«عقیم‌سازی»؛ کارویژه صندوق جمعیت ملل متحد در ایران!

مسئولان متوجه باشند که خطر نفوذ از طریق آژانس‌های سازمان ملل به مراتب بیشتر از سفارت کشورهای غربی است، چرا که برای این کار از مواهبی چون حساسیت کمتر نهادهای امنیتی، پیاده نظامی آماده و دسترسی‌هایی بی‌حد برخوردارند؛ مواهبی که هیچ سفارتی ندارد.

کد خبر : 618770
رجانیوز: روزنامه اطلاعات در گفت‌گو با دكتر عبدالاحد که یک‌شنبه دو هفته گذشته با عنوان «پنجره طلايي به روي ايران باز شده است»(+) تیتر یک این روزنامه شد، موارد متعددی از شیطنت، کذب و غرض‌ورزی وجود دارد که برای روشن شدن اذهان عموم مردم، در بندهایی به آن اشاره می‌کنیم. 1- خبرنگار روزنامه اطلاعات در یکی از سئوال‌های خود در این مصاحبه مدعی می‌شود که بسياري از برنامه‌ريزی‌های نظام اسلامی با اتکا به پيش‌بيني نادرست جمعیتی سازمان ملل در سال 2010 انجام شده و سازمان ملل در سال 2012 این پیش‌بینی را مورد اصلاح قرار داده. اما اصل ماجرا از این قرار است که سازمان ملل در سال 2010 و در پیش‌بینی تکان دهنده خود از وضع آینده جمعیتی ایران، اذعان کرد که با ادامه روند کنونی کاهش نرخ باروری، جمعیت ایران در سال 1480، به 31 میلیون نفر خواهد رسید که قریب به نیمی از آن بیش از 60 سال سن خواهند داشت. این پیش‌بینی تلنگری شد برای مسئولان تا به فکر افزایش جمعیت کشور باشند و خطر ویرانگر پیری جمعیت را مدنظر قرار دهند. در این هنگام بود که سازمان ملل، که نقش عمده‌ای در اتخاذ، اجرا و ادامه سیاست تحدید نسل در ایران داشته، نگران از دست دادن توفیقاتش در ایران شد و برای جبران مافات با بهره‌گیری از آمار جعلی دکتر عباسی شوازی (برنده جایزه جمعیت سازمان ملل در سال 2011) در اقدامی بی‌سابقه و بی‌شرمانه پیش‌بینی خود را مورد دستکاری قرار داد؛ بدان امید که روند بی‌نظیر کاهش نرخ باروری در ایران، چنان که هست به نظر نیامده و حساسیت‌های به وجود آمده در مردم و مسئولین کشورمان فروکش کند (+). البته این دست‌کاری مضحک با روشن‌گری‌هایی که توسط دلسوزان جمعیت ایران صورت گرفت، تنها اسباب بی‌آبرویی بیشتر سازمان ملل و ایادی داخلیش را فراهم آورد. دقیقاً همین مسئله نیز سبب شده است که اکنون نماینده صندوق جمعیت در مصاحبه‌اش برای توجیه آن خرابکاری بگوید: «داده‌هايی که از طرف دفتر ما ارائه مي‌شوند داده‌هايي هستند که ‏از نظر دولت ايران قابل قبول و تأييد شده هستند»، اما عبدالاحد باید پاسخ دهد که آیا آمار مورد استفاده سازمان ملل در سال 2012، برگرفته از سرشماری بود و از مرکز آمار گرفته شده بود؟ مشخصاً خیر! زیرا بر اساس سرشماری سال 1390، نرخ باروری 1.5 یا 1.75 (محاسبه به دو روش صورت گرفته) بود و نه 1.89. از سوی دیگر آیا عباسی شوازی جایگاه و سِمتی برای ارائه آمار به سازمان ملل داشته است؟ باز هم خیر! این فرد هیچ سمتی برای این امر نداشته. جالب آن که خود این جمعیت شناس نیز بعدها در مصاحبه ای به صورت ضمنی به جعلی بودن آن آمار اعتراف کرده است (+).
عباسی شوازی نفر وسط
اما نکته دیگری که به حل ماجرا کمک می کند پیش‌بینی جمعیتی سال 2015 سازمان ملل است. سازمان ملل در این سال برای بازیافت آبروی خود هم که شده، پیش‌بینی 2012 را تغییر داد و آن را به حقیقت جمعیتی ایران نزدیک‌تر کرد، اما خبرنگار اطلاعات یا از این پیش‌بینی که بیش از یک سال و نیم از زمان انتشار آن می‌گذرد، مطلع نیست و یا ترجیح می‌دهد از آن استفاده نکند. در پیش‌بینی اخیر آمده که با ادامه روند کاهش نرخ باروری، جمعیت ایران در سال 1480، به 39 میلیون نفر خواهد رسید. نماینده صندوق جمعیت در ادامه مصاحبه‌اش و با همان هدف که برای آن پیش‌بینی جمعیتی 2010 را دست‌کاری کرده بودند، می گوید: «در ايران نگراني خيلي زيادي هست که نرخ باروري کاهش يافته و به 1.8رسيده ‏است و ترسي هست از اين که اين اتفاق چه پيامد هايي دارد. اما اين طور نيست. اين يک روند ‏عادي! است در مسير تغيير ساختار جمعيتي که ايجاد شده» اما باید از عبدالاحد پرسید: آیا کاهش نرخ باروری یک کشور از بیش از 6 فرزند به کمتر از 2 فرزند در مدت کمتر از 15 سال عادی به شمار می‌آید؟! اگر عادی است چرا مطرح‌ترین جمعیت‌شناس‌های دنیا این واقعه را "یکی از سریع‌ترین و چشم‌گیرترین آمارهای کاهش باروری در تاریخ بشر" نامیده‌اند؟ (+)
محمد عبدالاحد مسئول صندوق جمعیت ملل متحد در ایران
2- از جمله دروغ‌های شاخ‌دار نماینده صندوق جمعیت در ایران این است که مدعی می‌شود اجباری در پیش‌برد تحدید نسل وجود نداشته و ندارد: «کمک‌ها و حمايت‌هايي که ‏ما به زوج‌ها مي‌دهيم در راستاي اين است که خودشان آگاهانه انتخاب کنند که چند فرزند ‏مي‌خواهند داشته باشند... هيچ‌کدام از برنامه‌هاي ما اجباري نيست. فقط ‏دانش کافي را در اختيار زوج‌ها قرار مي‌دهيم» اما آیا محدود کردن غیرعلمی سن باروری مادران به بازه 18 تا 35 سال، پرخطر خواندن غیرعلمی بارداری چهارم به بعد، مخفی کردن مضرات وسایل ممانعت از بارداری از مردم و دروغگویی در مورد مزایای این وسایل، چیزی جز اجبار است؟ آیا صندوق جمعیت بانی اصلی عقیم‌سازی چهار میلیون زن و مرد ایرانی نیست که مستضعفینش صرفاً برای دریافت 5 هزار تومان عقیم شدند؟ آیا گمان کرده‌اید که ملت ایران آن روزگار را فراموش کرده که مادری مستضعف با بچه شیرخواره در بغل، می‌رفت تا سهمیه قوطى شیر خشک خود را بگیرد و می‌شنید که: اول برو لوله‏‌هایت را ببند و سپس بیا تا قوطى شیر خشک به بچّه‏‌ات بدهیم! (1) احتمالاً اگر مسئولین روزنامه اطلاعات به گوشه‌ای از جنایات صندوق جمعیت در ایران آگاه بودند، گزافه‌گویی‌های عبدالاحد را تیتر یک روزنامه خود نمی‌کردند و برای او و پادوهای داخلیش، تریبون فراهم نمی‌کردند 3- نماینده صندوق جمعیت در ایران در جای جای مصاحبه‌اش مدعی شده است که کاهش نرخ باروري زنان ايراني به خاطر سياست تنظيم