكه چهارم صداوسيماي جمهوري اسلامي پخش ميشد به موضوع قطعنامه ۵۹۸ پاسخ داد. قطعنامه ٥٩٨ در زمان صدارت علياكبر ولايتي و با حضور افرادي چون محمدجواد ظريف، صادق خرازي، حسين موسويان، سيروس ناصري و ... و با مديريت هاشمي رفسنجاني صورت گرفت تا يكي از مهمترين پروندههاي تاريخي سياست خارجي ايران در مقطع وزارت خارجه او رقم خورده باشد.
سياستورزي انتخاباتي
با پايان جنگ و دولت سازندگي، اصلاحطلبان به سيادت در قدرت رسيدند. ولايتي در انتخابات دوم خرداد ٧٦ از شيخ علياكبر ناطقنوري حمايت كرد و پس از موفقيت اصلاحطلبان در انتخابات بيشتر اوقاتش را با طبابت سپري كرد. يكي دو سالي بيشتر اوقاتش به طبابت در بيمارستان مسيح دانشوري ميگذشت تا اينكه با حكم رهبري نظام دبيركل مجمع جهاني اهل بيت شد. سال ۱۳۸۴ او تصميم گرفت خودش كانديداي انتخابات رياستجمهوري شود ولي به محض نامزد شدن اكبر هاشميرفسنجاني، به نفع هاشميرفسنجاني كنارهگيري كرد.
پشت پاي احمدينژاد
در دولت احمدينژاد سكوت كرد تا روزي كه به نمايندگي از رهبري و به درخواست فرانسويها راهي پاريس شد تا گرهي از كلاف درهم تنيده سياست خارجي ايران بگشايد. به گفته خودش خبر ديدار با فرانسويها را به اطلاع احمدينژاد ميرساند و ميرود. مقامات فرانسوي به احترام ولايتي، پروتكلهايشان را ناديده ميگيرند و مشروبات الكلي سر ميز گذاشته نميشود. ولايتي سفير ايران را داخل جلسه محرمانه با ساركوزي و لويد وزيرخارجه فرانسه ميبرد در حالي كه سفير فرانسه در تهران راهي به اين جلسه پيدا نميكند. «اما اتفاقي عجيب رخ ميدهد. اتفاقي كه باعث و بانياش محمود احمدينژاد بود و باعث شد تا مذاكره ولايتي با فرانسويها بينتيجه باقي بماند و او به ايران بازگردد. ولايتي ناگفتههايش را درباره اين ماجرا نگه داشت تا پيش از انتخابات رياستجمهوري سال ٩٢ كه گوشهاي از پشت پرده آن مذاكره نيمهكاره را با اهالي رسانه در ميان گذاشت.
معتمد حاكميت و اعتداليون
آيتالله هاشمي رفسنجاني بلافاصله پس از پيروزي روحاني در انتخابات او را رييس مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام كرد. ولايتي در دولت روحاني از موافقين مذاكره بود اما همواره در سخنان و تحليلهايش بر اين نكته تاكيد داشت كه امريكاييها به هيچ عنوان قابل اعتماد نيستند. ولايتي حالا با حكم رهبر انقلاب به عنوان رييس هيات موسس دانشگاه آزاد انتخاب شده تا جانشين آيتالله هاشمي در بزرگترين دانشگاه خاورميانه باشد. سايه روشن زندگي سياسي علياكبر ولايتي نشان ميدهد كه اين طبيب سياستمدار آنقدر كياست و سياست داشته و آنچنان توانمندي در طول همه اين سالها از خود نشان داده كه معتمد مقامات ارشد نظام از رهبري تا هاشمي و از هاشمي تا روحاني باشد. ولايتي همه اين راه را بر مدار عقلانيت پيموده است. بيترديد علياكبر ولايتي از اين پس همان نسخهاي را ميپيچد كه بايد بپيچد. هرچه باشد او طبيب است و چه كسي است كه نداند اطبا اهل احتياط هستند و احتياط در سياست يعني محافظهكاري عاقلانه و اعتدالي. آيا ولايتي با توجه به اعتمادي كه در نظام سياسي به او وجود دارد و احترامي كه اعتداليون جناحهاي سياسي براي او قائلاند بيش از پيش براي
افزايش ضريب همبستگي و رفاه بين نيروهاي سياسي و ملي ايران راهبرد ديپلماسي و آشتي جناحها را كليد خواهد زد؟