روزنامه وطن امروز: برخی وقایع بهگونهای هستند که حتی اگر کسانی به دنبال به فراموشی سپردن آنها باشند، باز هم فراموش نمیشوند و همواره در اذهان جامعه باقی میمانند و برای همیشه در تاریخ ثبت میشوند. فتنه سال 88 و جنایت تاریخیای که عدهای جاهطلب در حق مردم ایران روا داشتند و البته از طرفی بصیرت و موقعشناسی مثالزدنی و حماسهآفرینی مردم، از جمله رخدادهایی است که از اذهان جامعه پاک نخواهد شد و حالا دیگر در تاریخ ایران ثبت شده است.
در طول سالهای اخیر، افرادی که به هر نحوی دستشان به جنایت سال 88 آلوده بوده و در آن برهه حساس به مردم ظلم کردند و رأی آنها را نادیده گرفتند، حالا به هر دری میزنند تا حوادث مربوط به فتنه به فراموشی سپرده شود و آنها حتی نارضایتیشان از بیان و یادآوری اغتشاشات سال 88 را هم گستاخانه بروز میدهند! مکرر شنیدهایم که میگویند: «اینقدر نگویید فتنه»، «داستان فتنه چه زمانی قرار است تمام شود»، «نباید در گذشته بمانیم» و مواردی از این دست که با هدف به فراموشی سپرده شدن فتنه از سوی اهالی آن بیان میشود. اینکه چرا کسانی از بیان فتنه و یادآوری آنچه سال 88 در حق مردم روا داشتند، تا این میزان واهمه دارند، موضوع این سطور نیست و تبیین آن فرصتی دیگر را میطلبد.
اما نکته قابل توجه این است که ماهیت حوادث سال 88 و ظلم بزرگی که در حق مردم صورت گرفت بهگونهای است که به راحتی فراموش شدنی نیست و زنده ماندن آن فراتر از نوشتن و گفتن و بازخوانی آن در رسانهها است. به عنوان مثال حتی زمانی هم که رسانههای انقلابی نخواهند از جنایتهای آن روزها بگویند، انگار خود اهالی فتنه کاری میکنند که خودبهخود ظلمهایشان در سال 88 یادآوری شود. آخرین نمونه آن هم مربوط میشود به شکایت رئیس دولت اصلاحات از سردار نقدی!
چند روز قبل وکیل رئیس دولت اصلاحات از شکایت وی از سردار نقدی خبر داد. وی درباره موضوع این شکایت گفت: «سردار نقدی چندی پیش در مصاحبهای با روزنامه شرق ادعا میکند آقای خاتمی از پادشاه عربستان برای کارهای سیاسی خود پول گرفته است. قریب به 2 هفته پیش یک شکایت کیفری با عنوان نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی علیه سردار نقدی در شعبه 4 بازپرسی دادسرای رسانه ثبت کردیم».
همچنین محسنیاژهای، سخنگوی قوهقضائیه نیز از ثبت این شکایت خبر داد و گفت: «این شکایت ثبت شده و در دادسرا تحقیق میشود. هر فردی اگر تظلمخواهی کند، حتما در دادگستری ثبت میشود». اینکه محتوای این شکایت چیست و حق با چه کسی است، موضوع این وجیزه نیست و مساله اصلی مورد بحث هم این نیست. بلکه مساله مهم و مبنایی این است که یکی از عوامل حوادث سال 88 و کسی که خود از سردمداران مقابله با رأی مردم و نادیده گرفتن علنی «قانون» بوده، حالا به همین «قانون» متوسل شده و برای شکایت از یکی از مسؤولان میانی کشور به «قانون»ی که خود او در سطحی بسیار بالاتر زمانی به آن لگد زده بود، پناه برده است! و جالب آنکه، روزنامههای زنجیرهای هم با افتخار این مساله را تیتر یک خود کرده و بر روی آن مانور میدهند!
هرچند قبل از این شکایت هم، رئیس دولت اصلاحات با شرکت در نخستین انتخابات بعد از فتنه، مهر بطلانی بر ادعاهای خود و همکارانش زد و هر چند کمتر از یک سال قبل و در جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان، بار دیگر پوچی ادعاهایش را با صدای رسا «تکرار کرد»! اما ثبت شکایت وی از رئیس سابق سازمان بسیج مستضعفین، جلوهای تازه از بطلان ادعاهای فتنهگران در سال 88 را به نمایش گذاشت.
اینکه نتیجه این شکایت در آینده چه باشد، اهمیت زیادی ندارد، چرا که رئیس دولت اصلاحات به عنوان یکی از چهرههای اصلی دخیل در فتنه با ثبت این شکایت، بزرگترین و معنادارترین محکومیت را برای خود ثبت کرد و علنیتر از هر زمانی پوچ بودن ادعاهای چند سال قبل خود را نمایان کرد. اگر زمانی او و دوستانش رأی «جمهور» را نادیده گرفتند و نظام را متهم کردند به اینکه قبل از برگزاری انتخابات، نتیجه آن را مشخص کرده بود، حالا وی شکایتی را در دادگاه ثبت کرده که قبل از برگزاری دادگاه نتیجه آن مشخص است و آن هم عبارت است از: رسوایی و روسیاهی کسانی که زمانی با لگد پرت کردن به «قانون»، هزینههایی خسارتبار را بر کشور تحمیل کردند. البته وی قبلا هم در جلسات غیررسمی به کذب بودن ادعاهای خود و رفقایش در سال 88 اذعان کرده و گفته بود در آن انتخابات تقلبی صورت نگرفته، لکن به نظر میرسد بیان این حقیقت در پیشگاه عمومی مردم، شجاعت و شهامتی میخواهد که امثال او از آن محروم هستند.
جالب اینکه جنابشان همین چند روز قبل نیز در سخنانی کمسابقه گفته: «امیدوارم آشتی نسبی که از اثرات درگذشت آیتالله هاشمی شکل گرفته با محوریت مقام معظم رهبری تداوم داشته باشد، امیدوارم بزرگان کشور بویژه مقام معظم رهبری ما را وارد عرصه جدیدی از زندگی برای خدمت به مردم و اعتلای کشور کنند؛ نباید در گذشته بمانیم و آقای هاشمی هم همین را میخواست».