اختیار انسان چطور با بحث قضا و قدر جور در میآید؟
تعیین سرنوشت و مقدرات، به معنای تعیین علتها و اسبابی است که زندگی انسانها را رقم میزند. بخشی از این اسباب و علتها به وسیله خود انسان تحقق مییابد.
کد خبر :
621966
سرویس سبک زندگی فردا: تقدیر و اختیار، هر دو درست است. پس تقدیر خداوندی این است که بشر افعال خود را از روی اختیار انجام دهد، نه این که تقدیر او را به انجام یک طرف مجبور سازد. انسان به هر سو که رو آورد، همان قضا و قدر او است که با دست خود آن را انتخاب میکند. در ادامه این مطلب را به نقل از شهر سوال بخوانید.
انسان فقط یک نوع سرنوشت ندارد، بلکه سرنوشتهای گوناگونی در پیش دارد که ممکن است هر کدام از آنها جانشین دیگری گردد، مثلاً اگر کسی بیمار شود و معالجه کند و نجات پیدا کند، به موجب سرنوشت و قضا و قدر است. نیز اگر معالجه نکند و رنجور بماند و یا بمیرد، آن نیز به موجب سرنوشت و قضا و قدر است. امیرالمؤمنین(ع) از کنار دیوار شکسته و کجی برخاست. پرسیدند: از قضای الهی فرار میکنی؟ فرمود: از قضای الهی به قدر او پناه میبرم.(۱) «یعنی درست است که تا قانون علیت که منتهی به فرمان خداست، نباشد، دیوار شکسته سقوط نخواهد کرد، اما همان خداوند به من عقلی داده که آن خود یک حلقه از
سلسله قانون علیت است و یک عامل بازدارنده در برابر این گونه حوادث. البته دیوار عقل و شعور ندارد و بدون اعلام قبلی سقوط میکند. اما من میتوانم به قدر الهی پناه ببرم؛ یعنی با عقل خود چنان محل نشستن را اندازه گیری کنم که اگر دیوار سقوط کند روی من نیفتد».(۲)
با یک مثال معنای قضا و قدر الهی روشن میشود: «اگر کسی بالای بام ایوانی خود را روی زمین بیفکند و بگوید: اگر مقدر است بمیرم میمیرم و اگر مقدر است بمانم میمانم، این گفته درست نیست، زیرا قضا و قدر الهی این است که بشر دارای اختیار و اراده باشد و بتواند خود را از بام پرت کند و بمیرد و یا آن که از راه بام، پله پله به زیر آید و بماند. هر کدام را که انتخاب نماید، قضا و قدر و سرنوشت او است.
بنابراین تعیین سرنوشت و مقدرات، به معنای تعیین علتها و اسبابی است که زندگی انسانها را رقم میزند. بخشی از این اسباب و علتها به وسیله خود انسان تحقق مییابد. عوامل مؤثر در کار جهان که مجموعاً علل و اسباب جهان را تشکیل میدهند و مظاهر قضا و قدر به شمار میروند،منحصر به امور مادی نیستند. یک سلسله امور معنوی نیز وجود دارد که در تغییر و تبدیل سرنوشت بشر مؤثر است. رفتار و کردار بشر حساب و عکس العمل دارد. خوب و بد در مقیاس جهان بی تفاوت نیست، مثلاً آزار رساندن به جاندار، اعم از حیوان و انسان به ویژه به صاحبان حقوق از قبیل پدر و مادر و معلم، اثرهای بدی در
زندگی دنیا به بار میآورد. هم چنین احترام به آنها در سعادت و زندگی انسان بی اثر نیست. دعا هم یکی از عوامل معنوی این جهان است که میتواند در سرنوشت حادثه ای مؤثر باشد. صدقه نیز یکی از عوامل مهم معنوی است. اصولاً کارهای خیر و نیکوییها و به طور کلی گناه یا اطاعت، توبه یا پرده دری، دادگری یا بیدادگری، نیکوکاری یا بدکاری، دعا یا نفرین و همانند آنها چیزهایی هستند که در سرنوشت بشر از نظر عمر، سلامت، روزی و موفقیت مؤثر میباشند.
این که میگوییم بشر اختیار دارد و میتواند در سرنوشتش نقش داشته باشد، بدین معنا نیست که همه چیز در اختیار بشر قرار دارد. بسیاری از امور است که در اختیار آدمی نیست، اما در امور مربوط به افعال اختیاری خویش نقش دارد.
معنای درست علم خدا به سرنوشت آن است که خداوند در ازل می داند که هر فرد انسانی با اختیار و انتخاب خود چه سرنوشتی را برای خود رقم خواهد زد، بنابراین علم خداوند از ابتدا به کارهای انسان با اختیار و انتخاب او تعلق می گیرد، پس با این حساب، علم خداوند نه تنها مغایر با انتخاب ما نیست، بلکه انتخاب و اختیار ما را تأیید می کند. پینوشتها: ۱. توحید صدوق (چاپ تهران) ص ۳۳۷، نشر جامعه مدرسین قم، ۱۳۹۸ ق. ۲. ناصر مکارم شیرازی، پیدایش مذاهب، ص ۲۹، نشر نسل جوان قم، ۱۳۷۷ ش.