روزنامه صبح نو: «ای مسوولان جمهوری اسلامی! (خطاب به خودم که یکی از شما هستم و خطاب به بقیه که شما هستید)، ما اگر ذره ای از این سیره نبی اکرم؟ص؟ منحرف شویم، اگر مناسبات داخل جامعه اسلامی و مناسبات بیرون جامعه اسلامی، تنها الفبایی که با آن حرف می زنیم، الفبای قدرت باشد، به خدا سوگند این جمهوری دیگر جمهوری اسلامی باقی نخواهد ماند.»
فراز فوق، فقط بخشی از سخنرانی های شهید بهشتی درباره انحرافاتی که ممکن است دامنگیر انقلاب شود به شمار می رود. یکی از آسیب ها و انحرافات جدی که شهید مظلوم بهشتی بر آن در استمرار انقلاب اسلامی تأکید داشت، همین بحث روحیه قدرت طلبی و اصالت دادن به قدرت بود. ایشان به دست گرفتن قدرت را هدف نمی دانست و حتی از این که قدرت به عنوان یک ابزار و وسیله برای تحقق بخشی به هدف هم مورد توجه قرار گیرد، منع می کرد. وی همواره بر این مساله تاکید می کرد که جهت گیری ما در برابر همه افراد و گروه هایی که در این راه [تأسیس جامعه نمونه] تلاش می کنند این است: «هرگروهی که زودتر موفق شود در یک گوشه، چنین جامعه نمونه ای بر اساس اسلام به وجود بیاورد، ما بی درنگ به سراغ آن گروه می رویم و وقتی کارِ او را به راستی در راه این هدفِ ایده آل خودمان یافتیم، نیروهایمان را در مجرای تلاش او سرمایه گذاری می کنیم.
به او بی قید و شرط می پیوندیم زیرا ما گروهی نیستیم که هدفمان در دست گرفتن قدرت باشد. ما اگر در پی در دست گرفتن قدرت سیاسی هم هستیم، آن قدرت را به عنوان یک ابزار و وسیله برای تحقق بخشیدن به هدف خودمان می خواهیم. یعنی، [در راه] جامعه نمونه اسلامی به کار ببریم نه این که خودِ دست گرفتن قدرت برای ما هدف و ایده آل باشد. چون روحیه ما این است.» به قدری این روحیه در ایشان متبلور است که در جای دیگری به گونه دیگری به این مساله اشاره کرده و می گوید: «اگر دسته یا گروهی قبل از ما این موفقیت را پیدا کرد، ما رقیب او نیستیم. از موفقیت او بسیار خوشحال می شویم و بی درنگ با تمام امکاناتمان در اختیار او هستیم. هر دسته ای که باشد». انحراف مهمی که به ویژه با گذشت حدود چهار دهه از انقلاب اسلامی ایران، هر از گاهی در برخی جریانات و احزاب و اشخاص سیاسی دیده می شود و می تواند در نهایت منجر به کاهش اعتماد عمومی و بی اعتمادی مردم به مسوولان و سیاست مداران شود؛ این است که مردم احساس کنند مسوولان در نظام اسلامی به جای شیفتگی برای خدمت؛ شیفته قدرت هستند. هر چند ویژگی بارز انقلاب اسلامی در مقایسه با سایر
انقلاب های بزرگ در همین نکته است که قدرت به تنهایی هدف نیست و به مثابه ابزار برای خدمت به شمار می رود، اما اگر این روحیه حرص و طمع برای قدرت طلبی بخواهد در برخی از جریان ها یا افراد جریان پیدا کند می تواند انحراف جدی از شعارها و اهداف انقلاب را با خود به همراه داشته باشد. شهید بهشتی به چنان استغنا و بی نیازی از قدرت دست پیدا کرده بود که می گفت: مطمئن باشید من به عنوان یک برادر شما همواره مراقبم که این روحیه را در خودم داشته باشم که هرجا یک فرد دیگر بتواند مسوولیتی را که من بر عهده دارم، بر عهده بگیرد، حتی اگر به صورت مساوی از عهده این مسوولیت بربیاید، به دست او می سپارم. اگر به صورت بهتر، یقیناً جا را خالی می کنم برای او. ولی حتی در صورت مساوی هم به دست او می سپارم و تا این روحیه در ما زیربنای قبول مسوولیت نباشد، ما جمهوری اسلامی (نمی گویم حزب جمهوری اسلامی) نظام جمهوری اسلامی نخواهیم داشت.
قدرت را در خدمت مردم به کار اندختن وظیفه است
نکته مهم دیگری که ایشان در بحث قدرت بدان اشاره می کند این که کسانی که در نظام جمهوری اسلامی ایران مسوولیتی بر عهده می گیرند نباید با ژست قدرت با مردم رابطه برقرار کنند؛ که به باور ایشان اگر این اتفاق در نظام اسلامی رخ بدهد، باعث انحراف و آلودگی خواهد شد؛ چنان که در این باره می گوید: « ما می توانیم بر مسند قدرت بنشینیم، اگر توانایی آن را داریم. اگر آمادگی بار سنگین مسوولیتش را داریم، اگر عرضه و لیاقت و ایمان و توانایی و کاردانی داریم، بر یکی از مسندهای قدرت بنشینیم، این اشکالی نیست...، ولی ما نباید با ژست قدرت با مردم رابطه برقرار کنیم و اگر چنین کردیم، هم روحانیت را آلوده کرده ایم، هم حکومت را». وی تواضع و فروتنی و مردمی بودن و قدرت را در خدمت مردم به کار انداختن برای همه کسانی که در حکومت سهم و مسوولیتی دارند، وظیفه دانسته و معتقد است برای روحانیونی که مسوولیت می پذیرند، این وظیفه به توانِ 2 خواهد بود. به زعم شهید بهشتی، تنها حکومت و قدرتی که در جهت خدمت خالصانه به مردم باشد، مشروعیت دارد و حکومت و قدرتی که در این جهت نباشد، مشروعیت ندارد.