کاش آزاد نمیشدی!/ آزاد به قید شرط؛ مضحک و متعجب کننده
دو تن از منتقدین سینما به بهانه نمایش فیلم سینمایی «آزاد به قید شرط» در جشنواره فجر دست به قلم شدند و این اثر سینمایی را نقد کردند.
کد خبر :
622604
سرویس فرهنگی فردا: فیلم سینمایی «آزاد به قید شرط» به تهیهکنندگی و کارگردانی حسین شهابی روز گذشته در اولین روز جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. در این فیلم بازیگرانی چون امیرجعفری، شقایق فراهانی، لیلا اوتادی و دیبا زاهدی ایفای نقش کردهاند.
در ادامه نظر دو تن از منتقدان سینما را درباره این فیلم میخوانیم:
کاش آزاد نمیشدی!/ مضحک، خنده آور، متعجب کننده
محسن دریالعل
«یک سوال مهم، چرا؟ که چی؟ این سوالی است که فیلمساز قبل از شروع باید به آن جواب بدهد. چرا باید یک اثر ساخته شود، ساخته بشود که چه نتیجه و برداشت و نکته یا حسی را در مخاطب القا کند. اولین اشتباه حرکت به سمت مقصدی بدون دلیل است. اشتباهی که بارها در سینمای ایران دیده شده است و فقط به دلیل تعارفات بیدلیل فضای هنری و مدیریتی همیشه نادیده گرفته شده است.
«آزاد به قید شرط» فارغ از تمام اشکالات فیلمنامه و کارگردانی و فیلمبرداری و بازیها، قبل از همه این بحثها باید درباره چرایی ساخت و داستان یک خطی که قرار است کلیت اثر را معرفی کند صحبت کند. داستان یک خطیای که احتمالاً اصلاً هیچ جنبه جذاب و خاص و ویژه قابل توجهی ندارد. آسمان ریسمان بافتنهای مضحک و داستانهای فرعی بیدلیل که فقط برای پر کردن وقت فیلم از آنها استفاده شده است و هیچ کمکی به داستان اصلی نمیکنند؛ البته داستان اصلی خاصی وجود ندارد و بدنه داستان آنقدر نحیف است که بار تحمل هیچ بار اضافیای را ندارد و حتی قدرت نگه داشتن خودش را هم ندارد.
احتمالاً سوژه اصلی، داستان فرعیای در یک قصه دیگری بوده و برای پرداخت آن و بیان شعارهای فیلم درباره تولید ملی و حمایت از کارگر ایرانی و فرهنگ خرید مردم و از این دست شعارها برای آن خرده داستانهایی فراهم شده تا مجموع اثر به یک اثر سینمایی نزدیک شود البته از نظر زمانی نه از نظر فرمی و ساختاری.
آزاد به قید شرط دکمهای است که انگار برای آن مجبور شدهاند کت بدوزند، کت بدقوارهای که هیچ تناسبی با خودش و دکمهاش ندارد و نتیجه را لنگ در هوا رها کرده تا سرانجامی جز فراموشی نداشته باشد. سرانجامی مانند پایان بندی خود فیلم، مضحک، خنده آور و متعجب کننده.
آزاد به قید شرط را باید از همین الان در جمع انبوه فیلمهای زیادی دید که هیچ اثری از آنها در سینمای ایران نیست و فقط وقت و هزینه هنگفتی را به باد دادهاند.»
شلختگی!
پوریا دارابیان
حسین شهابی که نخستین اثرش یعنی فیلم «روز روشن» توانسته بود نظر اغلب منتقدین را به خود جلب کند در آخرین ساختهاش با عنوان «آزاد به قید شرط» در ادامه مسیر فیلمسازیاش همانند سه اثر پیشین خویش به سراغ ساخت فیلمی با قصهای رئال و با بنمایه مشکلات و مصائب اجتماعی رفته است.
«آزاد به قید شرط» روایتگر داستان زندگی «کیوان کمالی» است که به دلیل یک اشتباه، ده سال از عمر خود را در زندان سپری کرده و اکنون در حالی که به قید شرطی یک ساله برای دوری از ارتکاب به خطا، از زندان رهایی یافته است؛ باید با مشکلات خانوادگی متعددی که برجا مانده از دوران حبس وی میباشد، دست و پنجه نرم کند.
شهابی در این اثرش تلاش کرده در خلال روایت قصه کیوان کمالی، مسائل اجتماعی مانند رانت و تبعیض در سطح کلان، عدم حمایت از کالای داخلی، نقص قوانین در مجازات متنفذین، نقش خانواده در تربیت فرزندان، عاقبت اعتماد بیجا و... را به نمایش درآورد. همین موضوع نیز در نهایت به پاشنه آشیل فیلم بدل شده به نحوی که این اثر نه تنها نمیتواند به تمامیِ موضوعات مد نظرش بپردازد که حتی در بیان درست و دقیق یکی از آنان نیز ناموفق مینماید.
البته دلیل بروز چنین اتفاقی کاملاً مشخص بوده و ریشه در این دارد که یک فیلم سینمایی (حتی با مدت زمانی در حدود 120 دقیقه) هرگز بستر مناسبی برای پرداختن به این حجم از معضلات اجتماعی نبوده و همین امر نیز موجب آن شده که در مجموع در «آزاد به قید شرط» با اثری شلخته و بدون منطق طرف باشیم که تنها تلاش دارد به صورت بیانیهوار پیامهای خود را به گوش مخاطبش برساند. اتفاقی که آن قدر در جای جای اثر تکرار میشود که نه تنها موجب خستگی و کسالت مخاطب میگردد که از جایی به بعد حالت هجو به خود گرفته و در برابر این همه زیاده گویی، مخاطب را به خنده وامیدارد!
در مجموع میتوان گفت که آخرین اثر حسین شهابی، فیلمی سطحی، کم کشش و بدون هیچ گونه خلاقیتیست که البته بسیار پر مدعا مینماید و سعی دارد با صدور گاه و بیگاه بیانیههای انتقادیِ بزرگتر از دهان خویش خود را اثری مهم جلوه دهد! اثری که هر چه باشد رنگ و بویی از هنر در آن دیده نمیشود.