چگونه رفتارهای خشونت آمیز نوجوان‌مان را اصلاح کنیم

اگر نوجوانان تحت تاثیر آمادگی‌های لازم برای ورود به این دوره قرار نگیرند بی شک با اختلالات، مشکلات روانشناختی و نابهنجاری‌های متعدد رو به رو می‌شوند.

کد خبر : 624033
سرویس سبک زندگی فردا: هر از گاهی اخباری در شبکه‌های اجتماعی مبنی بر بروز بزه، رفتار خشونت آمیز و غیر قابل پیش‌بینی از سوی نوجوانان مشاهده می‌شود. بروز خشونت از فردی که تا چندی پیش واژه کودک به او اطلاق می‌شد دور از ذهن است، اما نوجوانان در مواردی به دلیل تغییرات در شرایط فیزیولوژیکی فرد، سرکش می‌شوند. در برخی مواقع در بین نوجوانان شاهد بروز رفتارهای نابهنجار و خطرآفرین هستیم. در ادامه نقلی می‌خوانیم از سایت سلامت نیوز ‌ در ارتباط با این دوره از زندگی افراد.
شاید بروز این گونه رفتارها برای او و دیگر همسن و سالانش رفتاری معمولی و عادی باشد، اما همان فرد بعد از گذشت چند سال از دوران نوجوانی بی شک رفتارهای خود را زیر سوال می‌برد. برای مثال وقتی دختر نوجوانی به هر دلیل، اقدام به خودزنی و حک نقش و نگار روی بدنش می‌کند یا پسر نوجوانی که با صدای دو رگه و صورت کودکانه‌اش اقدام به رفتارهایی نابهنجار همچون نزاع‌های بی مورد، استعمال سیگار و... می‌کند هر یک پیام‌های فراوانی را برای خانواده، جامعه و دیگر افراد به دنبال دارد، چون هر یک از این اقدامات از سوی نوجوان پیام‌های متعددی را به دنبال دارد. شاید برخی با مشاهده چنین رفتارهایی بگویند این مقوله مختص به دوران نوجوانی است و بعد از گذشت چندی از سر فرد می‌افتد، اما باید به این افراد گفت که برخی از رفتارها نه تنها فراموش شدنی نیست، بلکه با رخنه در وجود افراد به رفتار و شخصیت تبدیل می‌شود.
نوجوان با ورود به دوران بلوغ خواسته‌ها و نيازهايش تغيير می‌كند. تغيير در خواسته‌ها، تضادهای جدی بين والدين و آنها ايجاد می‌كند كه حتی تبديل به بحران‌های جدی در روابط خانوادگی می‌شود. با ورود بچه‌ها به سن نوجوانی، پدر و مادر تا حدود قابل توجهی توان كنترل خود را در مورد آنها از دست می‌دهند. در واقع بچه‌‌ها با ورود به دوره نوجوانی قابليت تغيير چندانی را نداشته و شيوه‌های تربيتی و آموزشی والدين كارساز نیست. پس لازم است زمانی كه هنوز شخصيت كودكان كامل نشده است مشكلات تربيتی آن‌ها جدی گرفته شود، زيرا با ورود به دوران بلوغ ۸۵ درصد از شخصيت بچه‌ها شكل می‌گيرد و تربيت نمی‌تواند نقش چندانی در تغيير رفتارها داشته باشد.
دوره لباس‌های کوتاه را دریابید
نوجوانی دوره ‌گذاری است كه به لحاظ فرايند سريع رشد جسمانی و تحولات همه ‌جانبه روحی، روانی و عاطفی به دوره لباس‌های كوتاه هم معروف است. در اين دوره به‌ علت رشد سريع اعضا، تعادل رفتاری فرد برای ايجاد يک عادت مناسب دستخوش مرور زمان می‌‌شود. نوجوانی دوره تكوين شخصيت، هنجارپذيری، ارزش‌گزينی، نافرمانی، عصيانگری و استقلال ‌طلبی به حساب می‌آيد. متاسفانه نظام فرزندسالاری در خانواده ايرانی فرآيند رشد نوجوان را با ستيزه ‌جويی با خانواده همراه كرده است. آزادی‌های افراطی كه نوجوان در فرايند رشد از آن برخوردار است، امكانات رفاهی و آسايش مطلقی كه او از خانواده دريافت می‌كند، نوجوان را سلطه‌جو و ستيزه‌جو تربیت می‌کند. علاوه بر آن تفاوت‌‌های نظام تربيتی پدر و مادر فرصتی را فراهم ساخته تا نوجوان با حمايت‌های افراطی يكی از والدين، زياده طلب شده و برای برآورده شدن نيازهايش دست به هر اقدام بزند، طوری كه در صورت تامين نشدن كوچک ترين خواسته‌هایشان چنان آشوبی در خانه به پا می‌‌كند كه گاه پدر و مادر آسیمه سر می‌شوند. برای مثال سرقت عابربانک والدين، ناسزاگويی، بددهنی، دزديدن طلا و... نمونه‌هايی از آزار پدر و مادر توسط نوجوانان ستيزه‌جوست. در واقع وقتی نوجوان شرايط دشوار زندگی را تجربه نكرده با كوچک‌‌ترين اعتراض يا انتقاد، واكنش تند و نامناسب از خود بروز می‌دهد و با تهديد‌های بسيار تند موجب هتک حرمت و بی‌احترامی نسبت به والدين خويش می‌‌شود.
چگونگی مهار نوجوان سرکش
تربيت بچه‌های بيش از حد گيرنده، درخواست‌كننده، تنبيه و سرزنش والدين، آسيب‌های كودكی درمان نشده، بي ‌توجهی به تربيت نوجوان رها شده و اختلالاتی همچون افسردگی و بيش‌فعالی همگی جزو عواملی هستند كه باعث می‌شوند نوجوان مشكلات جدی برای خود، خانواده و جامعه ايجاد كند. در اصل نوجوانانی كه برای رسيدن به خواسته‌های خود، پدر و مادرشان را تحت فشار قرار می‌‌دهند و در صورت برآورده نشدن نيازهايشان آ‌نها را تهديد به دزدی می‌كنند در طبقه ضد اجتماعی قرار می‌گيرند. اگر چه درصد اين گروه از نوجوانان اندک است، ‌اما اين گروه كه اختلال سلوک و روش دارند بيشتر بزهكاران نوجوان را تشكيل می‌دهند. اين اختلال از اوايل نوجوانی و از سن ۱۲ تا ۱۴ سالگی شروع می‌شود و در اين شرايط بچه‌ها والدين‌شان را تهديد می‌كنند و حتی دست به دزدی‌های كوچک می‌زنند. اين گروه از نوجوانان حتی در مدرسه، دانش‌آموزان ديگر را آزار می‌دهند. اين اختلال در پسران غالب‌تر است. دروغ، پنهان‌كاری، تهديد به آزار، اذيت و فريب از دستاوردهای اختلال روش است كه در صورت عدم معالجه، اين نوجوانان از خانواده طرد شده و افرادی می‌‌شوند كه ممکن است دست به انواع بزهكاری در جامعه بزنند. به‌نظر می‌رسد وقتی مساله تهديد، دزدی و تحت فشار قرار دادن والدين مطرح می‌شود نوجوان ضد اجتماعی آسيب شديدی در جامعه می‌بيند و راهش به‌ طور كلی از نوجوانان ديگر جدا می‌شود. اينجاست كه آنها از زندان، قاچاق مواد مخدر و اعتياد سر در می‌‌آورند. با روش‌های سالم فرزندان در خانواده مناسب، منضبط و متعهد پرورش می‌يابند و هرگز تهديد، آزار و اذيت والدين در اين خانواده‌ها مشاهده نمی‌شود. با توجه به وضعیت نوجوانان بزهکار در مراکز کانون اصلاح و تربیت تهران باید گفت که در سال ۱۳۸۹ بیش از ۳۵۰ نفر حضور داشتند که این آمار در پایان سال ۹۴ به ۹۴ نفر تقلیل یافته است.
گذران دوران‌طوفانی نوجوانی در گرو تربیت صحیح
رئیس انجمن آسیب‌شناسی اجتماعی ایران دوره نوجوانی را به غول سرکش تشبیه می‌کند و به «آرمان» می‌گوید:‌ دوران نوجوانی مصادف با بروز تغییرات فیزیولوژیک و حتی تغییرات ظاهری در زمینه‌های رشد است. اگر این افراد تحت تاثیر آمادگی‌های لازم برای ورود به این دوره قرار نگیرند بی شک با اختلالات، مشکلات روانشناختی و نابهنجاری‌های متعدد رو به رو می‌شوند. دوره‌های رشد فرزندان به سه دوره تقسیم می‌شود که دوره نخست دوران کودکی است که در این دوره باید شخصیت کودک شکل گیرد. خانواده و به ویژه والدین باید در کنار نوجوان برای گذران این دوره مناسب حضور موثر داشته باشد، چون مرحله دوم رشد در سنین هفت تا ۱۴سالگی به عنوان دوران طلایی در شکل‌گیری شخصیت محسوب می‌شود. این مرحله، دوره مبتنی بر آموزه‌های رشد کودک است.
اگر والدین با کودکان خود به شکل مناسب رفتار نکنند به کودک فرصت کسب خلاقیت و استقلال داده نمی‌شود. بی شک این گونه نوجوانان در دوران هویت‌یابی که در سنین ۱۱ تا ۱۳سالگی اتفاق می‌افتد با چالش‌های فراوانی روبه‌رو می‌شوند. کوروش محمدی می‌افزاید: اغلب افراد در دوره نوجوانی دچار سردر گمی می‌شوند. در این شرایط افراد بر این باورند که نمی‌توانند با تعارض‌های اجتماعی بین فضای بیرون از منزل، تربیت خانواده و فضای مدرسه کنار بیایند و با درگیری‌هایی از درون مواجه می‌شوند که خروجی آن را در رفتار، گفتار و برخوردهای نوجوان در قالب نابهنجاری‌های بیرونی می‌توان مشاهده کرد. در این شرایط فرد نقش خود را در محیط پیرامون پیدا نمی‌کند و این سردرگمی به هویت‌یابی ناقص می‌انجامد و در نهایت روند جامعه پذیری نوجوان را با نواقص متعدد مواجه می‌کند. در اصل این‌گونه نارسایی‌ها فرد را از ارزش‌های خانواده، هنجارهای جامعه و... دور می‌کند. در واقع با هویت‌یابی ناقص فرد توانایی کسب استقلال نداشته و از عدم اعتماد به نفس و عزت نفس رنج می‌برد. به گفته او فرد در این مرحله از زندگی پذیرای دوره جدید با رفتارها، انتظارها و مسئولیت‌های جدید است. مقطع تحصیلی او تغییر کرده و باید به برخی از قوانین احترام بگذارد. درضمن در گروه‌های همسن و سال در دوره نوجوانی امکان پذیرش افراد از گروه‌ها و افعال نابهنجار مشاهده می‌شود. بنابراین این امکان وجود دارد که فرد ناسالم با جامعه‌پذیری ناقص از گروه همسالان خود برای رفع خلاهای موجود کمک بگیرد. افراد در این سنین به غیر از مسائل رفتاری، با رویدادهای روانشناسی همچون تغییرات فیزیولوژیک نظیر ظهور علائم جنسی در دختران و پسران روبه‌رو هستند که این امر برای آنها استرس زاست. همچنین در این مرحله ممکن است رفتارهای نابهنجار جنسی، استرس و خشونت در این افراد تقویت شود. افرادی که توانایی مدیریت استرس را نداشته باشند با گذشت زمان تسلیم استرس شده و اضطراب بر آنها چیره می‌شود. افراد برای تخلیه فشارهای اضطراری، استرس‌ها و رهایی از بار هیجان‌ها انزوای کامل از فعالیت‌های اجتماعی را انتخاب می‌کنند یا برای تخلیه هیجان‌های منفی از پرخاشگری و رفتارهای نابهنجار برای جبران نواقص روانشناختی استفاده می‌کنند. محمدی می‌افزاید: ۱۴ تا ۲۱ سالگی که مرحله سوم است، سنین استقلال طلبی محسوب می‌شود. افراد در این سنین باید به کسب مهارت‌های تصمیم‌گیری، جرات‌ورزی و... بپردازند. کسب چنین مهارت‌هایی به روند تربیت و شخصیت‌سازی فرد در دو دوره قبل مربوط می‌شود. از سوی برخی اندیشمندان دوره نوجوانی «دوران طوفانی» قلمداد می‌شود. اگر فرد دوره طلایی را با حفظ سلامت خود با شکل گیری هنجارهای اجتماعی ارتباط موثر بگذراند یعنی خانواده و والدین سبک تربیتی مناسب را برای این فرد اعمال کرده باشد به نسبت روند استقلال طلبی فرد نیز به شکل مناسب انجام می‌شود. به گفته او وقتی روند جامعه پذیری برای نوجوان ناقص انجام شود، چون به هیجان‌ها از جامعه پیرامون پاسخ مناسب داده نمی‌شود به نسبت جامعه با مرزهای هیجانی کودکان ناموفق چندان هماهنگ نیست. در اصل والدین با تربیت نامناسب فرزندان خودشان با رویکردهای فرزندانشان مخالفت می‌کنند. در این مرحله تعارض‌ها بین والدین و فرزندان و در ادامه بین جامعه و نوجوانان شکل برجسته به خود گرفته و نوجوان به دنبال دریافت پاسخ‌های لازم و قانع کننده برای پاسخگویی به مجموعه‌ای از هیجان‌هایش است. برای مثال وقتی یک نوجوان با چاقو روی بدن خود نقش و نگار حک می‌کند، یعنی فرد از روند جامعه پذیری مناسب برخوردار نیست.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: