یک فیلم کاملا آذری در جشنواره فجر!

«ائو» یکی از فیلم‌های بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر است. «ائو» به زبان ترکی به معنای خانه است. اثری که کاملاً به زبان ترکی است و با زیرنویس فارسی برای مخاطبان در برج میلاد به نمایش درآمد. کارگردان این فیلم آقای اصغر یوسفی‌نژاد است که از فیلم اولی‌ها محسوب می‌شود. داستان این فیلم حول اتفاقاتی است که روی یک جنازه روایت می‌شود. یوسفی نژاد علاوه بر کارگردانی، تهیه‌کنندگی و نویسندگی این اثر را هم بر عهده دارد. به بهانه پخش فیلمش در سینمای برج میلاد با او به گفت‌وگو نشستیم.

کد خبر : 622924
روزنامه صبح نو: «ائو» یکی از فیلم ‌ های بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر است. «ائو» به زبان ترکی به معنای خانه است. اثری که کاملاً به زبان ترکی است و با زیرنویس فارسی برای مخاطبان در برج میلاد به نمایش درآمد. کارگردان این فیلم آقای اصغر یوسفی ‌ نژاد است که از فیلم اولی ‌ ها محسوب می ‌ شود. داستان این فیلم حول اتفاقاتی است که روی یک جنازه روایت می ‌ شود. یوسفی نژاد علاوه بر کارگردانی، تهیه ‌ کنندگی و نویسندگی این اثر را هم بر عهده دارد. به بهانه پخش فیلمش در سینمای برج میلاد با او به گفت ‌ وگو نشستیم.

هر فیلمی دارای سوژه ‌ ای است که ممکن است مخاطبان را با خود همراه کند. اصغر یوسفی نژاد کارگردان «ائو» درباره سوژه فیلم خود و چرایی آن می ‌ گوید: آدم ‌ ها در حال دور شدن از خود هستند و بحران هویت به شکلی پیش می ‌ رود که اصلیت ما را دچار مسأله می ‌ کند، این مسأله دغدغه من است و دوست دارم در این مورد با مخاطبانم صحبت کنم بنابراین آینه ‌ ای را جلوی خودم و دیگران گرفتم که نگذاریم این اتفاق بیفتد. به سراغ تشریح جنازه رفتم تا فرصت پیدا کنم آدم ‌ های زنده را که اطراف جنازه هستند تشریح کنم و این آدم ‌ ها و شخصیت ‌ های فیلم متوجه شوند که دارای چندگانگی رفتار و شخصیت شده ‌ اند. در نگاه نخست به نظر می ‌ رسد داستان «ائو» چرکین و تلخ باشد و کام مخاطب را هم تلخ کند. این ویژگی در فیلم آذری زبان جشنواره فیلم فجر نیز دیده می ‌ شود. تهیه کننده این اثر در این باره توضیح می ‌ دهد: من نشانه ‌ های ساده ولی پر تعدادی در فیلم گذاشتم که اشاره به یک بحران معنویت دارد یعنی نشانه ‌ های معنوی در یک خانه سست شده، از قرآن و سایر مسائل معنوی که درست در جای خود نیستند و حجابی که در این خانه معنای دیگری پیدا کرده است. از این نشانه ‌ ها شروع می ‌ کنم و به عنوان یک هشدار می گویم اگر نشانه ‌ های معنوی در روابط ما سست شود منجر به مسائل خطرناکی می ‌ شود. دیالوگ ‌ های بسیار صریحی در سکانس پایانی داریم که نشان می ‌ دهد دختر در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته است و تصریح می ‌ کنم موضوع پدر زن کشی است یعنی دختر به خاطر علاقه ‌ ای که به شوهر دارد برای اینکه او فرصت پیدا کند که ارث را پیگیری کند به او می ‌ گوید من از صبح آمدم و آن چه که تو گفتی من اینجا انجام دادم و شوهر هم می ‌ گوید می ‌ دانستم اگر تو بدانی من چنین قصدی دارم کاری می ‌ کنی که دست و دلم بلرزد بنابراین به تو نگفتم تا بعداً اگر قصد و نیت خیرم را بفهمی مرا ببخشی. در یک فیلم پر دیالوگ و با زبان غیرفارسی و زیرنویس ‌ های حجیم ممکن است این نکته از دست برود و باید در اکران ‌ های بعدی فیلم به این مسأله توجه شود ضمن این که شاید به دلیل حرفه ‌ ای، برجسته کردن سکانس پایانی که باید مخاطب با غافلگیری روبرو شود جذابیت ‌ ها را بگیرد.

قبول دارم که این مسائل فراگیر نیستند

یوسفی ‌ نژاد همچنین درباره غبارآلود بودن داستان و این که جامعه به سمت دوری از معنویت پیش می ‌ رود، به مخالفت با کارگردان، تهیه کننده و نویسنده این اثر پرداختیم. وی در این باره توضیح می ‌ دهد: دو مسأله وجود دارد. یک این که قرار است فیلم یک جامعه نشان دهد و دو این ‌ که یک خانه را نشان دهد. قصد من از ساخت این فیلم فقط نشان دادن خانه ‌ ای بود که در فیلم می ‌ بینیم البته نباید هم منتظر باشیم که چیزی در جامعه تعمیم پیدا کند و بعد به آن بپردازیم. اهل هنر شاخک ‌ هایشان نسبت به این مسائل باید تیز باشد و به محض مشاهده مواردی این ‌ چنین کاری صورت گیرد. البته خود من هم نظر شما را دارم و معتقدم این مسائل در جامعه ما هنوز فرا گیر نشده است اما برای پیشگیری و برای این که بگوییم بحران ‌ های ایدئولوژیک و اجتماعی می ‌ تواند به یک جاهای حساس و خطرناکی منجر شود نشان دادن آن به نظر من به عنوان یک فیلمساز برای مردم وظیفه است.

با دوربین روی دوست به دنبال التهاب ‌ آفرینی بودم

یکی از مسائل دیگری که در فیلم یوسفی نژاد دیده می ‌ شود دوربین روی دست است. موضوعی که تا انتهای فیلم هم مخاطب را اذیت می ‌ کند. یوسفی نژاد در این باره اظهار می ‌ کند: من یک فیلمساز بازیگر محور هستم، بازیگران جزو مهترین عناصر فیلم من هستند، بعد از این که تمریناتی در فضای ساکن، دور میزی و در یک اتاق داشتیم برای این که فضای فیلم را به زندگی نزدیک کنم، چیزی که دوست دارم و سلیقه فیلمسازی ‌ ام است، بنابراین بازیگرانم را حدود دو هفته در خانه ‌ ای که قرار است فیلمبرداری انجام شود راحت گذاشتم که بازیگران فیلم را برای خود بازی کنند و من و گروه فیلمبرداری، ناظر این اتفاق بودیم. فرم کار از این اتفاق، تمرین و حرکت بازیگران در تمرین بیرون آمد.

احساس کردم برای این که این حرکت ‌ ها که طبیعت یک فضای سوگواری طی زمان هفتاد و پنج دقیقه است هر شکل دیگری که به کار بگیرم التهاب این حرکت ‌ ها را کم می ‌ کند و نمی ‌ تواند با جریاناتی که بین بازیگران است همراه شود بنابراین دنبال دوربینی بودم که با بازیگر همراه شود. در فیلم هم اگر ببینید هیچ حرکت دوربینی بدون حرکت بازیگر ندارم.

خواستم تجربه جهانی را بشکنم

یوسفی نژاد درباره نماهای کلوزآپ فیلم هم می ‌ گوید: من برای طراحی این قضیه یک ایده ‌ هایی داشتم؛ ایده اولم این بود که سینمای اجتماعی ما در حال حاضر در مدیوم شات خلاصه می ‌ شود و یک تعریفی در حال جا افتادن است که اگر می ‌ خواهیم یک فیلم اجتماعی و رئالیستی بسازیم بهتر است برویم به سراغ اندازه ‌ های مدیوم شات و این تفکر ناشی شده است که نمای مدیوم شات درباره آدم ‌ ها قضاوت نمی ‌ کند، البته مشکلی با این قضیه نداشتم اما می ‌ خواستم اول برای خودم و بعد مخاطبان نشان دهم که می ‌ شود در یک اندازه نمای متفاوت هم فیلمی تولید کرد که واقع نمایی و شبه زندگی بودن فیلم دیده شود، این اولین انگیزه من بود که عادتی که در سینمای ایران یا حتی در سینمای جهان وجود دارد به عنوان تجربه بشکنم تا ببینم جواب می ‌ دهد یا نه. دوماً این که من با آدم ‌ ها و شخصیت ‌ ها کار داشتم و می ‌ خواستم تک تک این افراد جلوی دوربین من تشریح شوند. من موضوع دیگری در آن خانه و خارج از فضای آدم ‌ ها در این فیلم برایم معنا نداشت و این نزدیکی به شخصیت ‌ ها یک پس زمینه محوی برای فیلم من ایجاد می ‌ کرد که به نظر من لازم بود، چون آدم ‌ ها متأسفانه به دنبال چیز شفافی در این خانه نبودند که بخواهم نشان دهم و بیشتر با موهومات ذهنی خود درگیر بودند و من احساس کردم که تصاویر و بک گراندهای محو می ‌ تواند به این مسأله کمک کند. این کارگردان درباره دلیل آذری بودن زبان فیلم خاطرنشان کرد: در تبریز همه ترکی صحبت می ‌ کنند مگر با مخاطب فارسی زبان. من با اشخاصی کار می ‌ کردم که می ‌ دانستم با زبان مادری ‌ شان بهتر می ‌ توانند جلوی دوربین حاضر شوند، از سوی دیگر زبان مادری ‌ مان است و دوست داشتیم در یکی از فیلم ‌ هایی که دیده و در هر جایی اکران می ‌ شود زبان مادری را که سال ‌ هاست با آن زندگی کرده ‌ ایم تکریم کنیم.

اصغر یوسفی نژاد در پایان گفت: من سعی کردم موقع ساخت به آن چه که از درونم می ‌ آید وفادار باشم تا فیلم بتواند اثرگذار باشد، اصالت در آن دیده شود و فکر می ‌ کردم وفاداری به آن چه که می ‌ اندیشم برای فیلمم لازم است. تعداد کسانی که فیلم را دیدند، فارسی زبان هستند و احساس خستگی کردند نسبت به افرادی که با فیلم راحت بودند کمتر بوده است.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: