هر آنچه درباره قدرت روسیه باید دانست
روسیه اهمیت زیادی برای حفظ جایگاه موروثی قدرت از شوروی سابق قائل است و به دنبال تحقق اهداف بلندمدت خود در رقابت استراتژیک با آمریکا و دیگر کشورها است.
کد خبر :
620771
خبرگزاری تسنیم: مرکز مطالعات خاورمیانه بیروت با انتشار گزارشی مفصل به بررسی مؤلفهها و شاخصهای سیاست خارجی دولت روسیه طی سال های گذشته پرداخته و نحوه تعامل این کشور با واحدهای سیاسی موجود در منطقه و جهان را بررسی کرده است که به آن می پردازیم:
مبحث دوم:
شاخصهای داخلی و خارجی سیاستهای روسیه
شمه ای از نظام سیاسی روسیه و تحول دموکراتیک این کشور: نظام سیاسی در روسیه را قانون اساسی این کشور تعیین میکند که در همه پرسی عمومی در 12 دسامبر سال 1993 به تصویب رسیده است. قانون اساسی روسیه مبتنی بر جداسازی بین قوای قضایی و اجرایی و قانونگذاری است. نظام سیاسی روسیه نمونهای از نظام دموکراتیک هدفمند است که مبتنی بر حاکمیت فردی و شبه فردی است. وقتی که ولادیمیر پوتین در پایان سال 1999 قدرت را در دست گرفت ، هدف اساسی وی ایجاد دولتی مبتنی بر اقتصاد بازار بود. او میخواست کشور را به نمونه ای از لیبرال دموکراسی موجود در غرب تبدیل کند. وی سیستم دموکراسی هدفمند از این آزادیها و حقوق را عمدتاً برای مصرف خارجی در برابر افکار عمومی جهان و مصرف داخلی در برابر جریانهای مخالف دولت دنبال می کرد، با این وجود این سیستم همواره به دنبال تضعیف جریانهای مخالف بود. ایجاد دموکراسی هدفمند در بسیاری از کشورهای عضو اتحاد جماهیر شوروی سابق تنها در نتیجه تلاش شهروندان برای رهایی از هرجومرج موجود نبود، بلکه در این میان حاکمان سعی داشتند خود را از محاسبه قضایی دور نگه دارند. در این میان مشروعیت دولت در روسیه همچنان مبتنی بر
کاریزمای ولادیمیر پوتین است که موفق شد بار دیگر روسیه را به عرصه بینالمللی وارد کند.
الف: شاخصهای داخلی سیاست روسیه: شاخصهای داخلی نقش اساسی در تأثیرگذاری بر ایجاد رویکردهای خارجه روسیه ایفا میکند، لذا در این بخش به بررسی مؤسسات رسمی و غیررسمی و دیگر شاخصهای داخلی موجود در سوریه میپردازیم.
اول: مؤسسات رسمی:
1-قوه قضاییه: جمعیت فدرال یا اتحادیه پارلمان روسیه بزرگترین مقام قانونگذاری و نمایندگی مردم در دولت این کشور است. پارلمان از دو مجلس تشکیل میشود:
الف: مجلس سنا: 175 فرد به نمایندگی از تمامی بخشهای اصلی اداری کشور در این مجلس حضور دارند، هر بخش دو نماینده دارد که یکی از آنها نماینده محلی مقام های قانونگذاری است و فرد دوم نماینده محلی قوه اجرایی است. این مجلس متولی مسائل مربوط به فدرالیسم از جمله مرزهای دولت و استفاده از نیروهای مسلح در خارج از سوریه و موافقت با اعلام احکام عرفی رئیسجمهور و موافقت با اعلام حالت فوقالعاده و پذیرش یا رد طرح های ارائه شده از سوی مجلس دوما است.
ب: مجلس دوما: این مجلس از 450 نماینده تشکیل شده که تمامی آن ها بر اساس لیستهای انتخابی حزبی و فردی انتخاب میشوند. اعضای مجلس دوما برای یک دوره پنج ساله انتخاب میشوند. اعضای این مجلس حق برکناری شورای وزیران و بررسی رأی اعتماد ارائه شده به دولت فدرال روسیه، برکناری نخست وزیر و استماع گزارشهای سالانه دولت اتحادیه روسیه و عملکرد آن را دارند. اعلام عفو و نظارت قانونی بر عملکرد قوه مجریه از دیگر وظایف این مجلس است.
لازم به ذکر است که قوه مقننه در روسیه در زمینه تصویب پیش نویس قوانین و مسائل مربوط به سیاست خارجی رئیس جمهور نیز نقش دارد. به عنوان مثال مجلس اتحادیه روسیه در نشست روز چهارشنبه 30 سپتامبر سال 2015 با درخواست ولادیمیر پوتین برای اجازه دادن به استفاده از نیروهای هوایی روسیه در خارج از مرزهای این کشور موافقت کرد. در همین رابطه دمیتری بیسکوف سخنگوی رئیسجمهور روسیه اعلام کرد که روسیه تنها کشوری است که در عملیات بر ضد داعش در سوریه به صورت قانونی و بنا به درخواست دولت مشروع این کشور وارد عمل میشود. وی توضیح داد که انجام چنین اقداماتی تنها پس از جلب اختیار از سوی شورای امنیت سازمان ملل یا بنا به درخواست دولت قانونی کشور امکان پذیر است. سخنگوی کرملین در این رابطه تصریح کرد که مأموریت این عملیات در زمینه مبارزه با تروریسم و حمایت از سوریه در مبارزه بر ضد تروریسم و افراط گرایی است.
2-قوه مجریه:
الف: رئیسجمهور: رئیسجمهور با رأیگیری مستقیم برای دو دوره متوالی انتخاب میشود که هر دوره شش سال طول میکشد. بر اساس اصلاحات صورت گرفته در قانون اساسی این کشور که با رأی موافق اکثریت مطلق اعضای مجلس اتحادیه روسیه همراه بوده، مدت چهار سال به شش سال تغییر پیدا کرده است. رئیسجمهور مرکز ثقل نظام سیاسی روسیه و محور عملیات تصمیمگیری در این کشور به شمار می رود. بر اساس اصلاحات صورت گرفته در قانون اساسی روسیه در سال 1993 رئیسجمهور اختیارات گستردهای داشته و نمایندگی این کشور در داخل و خارج را بر عهده دارد. وی سیاستهای کلی نظام و رویکردهای سیاست داخلی و خارجی را تعیین میکند و حق مشخص کردن نخست وزیر و معاونان وی و عزل و نصب آن ها را بعد از پیشنهاد مجلس دوما در اختیار دارد. وی همچنین میتواند در صورت ضرورت دولت را منحل اعلام کند.
تعیین رئیس بانک مرکزی و قضات دادگاه های عالی و دادگاه قانون اساسی و تعیین نمایندگان خود در گوشه و کنار کشور از دیگر اختیارات رئیسجمهور است. شورای امنیت ملی کشور بنا به دستور رئیسجمهور و با ریاست وی تشکیل جلسه داده و سیاستهای دفاعی کشور را تعیین میکند. رئیسجمهور روسیه فرمانده نیروهای مسلح به شمار رفته و حق دعوت به برگزاری انتخابات و همهپرسی عمومی و پیشنهاد اصلاح قانون اساسی و پیشنهاد قوانین مختلف را در اختیار دارد. وی میتواند در زمان تهدید کردن روسیه با تجاوز خارجی یا تهدیدات ناگهانی حالت فوق العاده اعلام کند. او حق عزل و نصب نمایندگان دیپلماتیک روسیه در کشورها و سازمانهای بینالمللی را دارد، استوارنامه دیپلماتهای خارجی در سوریه را دریافت میکند. رئیس جمهور میتواند در کشور حالت فوقالعاده اعلام کند. وی همچنین مدیریت مذاکرات و امضای معاهدات بینالمللی را نیز برعهده دارد. بر اساس اختیارات گستردهای که بر عهده رئیسجمهور روسیه گذاشته شده است ، ولادیمیر پوتین نقش اساسی در ترسیم کلیات سیاست خارجی روسیه دارد.
پوتین در دور اول انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری در سال 2000 موفق شد 53 درصد از آراء را به خود اختصاص دهد. روسیه در این مدت شاهد احیای ثبات داخلی و تقویت حاکمیت خود بود. وی بار دیگر در سال 2004 به عنوان رئیسجمهور کشور انتخاب شد و روند تکمیل زیرساختهای روسیه و تحقق ثبات سیاسی و اقتصادی در این کشور را دنبال کرد. بعد از وی نیز دمیتری مدودوف معاون وی ریاست جمهوری در روسیه را در اختیار گرفت. وی در این دوره برنامه های پوتین در خیزش روسیه را دنبال کرد. پس از آن پوتین بار دیگر در انتخابات مارس 2012 با کسب 64.72 آراء به عنوان رئیسجمهور روسیه انتخاب شد و تاکنون این سمت را در اختیار داشته است.
ب: دستگاه اجرایی (دولت ): از جمله مهم ترین اختیارات دولت ارائه بودجه فدرالی به مجلس دوما و تلاش برای اجرای سیاستهای داخلی و خارجی در کشور و اجرای سیاستهای ترسیم شده در زمینه های فرهنگی و امور آموزشی و بهداشتی ، سیاست خارجی و عرصههای دیگر است. دولت وظیفه کمککننده به رئیسجمهوری را بر عهده دارد.
ج: ارتش روسیه (ساختارهای نظامی ) : ارتش روسیه جایگزین ارتش سرخ شوروی سابق به شمار میرود ، اما در زمان بوریس یلتسین از سیاستهای وی خشمگین بوده و از سیاست های پوتین خرسند است. ارتش در زمان اعلام کاندیداتوری پوتین برای ریاست جمهوری روسیه از وی حمایت کرد تا شاید برون رفتی از بحران خود پیدا کند.
روسیه جزو کشورهای هستهای جهان به شمار میرود از نظر قدرت نظامی بعد از ایالات متحده آمریکا در رتبه دوم قرار دارد. این کشور از بزرگترین رقبای قدرت هستهای جدید آمریکا به شمار میرود، روسیه اهمیت زیادی برای حفظ این جایگاه موروثی قائل است و به دنبال تحقق اهداف بلندمدت خود یعنی حفظ این رقابت استراتژیک با آمریکا است. دونیس ایکار در این زمینه معتقد است که وضعیت بینالمللی روسیه تا حد زیادی با موقعیت هستهای این کشور ارتباط دارد. وی در عین حال تأکید میکند که سلاح هستهای تنها منبع قدرت نظامی روسیه به شمار نمیرود و بخش فضایی و سلاحهای دیگر نیز در این زمینه مورد توجه است. سلاحهایی که به نظر میرسد بسیار پیشرفته است.
روسیه تنها رقیب واقعی آمریکا از ابعاد نظامی به شمار میرود، این کشور تنها صاحب بمب هستهای نیست، بلکه قدرت بالایی در تخریب دارد و سلاحهای کلاسیک بسیار پیشرفتهای را در اختیار دارد. روسیه همچنین ارتشی دارد که روحیه مبارزه و حفظ وحدت در میان عناصر آن مشخص است. بسیاری از ژنرالهای روسی و شخصیتهای بانفوذ در این کشور تمایلی به بازگشت به دوره امپراتوری ندارند ، اما میخواهند اوضاع روسیه را به عنوان یک قدرت برتر در جهان مطرح کنند. آنها اعتقاد دارند که ایجاد ارتش در سطوح پیشرفته میتواند روسیه را به دوره گذشته به عنوان یک قدرت برتر امیدوار کند. از این رو در زمان رسیدن ولادیمیر پوتین به قدرت ، وی تلاش زیادی برای بالا بردن روحیه عناصر حاضر در نیروهای مسلح روسیه از طریق بهبود اوضاع معیشتی و مالی آنها داشت و توجه ویژهای نیز به توسعه توانمندیهای زمینی و هوایی و دریایی روسیه انجام داد. به این ترتیب ارتش روسیه از لحاظ توانمندیهای زمینی و هوایی بسیار قدرتمند شده و تعداد کلاهکهای موشکی روسیه بالغ بر 11 هزار کلاهک است که شامل کلاهکهای تاکتیکی و هسته ای می شود. روسیه همچنین در آغاز سال 2014 در گفتمان نظامی خود
اصلاحاتی را انجام داد که در نتیجه مخاطراتی بود که فراروی این کشور قرار داشت. به این ترتیب در دوران ریاست جمهوری پوتین به نسبت دوره یلتسین ارتش روسیه بسیار قوی تر از قبل شده است.
د: وزارت خارجه : وزارت خارجه روسیه همواره به دنبال توسعه استراتژی عمومی سیاست خارجی فدرال روسیه است و پیشنهادات خود را در این رابطه به رئیسجمهور ارائه کرده و همواره به دنبال اجرای سیاست خارجی کشور پس از این مفاهیم است. مهمترین اولویتهای محول شده به این دستگاه سیاسی به عنوان عامل اجرایی سیاستهای رئیسجمهور روسیه شامل موارد زیر است:
1- تلاش برای ایجاد نظم باثبات از مناسبات بینالمللی مبتنی بر احترام و مساوات.
2- تقویت مبانی قانونی مناسبات بینالمللی برای تضمین همکاری مسالمتآمیز و ثمربخش بین دولتها به علاوه حفظ توازن در منافع آنها.
3- کاستن از نقش قدرت در مناسبات بینالمللی همراه با تقویت ثبات استراتژیک.
4- همکاری بینالمللی در زمینههای اقتصادی و زیست محیطی و توسعه همکاریهای دوجانبه و چندجانبه.
ملاحظه میکنید که سیاست خارجی روسیه در دوره ولادیمیر پوتین تغییرات زیادی نسبت به گذشته داشته است، این سیاستها به ویژه با تصدی سرگی لاورف در وزارت خارجه روسیه تغییرات اساسی را شاهد بوده و این کشور دوره جدیدی از مشارکت در مناسبات بینالمللی در عرصه منطقهای و جهانی را شاهد بوده است. در این رابطه لاوروف وزیر خارجه روسیه مقاله ای را تحت عنوان " افق تاریخی سیاست خارجی روسیه" در یک مجله این کشور به نگارش درآورد و تأکید کرد که روسیه به دنبال بازگرداندن نقش ویژه خود در اروپا و جهان است. وی در این مقاله میافزاید: برخی در داخل و خارج روسیه اعتقاد دارد که تقدیر کشور ما این است که همواره عقب بیفتد و این کشور باید با شرایط و بازی هایی که دیگران طراحی می کند، خود را سازگار کند و نظر خود را در محافل بینالمللی مطرح نکند. وی میافزاید که تبلیغات غربی تلاش دارد روسیه را متهم به پذیرش دیدگاههای تجدیدنظرطلبان و تلاش برای تخریب نظم بینالمللی موجود نماید، گویا این کشور بود که در سال 1999 افغانستان را موشک باران کرد یا در سال 2003 به عراق حمله کرد یا برنامههای شورای امنیت را از بین برد یا در سال 2011 با استفاده از زور
معمر القذافی را برکنار کرد.
وی در پایان این مقاله تأکید میکند: ما همچنان اعتقاد داریم که بهترین راهکار برای تضمین منافع ملتهای اروپایی ایجاد فضای اقتصادی و انسانی متحد از اقیانوس اطلس گرفته تا اقیانوس آرام است، به گونهای که اتحادیه اقتصادی بین اروپا و آسیا پدید آید که حلقه اتصال بین کشورهای اروپایی و آسیایی و سواحل اقیانوس آرام باشد.
و: سرویسهای اطلاعاتی روسیه: "کا گ ب" نام سرویسهای اطلاعاتی سابق روسیه است که در 20 دسامبر 1917 به ریاست فلیکی درز سنسکای و نظارت ولادیمیر لنین رئیسجمهور این کشور تأسیس شد. این مؤسسه اطلاعاتی در روز شش نوامبر 1991 بعد از تلاش رئیس کا گ ب برای ترور میخائیل گورباچف رئیسجمهور سابق اتحاد جماهیر شوروی منحل اعلام شد تا سازمان "اف اس بی" به عنوان اداره ویژه عملیات امنیت داخلی و خارجی روسیه جایگزین کا گ ب شود. این مؤسسه مسئول فعالیتهای اطلاعاتی روسیه و جاسوسی در خارج از این کشور براساس اختیارات قانون اساسی روسیه است که مأموریتهای زیر را برایش تعریف کرده است:
1- مدیریت اطلاعاتی کشور.
2- اتخاذ تمامی تدابیر برای تضمین سیستم فعال امنیتی روسیه.
3- فعالیتهای جاسوسی علمی و تکنولوژی ارتباطی.
4- اجرای عملیات امنیتی مشترک با سایر سرویسهای اطلاعاتی.
5- مشارکت دادن سازمان اطلاعات روسیه در سیاست خارجی کشور.
در دوران ریاست جمهوری یلتسین این مؤسسه اطلاعاتی به غرب هشدار می داد و از آن ها می خواست تا در روند یکپارچه سازی روسیه باید جمهوریهای تازه استقلال یافته شوروی سابق مداخله نکند. بعد از روی کار آمدن پوتین این سرویس اطلاعاتی نوسازی خود را با ریاست یفجینی بریماکوف متخصص در زمینه مسائل خاورمیانه آغاز کرد. تغییرات اساسی در سیستم اطلاعاتی روسیه ایجاد شد و بیشتر معاونان بریماکوف که تجربه و تخصص بیشتر در مسائل مربوط به جهان عرب و منطقه خاورمیانه داشتند ، در عرصه پستهای کلیدی این سرویس قرار گرفتند. در سال 2000 پوتین تغییرات دیگری را در اف اس بی انجام داد و سرگی لندیو را به عنوان رئیس جدید این سرویس انتخاب کند. وی از کسانی بود که در آمریکا نیز کار کرده بود.
سرویس اطلاعاتی روسیه از بزرگترین و موفقترین سرویسهای اطلاعاتی جهان به شمار میرود و جزو 10 سرویس جاسوسی برتر جهان قرار دارد. اطلاعات روسیه بودجه خود را در سال 2006 به میزان تقریباً 40 درصد افزایش داد ، اما هزینه این بودجه همچنان مشخص نشد. این سرویس اطلاعاتی عملیات و مأموریتهای گستردهای را انجام داده و تغییرات زیادی را در مواضع دولت روسیه ایجاد میکند.
3- قوه قضاییه
عدالت در روسیه از طریق دادگاهها و قوه قضاییه مستقل این کشور اجرا میشود که به صورت مجزا از قوای مقننه و مجریه فعالیت می کند. نظام قضایی روسیه شامل دادگاههای فدرال و دادگاههای قانون اساسی و مرکز صلح و آشتی است. سیستم قضایی روسیه از موسسات زیر تشکیل شده است.
الف: دادگاه قانون اساسی روسیه: دادگاه قانون اساسی روسیه یک مؤسسه قضایی مستقل است که مأموریتش نظارت بر قانون اساسی است. نقش این دادگاه دفاع از ساختار قانون اساسی و حقوق و آزادیهای شهروندان است. این دادگاه همچنین به عنوان تحقق تأثیرگذاری و اعتلای مبانی قانون اساسی روسیه در تمامی اراضی این کشور را بر عهده دارد.
ب: دادگاه عالی روسیه: این دادگاه عالیترین موسسه قضایی در مسائل مربوط به شهروندان و امور جنایی و اداری است و تخصصهای قضایی عمومی دارد. این دادگاه مأموریت نظارت بر فعالیتهای دادگاههای مختلف از جمله دادگاههای نظامی و دادگاههای تخصصی فدرال را بر عهده دارد.
دادگاه عالی فدرال روسیه بالاتر از دادگاه های عالی بخش ها و ایالت ها و شهرهای مختلف از کشور است. این دادگاه همچنین مرجع دادگاههای نظامی در بخشهای مختلف نظامی کشور و ناوگان ها و نیروهای مسلح این کشور است.
ج: دادگاه عالی استیناف روسیه : این دادگاه بالاترین مرجع قضایی در بررسی منازعات اقتصادی و دیگر منازعات اتفاق افتاده در تخصص دادگاههای استیناف است. این دادگاه مسئولیت نظارت قضایی بر فعالیتها بر اساس مبانی قانون فدرال را برعهده دارد.
دوم: مؤسسات غیر رسمی:
1-نخبگان سیاسی
ماهیت نظام سیاسی و اقتصادی روسیه اجازه نمیدهد که یک طرف خاص به عنوان مرکز تصمیمگیری یا قدرت و مشروعیت کامل برای اعمال دیدگاههای خود باشد ، بلکه نخبگان سیاسی نقش اساسی در سیاستگذاریهای روسیه ایفا میکنند. یکی از مهمترین عوامل تشکیل سیاست خارجی روسیه ، نخبگان سیاسی مسلط در این کشور هستند ، تحول سیاسی گسترده ناشی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در جریان تحول گسترده در مراکز قدرت و نخبگان سیاسی حاکم به علاوه یک بحران هویتی که روسیه از آن رنج میبرد ، باعث شده است کشمکشی در میان نخبگان سیاسی این کشور ایجاد شود مبنی بر اینکه روسیه یک دولت اروپایی است و باید آرمانهایش را به سمت غرب گرایش دهد یا اینکه یک دولت آسیایی است و باید محیط پیرامونی خود را در دستور کار قرار دهد. این معضل غیرقابلحل نقش مهمی در ایجاد رویکردها و سیاست خارجی روسیه دارد. فهم ماهیت نخبگان حاکم در این کشور انسان را به فهم عمیقتر از تفسیر رویکردهای سیاسی روسیه رسانده و در رسیدن به پاسخ این سوال کمک میکند که چرا روسیه به این شکل رفتار میکند؟
2-احزاب سیاسی
قانون اساسی و قانون روسیه اجازه لیبرالیسم سیاسی را در کشور میدهد. در شرایط کنونی حدود هفت حزب مجوزدار در روسیه مشغول فعالیت هستند که تنها 4 حزب از آنها در مجلس دوما و حزب حاکم یعنی حزب روسیه متحد به رهبری ولادیمیر پوتین عضویت دارند. در زیر اسامی و تعداد کرسیهای این احزاب و ایدئولوژی آنها را می بینید.
الف: حزب روسیه متحد به ریاست ولادیمیر پوتین که 238 کرسی در مجلس دوما دارد. این حزب محافظه کار و پراگماتیک است.
ب: حزب کمونیست روسیه به ریاست گینادی زیوگانوف که ایدئولوژی کمونیستی ، مارکسیستی ، چپگرا و ملیگرا دارد و 92 کرسی در مجلس دوما از آن خود کرده است.
ج: حزب لیبرال دموکرات روسیه به ریاست ولادیمیر جرنوفسکی که یک حزب ملی گرا است و 64 کرسی در مجلس دوما دارد.
د: حزب "فقط روسیه" به ریاست نیکلای لویچیف که یک حزب سوسیالیستی چپگرا بوده و 56 کرسی در مجلس دوما دارد.
3-صاحبان منافع
صاحبان منافع یا گروههای فشار اشکال مختلفی از تأثیرگذاری بر افکار عمومی را دارند و این روند در سیاست خارجی دولت روسیه نیز تأثیر گذاشته و نقش مهمی در توسعه واژههای سیاسی و اجتماعی این کشور ایفا میکنند. گروههای مذکور از نظر حجم و تأثیرگذاری و انگیزههای کار متفاوت هستند ، برخی از آنها اهداف اجتماعی بلند مدت داشته و برخی دیگر گرایشهای تخصصی دارند و برخی نیز در واکنش به یک موضوع خاص تأسیس میشوند.
انگیزههای کاری این گروه ها به مواضع سیاسی یا عقیدتی و اخلاقی و تجاری مشترک مبتنی بوده و آنها روشهای مختلفی را برای تحقق اهداف خود در پیش میگیرند. این روشها شامل فشار سیاسی و جنجال تبلیغاتی و رسانهای و انجام همه پرسی و نظرسنجی و برگزاری جلسات برای بررسی سیاستها است. برخی از این گروهها از حمایت گسترده مؤسسات تجاری قوی یا جریانهای سیاسی برخوردار هستند و تأثیرگذاری زیادی بر روند سیاسی در کشور دارند. از جمله گروههای تأثیرگذار بر سیاستهای روسیه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
الف: اتحادیه کار در روسیه: (کا آر تی)
ب: اتحادیه سندیکای کارگران مستقل روسیه
ج: سازمان روسیه برای صلح سبز
د: کلیسای ارتدوکس روسیه
ه: جنبش ضد مهاجرت غیرقانونی
4-کلیسای ارتدوکس روسیه:
این کلیسا هم چنین با نام کلیسای ارتدوکس مرزی روسیه نامیده میشود و بزرگترین کلیسای ارتدوکس در شرق است. تعداد هواداران این کلیسا بالغ بر 125 میلیون نفر است و کلیسای ملی روسیه به شمار می رود که مقر آن در مسکو قرار دارد. این کلیسا در حال حاضر 150 اسقفی و 242 دیر در اختیار دارد. برخی از کلیساهای ارتدوکس خارجی نیز وابسته به کلیسای روسیه هستند: از جمله آنها کلیسای ارتدوکس ژاپن ، اوکراین ، چین و کره است. کلیسای روسیه نقش مهمی در شکل گیری سیاست خارجی این کشور دارد.
دوم: شاخصهای داخلی دیگر
نگاهی به آینده روسیه به عنوان یکی از طرفهای بینالمللی خواستار صلح در عرصه بینالملل نشان دهنده مزایایی است که این دولت از آن برخوردار بوده و در حال حاضر نیز از این مزایا بهرهمند است. دولت روسیه شاخصهای قدرتی را در اختیار دارد که میتواند بهعنوان یک طرف تأثیرگذار در عرصه سیاست بینالملل مطرح شود . این شاخصها شامل ساختارهای نظامی و اقتصادی و جغرافیایی و عوامل مردمشناختی است. معضل اساسی روسیه در این است که مرزهای دفاعی برای خود ندارد، لذا همواره توسعه جغرافیای در ابعاد نظامی و سیاسی در خارج از مرزها به عنوان یکی از راهکارهای اصلی دفاع از روسیه مطرح بوده است.
1-شاخصهای جغرافیایی: جغرافیا مهمترین عامل برای فهم ماهیت سیاست روسیه به شمار میرود، عوامل جغرافیایی نقش اساسی در تعیین ماهیت فعالیتهای خارجی دولت بوده و ساختارهای رفتار دولتهای دیگر را ترسیم میکند. این عوامل و پیامدها و نتایجی که در ادبیات و مناسبات خارجی دولتها دارند، تحت عنوان جغرافیای سیاسی نامیده میشوند.
دولت روسیه یک هشتم از مساحت زمین را تحت اختیار خود دارد و از شرق اروپا به سمت شمال آسیا کشیده شده است. بخش اروپایی روسیه یک چهارم مساحت این کشور را تشکیل میدهد و بخش آسیایی این کشور سه چهارم باقیمانده را در بر میگیرد. روسیه به عنوان بزرگترین کشور دنیا از نظر مساحت توصیف شده و بالغ بر 17075200 کیلومتر مربع مساحت دارد. بعد از این کشور کانادا و چین و آمریکا هستند. این مساحت گسترده باعث میشود روسیه مجموعهای از عوامل سیاسی را داشته باشد. از جمله آنها این است که کنترل دقیق مرزها در این کشور مشکل است. معضل اصلی روسیه این است که مرزهایی دفاعی دارد و به همین علت توسعه جغرافیایی در ابعاد نظامی و سیاسی در خارج از مرزهای این کشور همواره مورد توجه مقامات آن بوده است.
روسیه از شمال به اقیانوس منجمد شمالی و دریای بالتیک ، از جنوب به دریای سیاه ، از شرق به اقیانوس آرام و از غرب به سلسله جبال اورال در مرز قزاقستان و چین و مغولستان منتهی میشود. روسیه مجموعه گسترده ای از منابع طبیعی از جمله نفت و زغالسنگ و گاز طبیعی و بسیاری از معادن استراتژیک نظیر الماس را در اختیار دارد. هوای سرد قاره ای بیشتر بخشهای این کشور را در برگرفته است. اختلاف زیادی در درجه حرارت بین تابستان و زمستان روسیه وجود دارد. روسیه از زمستان بسیار سرد و تابستان بسیار کم برخوردار است.
جغرافیای سیاسی دولت یکی از مهمترین عناصر تحلیل سیاست هر کشوری به شمار میرود، این موضوع یکی از مهمترین مشخصههای تصمیمگیری سیاسی در سطوح داخلی و خارجی بوده است. روسیه با وجود تغییرات ایدئولوژیک از امپراتوری به سمت انقلاب بلشویکی و اتحاد جماهیر شوروی و در نهایت اتحادیه روسیه در نوسان بوده است. پیگیری تحولات سیاسی روسیه میتواند استمرار روش معین در سیاستگذاریهای این کشور برخاسته از مؤلفههای ژئوپلیتیک را روشن کند.
2-شاخصهای جمعیتی : بنا به اعتقاد بسیاری از متفکران ، عامل جمعیتی از مهمترین عوامل مؤثر در رفتار خارجی دولتها به شمار میرود . تنوع نژادی و لغوی و دینی معمولاً در کشورها تجمعات انسانی غیر متجانس با تصورات و اهداف داخلی و خارجی متناقض را ایجاد میکند. این اوضاع به تشکیل گروههای با منافع مشخص و فشارهای مشخص میانجامد که به دنبال تأثیرگذاری بر روند سیاستگذاریهای خارجی کشور به ویژه سیاستهای مرتبط با مناطق جغرافیایی محل سکونت این عناصر منجر می شود. براساس آخرین آمارها در سال 2014 جمعیت روسیه بالغ بر 148 میلیون نفر بوده و این کشور بعد از چین و هند و آمریکا و اندونزی بیشترین جمعیت را در جهان دارد. جامعه روسیه جامعه ای با نژادهای مختلف است، به گونهای که حدود 130 نژاد مختلف در این کشور زندگی میکنند. نژاد روسی بیشترین گروه جمعیتی در این کشور است که تعداد آنها بالغ بر 10.1 درصد از مجموع جمعیت روسیه را تشکیل میدهد. تاتارها، اوکراینی ها، چوفاش، و بلا روسی نیز در این کشور حضور دارند. مسکو همچنین به تنوع دینی شناخته میشود. مسیحیت ارتدوکس و اسلام ادیان اصلی این کشور هستند. تعداد مسلمانان روسیه به بیش از 19
میلیون نفر میرسد و دومین گروه دینی روسیه به شمار میرود که بیشتر آنها در چچن ، داغستان ، اوستیای شمالی و تاتارستان زندگی میکنند.
3-مؤلفههای هویت ملی: راهکارهای تقویت هویت ملی به عنوان معنای تشکیل دولت روسیه از مدتها پیش منبع جدال بین تصمیمسازان و کارشناسان روسیه قرار داشته است. اصطلاح ملیگرایی که نقش اساسی در تشکیل دولتهای جدید ایفا میکند و همچنان به عنوان دیدگاه بزرگ سیاسی در روند کنونی به شمار میرود، هیچ جایگاهی در توسعه دولت روسیه نداشته ، بلکه در اصطلاحات سیاسی روسیه دارای بار منفی است.
ملت روسیه پنج مشخصه اساسی برای خود مطرح کرده است:
الف: وحدت هویت: از طریق توصیف کردن ملت روسیه به عنوان ملت امپراتوری.
ب: امت واحده دانستن ملت روسیه. این موضوع برخاسته از اصول و فرهنگ مشترک است و به تشابه فرهنگی و تاریخی مردم بهعنوان یک مشخصه اساسی برای هویت ملی باز میگردد.
ج: زبان: ملت روسیه صرف نظر از اصول نژادی به زبان روسی تکلم میکنند.
د: نژاد: نژاد روسی اساس ماهیت مشترک بین اقوام حاضر در روسیه است.
ه: مبانی شهروندی امت روسیه : هر کسی که تابعیت روسی داشته باشد ،صرف نظر از نژادش در این مبنا قرار می گیرد.
محور دوم: مولفههای خارجی سیاست روسیه
مؤلفههای خارجی در ترسیم سیاستهای روسیه دارای نقش هستند. از جمله آنها عبارتند از:
الف: مؤلفههای منطقهای: روسیه سعی دارد از موقعیت متمایز خود در منطقه و همسایگانش از طریق موارد زیر استفاده کند:
1-تلاش برای تسلط بر مناطق مجاور و جلوگیری از بروز مداخله خارجی در آنها به عنوان منطقه امن استراتژیک روسیه. در این زمینه میتوان به بحران شبه جزیره کریمه اشاره کرد که روسیه آن را به خود ملحق کرد.
2- بازگرداندن حالت توازن سیاسی و اقتصادی در آسیا و آسیای میانه و جلوگیری از جذب آنها به سیاستهای آمریکا و پیوستن به ناتو و محاصره روسیه.
3- مشارکت با دولتهای تأثیرگذار در سیاستها این کشور در آسیای میانه نظیر ژاپن ، چین و هند.
4-ایجاد ائتلاف با دولتهایی که منافع مشترک با روسیه دارند و توسعه مناسبات اقتصادی با آنها. نظیر کامنلوث دولتهای مستقل ، سازمان شانگهای و سازمان همکاریهای آسیای میانه.
5-روسیه در تعامل خود با دولتهای منطقه به جای استفاده از قدرت نظامی برای حفظ موقعیت ژئوپلیتیک خود از قدرت نرم استفاده میکند که این راهکار با عنوان قاعده پوتین معروف شده است.
ب: مؤلفههای بینالمللی سیاستهای روسیه
1-گرایش میانجگرانه مبتنی بر مناسبات با غرب براساس مشارکت استراتژیک با آن و نه ائتلاف.
2- در پیش گرفتن مواضع متوازن در قبال مسائل منطقهای و بینالمللی بدون مرتبط کردن این سیاستها با مواضع و سیاستهای آمریکا.
3-مقابله با آمریکا به عنوان قطب مهم عرصه بینالملل از طریق ایجاد مشارکت استراتژیک با برخی قدرتهای بینالمللی نظیر چین و هند.
4-امضای توافقنامه با کشورهای اروپایی نظیر توافق برای سازش با ناتو و کنفرانس پاریس و حمایت از جنگ بر ضد تروریسم با آمریکا.
5-آزاد شدن از قید و بندها ایدئولوژیک و در پیش گرفتن سیاستهای واقع گرایانه و تبدیل کردن مناسبات بینالمللی از درگیری و رقابت به مشارکت و حل اختلافات، به گونهای که منافع و امنیت روسیه را تضمین کرده و در بازگشت این کشور به عنوان یک قدرت بزرگ تأثیرگذار باشد.