بازیگر «ماجرای نیمروز»: دیده شدن برایم سخت است

راستش را بخواهید،‌ اجازه بدهید همین سرچراغی و پیش از گفت‌وگو، یک پیش‌بینی داشته باشم و بگویم شما قرار است تا لحظاتی دیگر و در ادامه،‌ مصاحبه با برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد سی‌و‌پنجمین جشنواره فیلم فجر را بخوانید. بله، می‌دانم هنوز چند روز تا پایان جشنواره و مراسم اختتامیه و اعلام برنده‌ها مانده، اما همان طور که اشاره کردم، این یک پیش‌بینی است.

کد خبر : 625465
جام جم آنلاین: بازی دوست هنرمندم، هادی حجازی‌فر به نقش یک مامور عملیاتی خشن در ماجرای نیمروز ساخته محمدحسین مهدویان، آنقدر تماشایی و جذاب است که همه چیز را به سمت تحقق این پیش بینی هدایت کند، اما اگر این بار هم بازی او مثل حضور خوبش در نقش حاج احمد متوسلیان در ایستاده در غبار، شایسته جایزه تشخیص داده نشد، من خدمت شما هستم!
پس از ایستاده در غبار، این دومین حضور جدی تو در جشنواره فیلم فجر است. قبل از این دو سال، هیچ‌وقت این جشنواره را دنبال می‌کردی؟
بله، البته بیشتر به عنوان خبرنگار در این جشنواره حضور داشتم. واقعا؟ بله، چند سالی از طرف شبکه چهار به عنوان خبرنگار به جشنواره می‌آمدم. چطور بود؟ خیلی راحت‌تر از الان بود. راحت فیلم می‌دیدیم و راحت چای می‌گرفتیم و گوشه‌ای می‌نشستیم و می‌خوردیم، اما الان دیگر راحت نیست. پارسال هم تا قبل از این‌که ایستاده در غبار در برج میلاد اکران شود، راحت می‌رفتم و می‌آمدم، اما بعد از نمایش آن فیلم اوضاع کمی عوض شد و نمی‌شد براحتی رفت و آمد کرد. دیده شدن کمی برایم سخت است، چون من بشدت آدمی خجالتی هستم و اذیت می‌شوم. وقتی خبرنگار بودی، علاقه‌مند به این سمت ماجرا و حضور به عنوان بازیگر بودی؟ من البته کار تئاتر می‌کردم و چند تجربه تصویری هم داشتم . هدفم در سینما کارگردانی است. به این حضور و بازی‌ها هم به عنوان یک تجربه نگاه می‌کنم. به هرحال درسش را خوانده ام و برایم جالب است، اگر توانایی‌اش را داشته باشم در نقش‌های خوب و مختلف بازی کنم. بازیگری کمکم می‌کند که فیلمم را زودتر بسازم. پس از سال‌ها که به عنوان تماشاگر، بعد خبرنگار و حالا بازیگر در جشنواره فجر حضور داشتی، نظرت درباره جایگاه این رویداد چیست؟ هم متاسفانه و هم خوشبختانه جشنواره فیلم فجر جایگاه مهمی در سینمای ایران دارد. خوشبختانه از این جهت که فیلمی مثل ایستاده در غبار، موردتوجه تماشاگران، منتقدان و هیات داوران قرار گرفت و این موضوع به اکران فیلم ما هم کمک کرد. فیلم‌های خوبی که در جشنواره برگزیده می‌شوند، اکران موفقی هم دارند. این جشنواره هر سال دست‌کم یکی دو اسم به سینما معرفی می‌کند. البته معتقدم الان اسم کارگردان‌ها، در موفقیت فیلم‌ها تعیین‌کننده‌تر است. طبعا اگر هر دوره جشنواره، اسم‌های مهم‌تر و معتبرتری داشته باشد، تماشاگران اقبال بیشتری به آن نشان می‌دهند. جشنواره فجر جای خوبی برای دیده شدن، دورهم بودن، فیلم دیدن، حرف زدن و نقد کردن است، اما متاسفانه خیلی از فیلم‌ها به دلایلی امکان حضور در جشنواره را پیدا نمی‌کنند. مثل گیلدا که خودت هم بازیگرش بودی. بله یا مثل فیلم زرد، بوف کور و خیلی دیگر از فیلم‌ها. واقعا تکلیف اکران برخی فیلم‌هایی که در جشنواره فجر حضور ندارند، با کرام‌الکاتبین است. یعنی این قدر موثر است؟ صددرصد. خیلی از فیلم‌ها به همین دلیل نابود می‌شود، اما بالاخره هر جشنواره‌ای قواعد خودش را دارد. همین فیلم گیلدا فیلمنامه خوبی داشت و نقشی را که در آن بازی کردم، خیلی دوست دارم. نقش یک روحانی را در آن فیلم بازی کردی؛ کار با دو کارگردان این فیلم، کیوان عیل‌محمدی و امید بنکدار چطور بود؟ عالی، این دو کارگردان دوست‌داشتنی هستند و تبدیل به دوستان خوب من شدند. دیگر اعضای گروه هم فوق‌العاده خوب بودند. باید به آقای مرتضی پورصمدی، مدیر فیلمبرداری خوب فیلم هم اشاره کنم. خانم مهناز افشار خیلی خوب بودند و بازی متفاوتی در این فیلم داشتند. بقیه دوستان مثل آقایان رضا شفیعی جم و فرخ نعمتی و حامد کمیلی هم همین طور بودند. نه این‌که چون خودم در این فیلم بازی کرده‌ام این را بگویم. گیلدا فیلمی خوب و شایسته حضور در جشنواره فیلم فجر بود. به هرحال جای این فیلم در جشنواره خالی است. من در گیلدا بازی متفاوتی کردم و دوست داشتم دیده شود. نقش کمال، یک مامور عملیاتی پرشور و بی‌اعصاب در ماجرای نیمروز را عالی بازی کردی. به سیمرغ بلورین هم فکر می‌کنی؟ سال قبل و درباره ایستاده در غبار که با هم حرف می‌زدیم، گفتی بعضی اعضای هیات داوران از بازی خوبت تعریف کردند و حتی تو را شایسته جایزه بازیگری می‌دانستند. ایستاده در غبار اتفاق بزرگی برای من بود و از طرف دوستان و همکارانی که کارشان را قبول دارم، موردمحبت قرار گرفتم. طبعا جایزه خیلی مهم است، اما صادقانه می‌گویم، الان به آن فکر نمی‌کنم. الان فقط به فیلم فکر می‌کنم و دوست دارم با این همه تلاشی که برای ساخت آن صورت گرفته و فیلم خوبی هم شده، بخوبی دیده شود. اگر تماشاگر با فیلم ارتباط برقرار کند و آن را دوست داشته باشد، یعنی من موفق بوده‌ام. خودم از بازی‌ام راضی هستم، حسین (مهدویان) هم از بازی‌ام رضایت دارد. بچه‌های دیگر مثل جواد (عزتی)، احمد (مهرانفر)، مهرداد (صدیقیان)، مهدی زمین پرداز و دیگر بازیگران همگی حضور و بازی خوبی داشتند. قرار است همیشه در فیلم‌های مهدویان بازی کنی؟ (می‌خندد) بله دیگر، یک جورهایی سرقفلی فیلم‌های حسین هستم. خودش مرا کشف کرده و خودش هم باید مرا به نتیجه برساند. من و حسین رفیقیم. اتفاقا من جزو اولین نفراتی بودم که حسین برای این فیلم با او تماس گرفت و صحبت کرد. گفت می‌خواهم یک فیلم بسازم، آماده‌ای؟ گفتم می‌آیم دستیارت می‌شوم. گفت دستیار چیه؟ می‌خواهم بازی کنی. فعلا که هر کاری حسین بسازد، من به عنوان بازیگر در آن هستم، مگر این‌که روزی دعوایمان بشود. حالا که رفیق مهدویان و بازیگر فیلم‌هایش هستی، او چطور کارگردانی است؟ بشدت کارگردانی غریزی است. حسین بسیار پرانرژی است و یک خنده او می‌تواند به یک گروه، انرژی بدهد و شرایط سخت فیلمبرداری را برای همه قابل تحمل کند. فضای کارهای او از جمله همین فیلم به‌قدری صمیمانه و دوستانه است که بازیگر وقتی آفیش هم نباشد، سر صحنه حاضر می‌شود. دوستی بازیگران ماجرای نیمروز هنوز ادامه دارد و با هم در ارتباطیم. معمولا فضای سینما این طوری نیست که دوستی‌ها بعد از پروژه ادامه پیدا کند، اما خوشبختانه حسین در عین جدیت، فضای دوستانه پیوسته‌ای ایجاد می‌کند. حسین به پیشنهادها گوش می‌دهد و می‌پذیرد. امیدوارم خیلی از بازیگران، فرصت کار کردن با حسین را به‌دست بیاورند و لذت ببرند. نظرت درباره درخشش جوان‌ها در این چند سال اخیر چیست؟ جوان‌هایی در کارگردانی و بازیگری مثل خودت که انگار با حضور موثرشان، با احترام برای برخی قدیمی‌ها خط و نشان سینمایی می‌کشند. اولین دوره‌ای که در جشنواره تئاتر دانشجویی شرکت کردم، جایزه کارگردانی گرفتم. این در حالی بود که خیلی از سال‌بالایی‌ها هم در آن جشنواره شرکت داشتند، اما وقتی خودم به سال چهارم رسیدم، این اتفاق داشت برای من هم می‌افتاد و نگذاشتم. حفظ موقعیت و موفقیت، نیاز به مطالعه، حضور میان مردم، شناخت و تجربه کردن دارد. چطور کارگردانی مثل کلینت ایست‌وود در این سن و سال، هنوز فیلم‌های خوبی می‌سازد؟ او و امثال این فیلمساز، از همه چیز خبر دارند و به روز پیش می‌روند. من به هیچ بزرگی جسارت نمی‌کنم، اما با این شرایط، فکر می‌کنم نسل قدیم ما کارشان سخت‌تر است. خود من امسال، کارم از پارسال سخت‌تر است. خوبی حسین مهدویان این است که نترسید. او گفت من فیلمسازم و باید فیلم بسازم، قرار هم نیست همه فیلم‌هایم عالی باشد. احتمالا او از همین حالا در ذهنش دارد به فیلم بعدی‌اش فکر می‌کند. ایستاده در غبار پس از یک سال بتازگی وارد شبکه نمایش خانگی شده و استقبال از آن همچنان ادامه دارد. الان که از آن فاصله گرفته‌ای و مدت‌ها از تولید و اکران آن می‌گذرد، نظرت درباره‌اش چیست؟ همین تازگی این نسخه را خریدم و باز هم آن را دیدم و با خودم گفتم چطور می‌شود همه چیز فیلم این قدر درست باشد. البته اینجا من گله‌ای از سازمان اوج دارم که چرا این فیلم به هیچ جشنواره خارجی فرستاده نشد؛ انگار از جایی به بعد فیلم رها شد. این فیلم متعلق به احمد متوسلیان است و اگر در هر جشنواره خارجی به نمایش درمی‌آمد، برای مخاطبان آنجا سوال می‌شد که این آدم الان کجاست؟ این فیلم دوباره نام متوسلیان را سر زبان‌ها انداخت و امیدواری‌هایی برای پیگیری وضعیت او و همراهانش به وجود آورد، اما نمی‌دانم چرا ادامه پیدا نکرد. چه بگویم؟ ما که از بازی بزرگان خبر نداریم. بسته‌بندی فیلم هم برای عرضه مناسب نیست و حتی به نظرم تصاویری که به عنوان پشت صحنه به مخاطب عرضه می‌شود، در پخش و شبکه نمایش خانگی سرسری انتخاب شده، چون دوربین پشت صحنه در همه لحظات کار با ما بود و تصاویر نفسگیری را ثبت کرد و می‌شد فیلم پشت صحنه جذاب‌تری به تماشاگر ارائه داد. کمالِ تمیز هادی حجازی‌فر، حین گفت‌وگو از کلینت ایست‌وود اسم برد؛ ستاره سال‌های دور سینمای جهان که این سال‌ها و حتی با وجود این که در حوالی 90 سالگی نفس می‌کشد، اما در کارگردانی و بازیگری حرف‌هایی جدی برای گفتن دارد. بعد از دیدن ماجرای نیمروز و نقش‌آفرینی هادی، ناخودآگاه ذهنم سمت ایست‌وود رفت. او وقتی هم سن و سال هادی بود، در نقش یک پلیس خشن و بی‌کله در فیلمی به نام هری کثیف بازی کرد. جالب است که حجازی‌فر هم در ماجرای نیمروز، احساسات افسارگسیخته‌ای دارد و خیلی خوب نقش یک مامور عملیاتی خشن و بی‌اعصاب به نام کمال را در مبارزه با گروهک تروریستی منافقین در سال‌های نخست دهه 60 بازی می‌کند.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: