روزنامه اعتماد: چند روز پيش سالروز نخستين مرگ ناشي از تصادف با خودرو در ايران بود. غلامحسين درويش معروف به «درويش خان» يكي از موسيقيدانان نامدار ايران، اولين كسي بود كه در دوم اسفند سال ١٣٠٥ يعني ٩٠ سال پيش با يك ماشين تصادف كرد.
درشكه او به صورت كاملا اتفاقي با ماشيني كه متعلق به مظفرالدين شاه قاجار بود، تصادف كرد و او ضربه مغزي شد و فوت كرد. جالب اينكه راننده يا همان شوفر آن خودرو فرانسوي بود. اين يادآوري فرصت مناسبي بود تا به مساله تصادفات رانندگي و تلفات آن در ايران پرداخته شود. ولي اظهارات آقاي نعمتزاده در مورد عامل و مقصر بدون قيد و شرط اين تصادفات كه در حاشيه مراسم نوسازي چهل هزار تاكسي فرسوده عنوان شد، به گونهاي بود كه مجبور ميشويم در اين يادداشت فقط به يكي از مهمترين عوامل موثر در تصادفات و مرگومير آن يعني كيفيت خودرو اشاره كنيم. آقاي وزير در دفاع از خودروهاي وطني اظهار داشت كه «بعضي وقتها ميگويند خودروهاي داخلي، اين تعداد آدم ميكشد در حالي كه راننده ميكشد، چه ربطي به خودرو دارد؟ راننده بايد حواسش به رانندگي باشد، اما اينگونه نيست.» اين سخنان از اين جهت درست است كه برخي ذهنيتهاي ساده ميخواهند تقصير مرگومير زياد را متوجه كيفيت خودروهاي داخلي كنند.
در حالي كه عامل اصلي و مهم در بروز تصادف، رانندگي غيرايمن رانندگان است. علت نيز روشن است. طي يك دهه (١٣٨٠ تا ١٣٨٩) بيش از ٢٤١ هزار نفر در تصادفات رانندگي در ايران كشته شدند. بيش از ١٥ برابر اين تعداد نيز مصدوم شدهاند ولي در پنج سال اخير و با وجود افزايش تعداد خودرو، از ميزان مرگ و مير به نحو قابل توجهي كاسته شده است، چرا كه نظارت عمومي و تبليغات بر رانندگي ايمن افزايش يافته است و اين نقش نيروي انساني را بهطور آشكاري نشان ميدهد. ولي آيا اين بدان معناست كه كشتهها ربطي به كيفيت خودرو ندارد؟ قطعا ربط دارد. به اين دليل ساده كه تصادف خواهناخواه، كم يا زياد رخ ميدهد، چه به دليل عامل انساني و چه به دلايل ديگر، ولي وجود حدي از استاندارد ايمني نيز براي هر خودرو ضروري است. مطالعات موجود در ايران نشان ميدهد كه كيفيت ضعيف بدنه پرايد، به نحوي است كه حدود هزار نفر از افراد كشته شده در اين خودرو اگر سوار خودروي ديگري بودند و تصادف ميكردند، زنده ميماندند. براي نمونه كيفيت ترمز، كيفيت بدنه، وضعيت تعادل خودرو بهطوري كه كمتر واژگون شود، يا عملكرد درست و به موقع كيسههاي هواي خودرو، همگي موجب ميشود كه با سطح معيني
از فرهنگ رانندگي، خودروهاي باكيفيتتر، تلفات كمتري بدهند. البته ما انتظار نداريم كه استاندارد خودروهاي ايراني در شرايط كنوني در سطح بالاترين استانداردهاي جهاني باشد، ولي قرار داشتن در نقطه مقابل آن نيز شايسته نيست. اينگونه توجيه يا دفاع كردن از وضعيت صنعت خودروي كشور كمكي به بهبود وضع اين صنعت نميكند، سهل است كه آن را ضعيفتر هم ميكند.
از طرف ديگر وي در همين سخنراني به مورد جالبي اشاره ميكند و ميگويد: «در گذشته ميگفتند خودروهاي پژو آتش ميگيرند؛ بررسي كرديم معلوم شد يك محموله شيلنگ بنزين از خارج وارد شده كه مقاومت لازم را ندارد، در نتيجه لوله باز شده و بنزين آتش ميگيرد.
خودروسازان ايراني واقعا از انجام فراخوان براي حل عيب خودرو خجالت ميكشند، در حالي كه اين هنر است كه خودروساز اعلام كند خودروهاي توليدي ما اين مشكلات را داشته، بياوريد تا رفع عيب شود.» اگر آقاي وزير به ياد داشته باشند صنعت خودرو تا وقتي كه دهها خودرو آتش نگرفت و حتي تلفات نداد، حاضر به پذيرش اين نقص نشد. اگر آتش گرفتن خودرو نقص نيست، پس چه عاملي را بايد در اين صنعت جستوجو كرد؟ و اگر نقص هست، در اين صورت همان ضعف در بدنه و ساير اجزاي خودرو نيز ميتواند وجود داشته باشد.
كافي است كه بپذيريد و نمونه آتشسوزيها را بررسي كنيد و به جاي توجيه وضع موجود اين صنعت بايد از انتقادات نسبت به آن استقبال كنيد. البته منظور اين نيست كه بدنه خودروي ايراني را از جنس فولاد سخت بسازند تا ديگر كسي بر اثر تصادف كشته نشود. بلكه هدف رعايت حدي از استاندارد است. در گذشته ژيان هم توليد ميشد كه با يك فشار دست، بدنه آن فرو ميرفت. با همان ژيان هم ميشد به نحوي رانندگي كرد كه تلفات نداشته باشد. ولي طبيعي است كه الان نميتوان خودرويي با كيفيت ژيان توليد كرد، چون آبروريزي كامل محسوب ميشود.
بهتر است آقاي وزير به اين نكته توجه كنند، كساني كه در رانندگي بيمبالاتي ميكنند و به قول ايشان حواسشان به رانندگي نيست از آسمان نيامدهاند و جزو همين جامعه هستند و هنگامي كه رانندگي نميكنند در يك جاي كشور از جمله صنايع خودروسازي مشغول كار هستند، و در اينجا هم ممكن است مثل رانندگي حواسشان به كارشان نباشد. پس بهتر است در ارزيابي پديدهها و دفاع از ابوابجمعي تحت نظر خود به گونهاي سخن نگوييم كه به جاي سود براي آنها زيانبار باشد.