افشاگری یک فیلم از جریان خزنده نفوذ در کشور/ نبض استارت آپ ها در دست یک خانواده دوتابعیتی
«شب نامه» به دلیل طولانی بودنش، مخاطب را مردد میکند که آیا محتوای جدید و دست اولی خواهد یافت؟! اما او با اندکی تامل با اثری جسورانه مواجه می شود که ذهن ها را در موضوع بسیار مهمی درگیر خود کرده و با حقایقی مسکوت مواجه میکند؛ دسترسی های عجیب به اطلاعات شهروندان ایرانی.
سرویس فرهنگی فردا؛ یاسین قاسمی: داستان مستند جنجال برانگیز «شب نامه» از سه سال پیش با اقدامی جدید در شبکه مجازی به ایجاد کانال تلگرامی کلید می خورد. و در جریان آن به جمع آوری اسناد و اطلاعات می پردازد. بنا به گفته عوامل این اثر، این مستند با بررسی اسناد بالا دستی دولت آمریکا به عنوان منبع اطلاعاتی و پایهی محتوایی قوی، دست به جمع آوری اطلاعات در ایران و خارج از کشور میزند.
مستند 100 دقیقهای «شب نامه» به نویسندگی و کارگردانی سید مهدی کرباسی و رضا صادقی با تهیهکنندگی حمیدرضا جعفریان در مرکز مستند «سفیر فیلم» تولید شد. شب نامه به موضوع بسیار مهمی میپردازد که بخش بزرگی از جامعه نخبگانی را درگیر خود کرده است؛ استارت آپ ها.
این مستند سیر آرام، منطقی و روشنگرایانهای دارد چرا که ابتدا از یک جشنواره «پل» شروع میشود و سپس با چند مقاله روزنامه کیهان جریانش به شرکت «آتیه بهار» که سال 72 توسط یک خانواده تأسیس میشود، گره میخورد؛ شرکتی که بخشهای مربوط به فناوری بانکی و اقتصادی کشور را در اختیار دارد و با سیطرهای که بر اقتصاد دارد معلوم نیست که اطلاعات مهم درون کشور را به کجا میبرد؟!
آنچه که مستند میخواهد بگوید، درباره وضعیت «استارت آپ»ها است و عدم نظارتی که در این حوزه برای حفاظت از اطلاعات شخصی کاربران وجود دارد. اما اگر بخواهیم از شخصیت محوری در این مستند رونمایی کنیم، آن شخص کسی نیست جز «سیامک نمازی»، وی و پدرش «باقر نمازی» که یکی از چهره های اصلی عناصر نفوذ در کشور معرفی شده که مدتی پیش توسط دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی دستگیر شده و توسط دستگاه قضایی بنابر اعلام جعفری دولت آبادی دادستان تهران، هر کدام به ده سال زندان محکوم شده اند.
مستند 100 دقیقهای «شب نامه» به دلیل طولانی بودنش، ابتدا مخاطب را مردد میکند که آیا از این مستند محتوای جدید و دست اولی به او میدهد یا خیر؟! اما؛ به جرأت میتوان گفت که این مستند، اثری جسورانه است که ذهن مخاطبان خود را در مورد موضوع بسیار مهمی درگیر خود کرده و با طرح سوالات مختلف، مخاطبین را با حقایقی که تا به حال مسکوت مانده بود مواجه میکند.
روایت مستند درباره فعالیتهای آزادانه یک عنصر دو تابعیتی به نام «سیامک نمازی» است؛ دو تابعیتیها در جمهوری اسلامی بخش قابل توجهی از مدیریت در نظام را تشکیل میدهند. اما چه چیزی پشت این قضیه است؟! واقعیت ماجرا این است که یک شبکه گسترده تغییر در ایران وجود دارد که مستقیماً مرتبط با امریکاست و هدف آن انجام فعالیت در پوشش فعالیتهای مدنی و کارآفرینی است. ولی این شبکه در صدد تسخیر «همه حوزههای زندگی شهری» در جامعه ایرانی است . جامعه ایرانی تقریباً هیچ چیز درباره این شبکه که یک سر آن در نفت و کرسنت است و سر دیگر آن در مذاکرات هستهای و فناوری اطلاعات نمیداند .
مستند به خوبی اشاره میکند که دشمن در بستر کارآفرینی و استارت آپهای با رنگ و لعاب زیبا، جوانان خوشفکر ما را مشغول خود میکند. بدون شک استارت آپهای وارداتی که فقط ظواهر علمی دارند، نمیتوانند در حوزه علمی کشور که با دو رویکرد اصلی اقتصاد محور و فرهنگ محور قرار دارند، مثمر ثمر واقع شوند. زمانی که از علم اقتصاد محور صحبت به میان میآید، به معنای گرداندن چرخهای صنعت، کشاورزی و... است.
آن چه که این مستند را برای مخاطبین جذاب کرده، نوآوریهای جدید در عرصه مستندسازی بود. به کارگیری خلاقانه از فضای مجازی برای همراه کردن مخاطب با مستند که باعث شد تا روایت داستانی از کانال فضای مجازی خیلی زیبا شکل بگیرد و کار گرافیکی که کاملا شبیه به همان نرمافزار پیامرسان (تلگرام) است، تنوع مضاعفی را هم در نوع ساخت اثر و هم در القای مطالب به مخاطب نقش بسزایی داشته است.
از دیگر نقاط قوتی که در مستند به چشم میخورد، استفاده از کلیدواژههایی است که همواره یک محقق برای رسیدن به موضوع حساس و مرموزی آن را تولید میکند. کلیدواژهها یا همان هشتگهای معروفِ امروزی که در قسمتهای حساس مستند از آن استفاده شده نشان میدهد که برخی سوژهها و معرفی برخی اشخاص حاضر در این مستند بسیار حائز اهمیت بوده و تولیدکنندگان اثر در صدد آن هستند که با وجود اسناد و اطلاعات بسیار پیچیده و متنوع، آدرس صحیحی از جریان خزنده مافیای اقتصادی که شریانهای اصلی اقتصاد کشور را که به دست گرفتهاند را به مخاطب ارائه کنند؛ البته با تمام این اطلاعات به هم ریخته، سوژه اصلی داستان از دست سازندگان اثر و همچنین بینندگان آن، در نرفته است.
مستند زمانی حساس و جالبتر میشود که پای مقامات دولتی به وسط معرکه که اوج آن به ماجرای فشار متهمان اصلی بر پذیرشِ برجامِ هستهای توسط مذاکره کنندگان بر میگردد؛ البته این خود به عنوان یک فرضیهای بسیار سهمگین است و در صورت اثبات این ادعا، هزینههای ناگواری را متحمل دولت خواهد کرد و همچنین به جرأت میتوان گفت که فشار به مسئولین برخی دانشگاهها برای جلوگیری از اکرانهای دانشگاهی، بیارتباط با این قضیه نیست! بطور مثال خوش و بش تریتا پارسی، یکی از متهمان اصلی پرونده با ظریف و همچنین هم قدم شدن با عراقچی در طول مذاکرات، اصلا صحنه خوشایندی را برای تیم مذاکره کننده و دولت رقم نخواهد زد.
آنچه که باعث شد تا «شب نامه» متفاوت تر از آثار دیگر شود، استفاده از مسائل روزِ سیاسی و اقتصادی، ایجاد داستان پلیسی در روند مستند و همچنین فیلمبرداری از تعقیب و گریز در خلال داستان، گفتوگوهای جذاب در مکان های متنوع و همچنین بازگو کردن نتایج آن که به زندان افتادن سیامک نمازی و پدرش، فرار را به قرار ترجیح دادن برخی متهمان اصلی، تعطیلی بعضی استارت آپهای مرموز در ایران و... که باعث شد تا این مستند بهتر دیده شود.
در کنار این نقاط قوت، نقاط ضعفی در مستند نمایان است که مخاطب را در روند مشاهده مستند دچار تردید و مسائل مبهمی را نیمه کاره رها کرده است. به طور مثال عدم موضعگیری قاطع و درست تا حدی سنگدلانه در مقابل تمامی استارت آپها، بدون پاسخ گذاشتن ارتباط شرکت تخفیفان با سفارت سوئد و نازنین دانشور، عدم بازخوانی دلایل اصلی نفوذ، عدم بررسی وضعیت نهایی شرکت آتیه داده پرداز و... که البته این نقاط ضعف در مقابل کلیت روایت داستانی و جذاب عوامل جوان این اثر آنچنان به چشم نمیآید.