خانواده نبوده است! و قطع اجرای این سیاست موجب رواج و تشديد سقط جنين می‌شود! ‏ این ادعا که کاهش نرخ باروری به دلیل تنظیم خانواده نبوده است، اساساً ارزش پاسخگویی ندارد، چرا که هیچ‌یک از مخالفین مغرض سیاست‌های جمعیتی نظام اسلامی نیز چنین حرفی نزده‌اند، پس پاسخی به آن نمی‌دهیم و بی‌جهت، وقت واژگان را نمی‌گیریم، اما این ادعا که قطع اجرای سیاست تحدید نسل (باروری سالم) منجر به افزایش ارتکاب به جنایت سقط جنین می‌شود، در حالی مطرح می‌شود که سیاست تحدید نسل و افزایش پوشش وسایل ممانعت از بارداری، نه‌تنها جلوی سقط جنین در ایران را نگرفته است، بلکه آمار آن را چندین برابر کرده است. بر اساس آمار مراجع رسمی در وزارت بهداشت در فاصله سال‌های 1377 تا 1392 آمار انجام جنایت سقط جنین قریب به سه برابر شده است، در حالی که در سال 1392، درصد بیشتری از مردم از وسایل ممانعت از بارداری استفاده کرده‌اند (+). در حقیقت عامل اصلی افزایش آمار سقط جنین، تغییر تلقی خانواده ایرانی نسبت به فرزند است؛ فرزند که پیش از تنظیم خانواده، نعمت تلقی می‌شد و متاسفانه اکنون نقمت تلقی می‌شود. حال آیا کسی در این مسئله تردید دارد که عامل اصلی تغییر دیدگاه مردم نسبت به فرزند، پروژه تحدید نسل ایرانیان، تحت راهبری صندوق جمعیت بوده است؟! 4- عبدالاحد در اظهارنظر عجیبی با ساده فرض کردن ملت ایران، پیر شدن جمعیت کشور در آینده را امری خوشحال کننده توصیف می‌کند و می‌گوید: «در ايران پيري جمعيت نتيجه افزايش اميد به زندگي است و كشور بايد از اين موضوع بسيار خوشحال ‏باشد! زيرا مردم بيشتر و سالم‌تر عمر مي‌كنند» این اظهارنظر بی‌شرمانه در حالی صورت می‌گیرد که علت اصلی بحران جمعیت و سال‌خوردگی قریب‌الوقوع جمعیت ایران، کاهش بسیار سریع نرخ فرزندآوری مادران ایرانی است، نه افزایش امید زندگی. عبدالاحد کاهش شدید نرخ باروری را امری عادی می‌داند و پیر شدن جمعیت کشور را امری مسرت‌بخش می‌‌خواند. حال آیا این احتمال وجود دارد که این فرد با سابقه چندین و چند ساله‌اش در پیش‌برد پروژه تحدید نسل ایرانیان، از آینده دهشتناک جمعیت ایران ناآگاه باشد؟ خوب است که مسئولین روزنامه اطلاعات برای یافتن پاسخ این سئوال به سند «برنامه عمل کنفرانس جمعیت و توسعه پس از 2014» (+) مراجعه کنند. در صفحه 54 و در بند 219 از این سند که توسط سازمان ملل منتشر شده از 8 کشوری که در دو دهه آینده با سرعت زیاد پیر خواهند شد، نام برده شده که یکی از آنها ایران است. البته که عبدالاحد، برای حلال کردن دلارهای آمریکایی هم که شده، ناچار است بر خلاف اسناد معتبر سازمان ملل، سال‌خوردگی جمعیت ایران را امری عادی و خوشحال‌کننده جلوه دهد! 5- عبدالاحد مکرراً با سوءاستفاده از مفهوم پنجره جمعیتی و این که درصد زیادی از جمعیت کشور اکنون در سن کار هستند، اصرار دارد که بگوید وضع جمعیت کشور مطلوب است و این که: «اگر دولت بتواند ‏برنامه‌هاي درست داشته باشد و از اين گروه (در سن کار) استفاده بهينه کند، نتايج اقتصادي بزرگي به دست ‏خواهد آورد» اما باید این نکته ظریف را مدنظر داشت که اگرچه پنجره جمعیتی (قرار داشتن بیش از دو سوم جمعیت یک کشور در سن فعالیت بالقوه اقتصادی) فرصتی مقطعی برای رشد اقتصادی ایجاد می‌کند، ولی با توجه به محدودیت فرصت باروری جمعیت، اگر اهتمامی جدی برای افزایش نرخ باروری وجود نداشته باشد، قطعاً سال‌خوردگی جمعیت رخ داده، مسیر پیشرفت و توسعه را برای همیشه سد خواهد کرد و نهایتاً منجر به مرگ یک ملت خواهد شد. در واقع اگر حیات یک ملت را در طول تاریخ در نظر بگیریم، جنب و جوش ناشی از پنجره جمعیتی در صورتی که «جمعیت در سن کار» جایگزین نشود، دقیقاً شبیه رعشه فرد محتضر هنگام سکرات موت است که اگرچه ممکن است برای لحظاتی اطرافیان را امیدوار کند، ولی برای طبیب، مفهومی جز مرگ محتوم ندارد. در حقیقت عبدالاحد مأموریت پیدا کرده که از طریق مطرح ساختن بحث پنجره جمعیتی، مردم را از عواقب اقتصادی، اجتماعی و بخصوص امنیتی سال‌خوردگی جمعیت غافل کند. 6- عبدالاحد در این مصاحبه از فعالیت‌های جدید صندوق آمریکایی جمعيت رونمایی کرده و می‌گوید: «صندوق جمعيت براي «سلامت جنسي» خانواده‌ها تلاش مي‌کند و اين يکي از مسائلي ‏است که دولت، اين روزها در اين‌باره صحبت مي‌کند و جزو مسائل مهم است و صندوق مي‌‏تواند نقش مهم و مؤثري در برقراري اين امر و ارائه راهکارها داشته باشد» اما صندوق ضدجمعیت به چه بهانه‌ای می‌خواهد در موضوع سلامت جنسی ورود کند؟ به بهانه تکراری مبارزه با ایدز! «در ايران آمار ‏رسمي شيوع ايدز ميان زنان بالا رفته و 42 درصد ابتلا مربوط به رابطه جنسي بوده ‏است» این هم دروغ بعدی عبدالاحد! چرا که دکتر کازرونی -رئیس اداره کنترل ایدز و بیماری‌های آمیزشی وزارت بهداشت- خرداد ماه سال جاری اعلام کرد که 68 درصد کسانی که در کشور مبتلا به بیماری اچ‌آی‌وی هستند، از طریق اعتیاد تزریقی به این بیماری مبتلا شده‌اند (+). می‌ماند 32 درصد که از طرق رابطه جنسی، انتقال مادر به جنین و یا محصولات خونی آلوده، به ایدز دچار شده‌اند، اما علت بزرگ‌نمایی انتقال جنسی ایدز توسط این فرد چیست و وی با دروغ اخیر چه هدفی را دنبال می‌کند؟ بررسی تجربه عملکرد صندوق آمریکایی جمعیت در قرقیزستان به یافتن پاسخ این پرسش کمک می‌کند. این نهاد، سال‌های اخیر در قرقیزستان فعالیت‌های گسترده‌ای در زمینه آموزش جنسی با هدف نابودی اخلاق جنسی انجام داده است، به‌گونه‌ای که اکنون رسانه‌های این کشور نیز معترض شده‌اند که: چرا مصالح و منافع کودکان و نوجوانان را در نظر نمی‌گیرید؟ چرا به نوجوانان آموزش جنسی کاربردی و عملیاتی می‌دهید؟ و چرا اصرار دارید که ابزارهای ممانعت از بارداری در اختیار نوجوانان باشد و دختران، مجاز به سقط جنین باشند؟ (+) بله دقیقاً همین هدف، هم اکنون در کشور در حال پیگیری است و این مزدور نیز ابایی از گفتن این مسئله ندارد که: «من تأکيد مي‌کنم منشور صندوق جمعيت، دسترسی همگانی به وسايل بهداشت جنسی ‏و باروری است» در این شرایط وی برای رسیدن به اهداف دیکته شده توسط اربابش، چاره‌ای جز دست‌کاری در آمار ایدز ندارد. 7- نکته جالب دیگر دلسوزی عبدالاحد برای اشتغال زنان ایرانی است. وی می‌گوید: «در ايران سطح سواد زنان نه فقط در سطوح ‏اوليه سواد بلکه در سطح دانشگاهي بسيار بالا رفته است و لازم است که اينان از حق انتخاب و ‏فرصت‌هاي برابر براي مشارکت در بازار کار برخوردار باشند، زيرا دولت با سرمايه‌گذاري، ‏آنها را به جايي رسانده و اگر نتوانند در اقتصاد کشور مشارکت کنند، اين سرمايه‌گذاري ‏هدر مي‌رود... الان مشارکت زنان در اجتماع و ‏اقتصاد فقط 30 درصد است و اگر بتوانند اين را به 50 تا 60 برسانند، تأثيرش چندين برابر مي‌شود» این فرد در ادامه مصاحبه‌اش و در ادعایی عجیب، افزايش مشارکت زنان در ‏فعاليت‌هاي اقتصادي را عاملی برای افزايش باروري عنوان می‌کند؛ امری که کارشناسان دقیقاً عکس آن را می‌گویند. جالب آن که در سمینار ضدجمعیتی «پویایی جمعیت در کشورهای مسلمان» که در سال 1393 با همکاری عباسی شوازی، سفارت سوئیس و صندوق جمعیت، در محل انجمن جمعیت‌شناسی ایران برگزار شد، یکی از مدعوین به نام دکتر هانس گروث، پیشنهاد می‌کند که: باید با توانمندسازی و افزایش سطح تحصیلات زنان مسلمان، سن ازدواج را در آنها بالا برد! تا از این طریق فرزندآوری این زنان کمتر شود! (+) حال باید از عبدالاحد پرسید بالاخره اشتغال و تحصیل زنان، باروری را کم می‌کند یا زیاد؟ دکتر نفیس صدیق -رئیس صندوق‌ جمعیت و معاون وقت دبیرکل سازمان ملل- هم که در سال 1368، به دعوت بعضی‌ها و برای کلید زدن پروژه تحدید نسل ایرانیان وارد کشور شده بود، در مصاحبه‌ای عنوان کرده بود که علت موفقیت تنظیم خانواده در تایلند، مشارکت‌ وسیع‌تر زنان‌ در امور اجتماعی‌ و توسعه کشور بوده! (+) کاری به الگو شمردن تایلند نداریم، اما باز باید از عبدالاحد پرسید: بالاخره اشتغال زنان سبب کاهش جمعیت می‌شود و یا سبب افزایش آن؟! 8- صندوق جمعیت سازمان ملل با سابقه‌ای مشحون از خباثت، همچنان با خیال راحت به اقدامات خرابکارانه‌اش ادامه می‌دهد. نظارت بر پیش‌برد اهداف توسعه ‏پايدار در کشور، ورود خطرناک در موضوع سلامت جنسی، جمع‌آوری گسترده اطلاعات در کشور، همکاری مشکوک با معاونت امور زنان ریاست جمهوری، مرکز آمار، سازمان ثبت احوال و ... بی‌شک اگر مسئولین کشور به خصوص مسئولان وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران هشیار بودند، فضا تا این حد برای دشمن فراهم نمی‌شد که به‌راحتی و با هر شیوه‌ای که دلش خواست در دستگاه محاسباتی مسئولین اختلال ایجاد کند و به مهندسی جامعه ایرانی بپردازد. مسئولان متوجه باشند که خطر نفوذ از طریق آژانس‌های سازمان ملل به مراتب بیشتر از سفارت کشورهای غربی است، چرا که برای این کار از مواهبی چون حساسیت کمتر نهادهای امنیتی، پیاده نظامی آماده و دسترسی‌هایی بی‌حد برخوردارند؛ مواهبی که هیچ سفارتی ندارد. 9- اما سخنی با جناب آقای دعایی، مدیرمسئول روزنامه اطلاعات. آقای دعایی، این نخستین مطلب روزنامه جنابعالی نیست که در آن به سیاست‌های جدید جمعیتی نظام تاخته‌اید. نگارنده در این مجال سعی می‌کنم که جنابعالی را به عنوان نماینده ولی فقیه در مؤسسه اطلاعات از موضع ولی فقیه در بحث جمعیت آگاه کنم. ولی فقیه در جملاتی تکان‌دهنده در مورد بحث جمعیت می‌گویند: «یكی از خطراتی كه وقتی انسان درست به عمق آن فكر می‌كند، تن او می‌لرزد، این مسئله‌ جمعیت است» (19/09/1392) «کشور و اسلام را این مسئله تهدید می‌کند» (27/04/1391) آن‌گاه خبرنگار شما اساس بحران جمعیت را زیر سئوال می‌برد و نماینده صندوق جمعیت نیز آن را روندی ‏عادي عنوان می‌کند و می‌گوید: ايران اصلاً مشکل جمعيتي ندارد! ولی فقیه می‌گوید: «در صورت استمرار سیاست‌ها و اقدامات نادرستی که منجر به تحدید نسل و کاهش شدید جمعیت جوان کشور در طول سال‌های آینده خواهد شد، دچار ضربه بسیار بزرگی بنام «سالمندی عمومی» خواهیم شد» (15/02/1393) آن‌گاه شما با رئیس انجمن جمعیت‌شناسی مصاحبه می‌کنید که در ادعایی مضحک می‌گوید: سالخوردگی جمعیت، از دید کارشناسی شاید یک فرصت باشد تا تهدید! تیتر مصاحبه‌تان هم می‌شود: موج پیری در راه نیست، مردم را نگران نکنید! (+) ولی فقیه می‌گوید: «خانه‌داری یك شغل است؛ شغل بزرگ، شغل مهم، شغل حساس، شغل آینده‌ساز. فرزندآوری یك مجاهدت بزرگ است» (11/02/1392) آن‌وقت شما از پول بیت‌المال برای عبدالاحد بلندگو فراهم می‌کنید تا اشتغال بیرون از خانه زن را ترویج کند؛ آن هم در شرایط رکودی که صدها هزار مرد بیکار، یا اساساً نمی‌توانند تشکیل خانواده بدهند و یا در تأمین حداقلیِ معیشت همسر و فرزندشان مانده‌اند. ولی فقیه می‌گوید: «اگر مسائل کنترلی حذف شود و کار فرهنگی انجام گیرد، مشکل حل خواهد شد» (27/04/1391) «مسئله عقيم‌سازي و جلوگيري بايد جدا جلويش گرفته شود. دستگاه‌هاي دولتي مطلقاً به خود اجازه ندهند كه پول بيت‌المال صرف شود براي اينكه نسل متوقف شود» (19/09/1392) آن‌وقت خبرنگار شما نگران است و اصرار دارد که ارائه وسایل ممانعت از بارداری به مردم قطع شده است! از طنز روزگار این که نماینده صندوق جمعیت سعی می‌کند، خبرنگارتان را از نگرانی در آورد: «در مورد وسايل بهداشت ‏باروري بعيد مي‌دانم که وزارت بهداشت ايران خدماتش را قطع کرده باشد!» البته که این‌بار، راست می‌گوید. وزارت بهداشت هم‌راستا با اهداف صندوق ضدجمعیت، همچنان به روند تحدید نسل در کشور ادامه می‌دهد. همچنان سه بچه خط قرمز وزارت بهداشت است و همچنان وسایل ممانعت از بارداری بدون گفتن مضراتش به مردم هدیه می‌شوند و همچنان فرزند کمتر؛ زندگی بهتر، به مردم القا می‌شود (+). ولی فقیه می‌گوید: «دستکاری در آمار، گناه کبیره است» آن را تیتر یک می‌کنید (+) ولی با عباسی شوازی، میرزایی و عبدالاحد مصاحبه می‌کنید که هر یک سابقه دستکاری در آمارها یا ارائه آمارهای دروغ را دارند (+) خودتان هم آمار بی‌پایه و اشتباه را منتشر می‌کنید و در مطلبی ضدجمعیتی (+) مدعی می‌شوید: جمعیت ایران تا سال 1404 به یکصد و پنج میلیون نفر خواهد رسید! اما در اوضاعی که سالانه تنها یک میلیون نفر به جمعیت کشور اضافه می‌شود و طبق نظر کارشناسان در سالیان آینده (در صورت ادامه روند کنونی) از همین میزان نیز کاسته خواهد شد، چگونه ظرف 9 سال، قرار است 25 میلیون نفر به جمعیت کشور اضافه شود؟! جناب آقای دعایی جنابعالی که از مبارزین انقلاب و یاور حضرت امام خمینی (ره) بوده‌اید، آیا نظر ایشان در مورد سازمان ملل را نمی‌دانید که با پول بیت‌المال برای عناصری چون عبدالاحد، تریبون فراهم می‌کنید؟ آیا از خاطرتان رفته که امام می‌فرمودند: «تمام این سازمان‌ها و گروه‌ها برای طرفداری از قدرت‌مندان به‌وجود آمده است، و این جمعیت‌ها به دست قدرت‌مندان برای سلطه بر ضعیفان و مکیدن خون محرومان جهان به وجود آمده است» (+) آقای دعایی حقیقتاً اگر شما نه نماینده ولی فقیه، که نماینده ملکه الیزابت در مؤسسه اطلاعات بودید، باز روا نبود که اینگونه شتاب‌زده و غیرحرفه‌ای به سیاست‌های جمعیتی نظام اسلامی بتازید. ضمناً آقای دعایی، مصاحبه شما با نماینده صندوق جمعیت، دقیقاً در روزی منتشر و تیتر یک شد که قرار بود بندهای جمعیتی برنامه ششم توسعه در مجلس شورای اسلامی بررسی شود. آیا این تقارن، هدف خاصی داشته است؟! (+) 10- نگارنده هنگامی که خباثت دشمنان و ساده‌لوحی دوستان و بعضاً برخی داخلی‌ها را در موضوع حیاتی بحران جمعیت می‌بیند و این که تلاش شبانه‌روزی دلسوزان جمعیت کشور، تاکنون کاری از پیش نبرده و از این مجرا، اسلام ناب محمدی به خطر افتاده؛ ناخودآگاه به یاد ماجرای مناجات زیبا، شکوهمند و نصرت آفرین حضرت رسول (ص) می‌افتم که منقول است در آغاز جنگ بدر فرمودند: «بارالها! اگر این جمعیت اندک را به دست مشرکین هلاک کنی، در پهنه زمین عبادت‌کننده نخواهی داشت و اگر مصلحت در این است که عبادت نشوی، پس عبادت نشو» (2) -------------------------------------------- منابع: 1- کتاب «کاهش جمعیت؛ ضربه ای سهمگین بر پیکر مسلمین»، علامه طهرانی، صص 148 و 226 2- تفسیر قمی، ج 1، ص 263
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: