نگاهی به کارنامه باراک اوباما
هشت سال ریاست جمهوری باراک اوباما را چگونه می توان ارزیابی کرد، آیا کفته ترازو به سمت مثبت سنگینی خواهد کرد یا منفی؟!
خبرگزاری میزان: باراک اوباما هنگامی که نامزد ریاست جمهوری شد، یکی از شعارهای مهمی که در تبلیغات سر می داد تغییر بود. مردم آمریکا به این شعار اعتماد کردند، شعاری که مردم را راضی کرد به اوباما رأی بدهند و نخستین رئیس جمهور سیاه پوست این کشور به کاخ سفید راه پیدا کرد. مردم آمریکا به اوباما امید بسته بودند چرا که شعار تغییرات او را جدی گرفتند تا شاید این تغییرات بتواند شرایط داخلی و خارجی را برای آمریکا بهتر کند. نمی توان اوباما را رئیس جمهور موفقی در رسیدن به اهداف و برنامه های خود دانست. اوباما در داخل آمریکا و در راستای شعار تغییری که داده بود، وعده داده بود در بیمه درمانی مردم آمریکا تحول ایجاد کند، زندان گوانتانامو را برچیند، حمل اسلحه از سوی مردم را ممنوع کند، وضعیت اقتصادی را بهبود بخشد و فاصله طبقاتی را کاهش دهد، جنبش 99 درصدی در آمریکا زمان اوباما شکل گرفت و هر چند اکنون صدایی از آنها به گوش نمی رسد، اما این جنبش در آمریکا وجود دارد و آتش زیر خاکستر است. اوباما همچنین قرار بود وضعیت بیکاری در آمریکا را هم بهبود بخشد و البته در حوزه سیاست خارجی هم برنامه هایی داشت مانند پایان به نظامی گری آمریکا در جهان و خروج و کاهش سربازان آمریکایی در سطح دنیا. اما می توان گفت تقریباً اوباما در اهدافی که نام برده شد، موفقیت مطلوبی را به دست نیاورد. اگر وضعیت اقتصادی آمریکا بهبود نسبی هم یافته بود، اعتراضات مردمی در قالب جنبش 99 درصد در این کشور شکل نمی گرفت. اوباما در برنامه ها و سیاست هایی که بر اساس شعار تغییر دنبال می کرد قرار بود تا خرید و فروش سلاح در سطح کشور را ممنوع یا محدود کند، اما نه تنها چنین اتفاقی نیفتاد بلکه کشتار از سوی افرادی که سلاح گرم داشتند در شهرهای گوناگون آمریکا بیشتر شد. سیاه پوستان آمریکا در دوران اوباما در بدترین شرایط قرار داشتند. تعداد شهروندانی سیاه پوستی که به دست پلیس و نیروهای امنیتی این کشور کشته شدند به طرز غیر قابل تصوری افزایش یافت. گوانتانامو زندانی که آمریکایی ها با اشغال بخشی از خاک کوبا آن را بنا کرده اند، بر اساس گفته های اوباما قرار بود تعطیل شود اما تنها کاری که توانست انجام دهد آزاد کردن تعداد اندکی از زندانیان این زندان مخوف بود، گوانتانامو همچنان به کار خود ادامه می دهد. ترامپ میراث ویرانی را تحویل خواهد گرفت، نه تنها در حوزه داخلی بلکه حوزه سیاست خارجی هم دست کمی از وضعیت درون آمریکا ندارد. اوباما در دوران ریاست جمهوری خود فریاد سیاست کاستن از دخالت های نظامی را سر داد، اما عملاً نه تنها آنها را کاهش نداد بلکه به بهانه های گوناگون و بلا شیوه های فریبنده دخالت های نظامی خود را به ویژه در منطقه غرب آسیا بیشتر کرد. آمریکا علیرغم این که وعده داده بود نیروهای خود را از افغانستان بیرون می برد، به باقی ماندن سربازان خود در این کشور ادامه داد و ادامه این حضور باعث درگیری های زیادی در افغانستان شد. دخالت های مستقیم و غیر مستقیم آمریکا در امور داخلی سوریه، مغایر شعاری بود که اوباما سر داده بود. آمریکا، هم با بهره گیری از ارتش خود و هم با استفاده از کشورهای وابسته در منطقه و حمایت از گروه های تروریستی، به بحران غرب آسیا دامن زد در حالی که با شعار و ژست مبارزه با تروریسم و افراطی گری وارد میدان شده است. شیوه دخالت های آمریکا برای کاستن از هزینه های سنگین ورود و دخالت مستقیم، تغییر کرده و از روش نیابتی استفاده می کند. اکنون کشورهای منطقه غرب آسیا به نیابت از آمریکا در سوریه، عراق، بحرین و یمن در حال جنگ هستند، سلاح ها، آمریکایی یا انگلیسی است و به جای این که سرباز آمریکایی کشته شود، سرباز سعودی، اماراتی، ترکیه ای، اردنی و دیگر کشورهای مرتجع به خاطر سیاست های سلطه گرانه آمریکا کشته می شوند و مردم کشورهای درگیر را هم قتل عام می کنند. اکنون رژیم آل سعود به نیابت از آمریکا در یمن به جنگ مردم مظلوم این کشور رفته است. تاکنون بیش از 10 هزار نفر از مردم یمن به شهادت رسیده اند. سیاست خارجی دولت اوباما در منطقه را نمی توان موفق دانست، چرا که اوباما به هیچیک از اهداف خود در منطقه دست نیافت. بر اساس طرح و برنامه آمریکا قرار بر این بود که دولت قانونی سوریه سقوط کند و عراق تجزیه شود، در یمن نیز مردم این کشور بر اساس سیاست آمریکا یک دولت دست نشانده را بپذیرند و عملاً آل سعود بر این کشور سیطره داشته باشد. اما آیا اوباما در دوران ریاست جمهوری خود دستاوردی نداشته است؟ شاید بتوان یکی از دستاوردهای سیاست خارجی اوباما را برجام دانست. آمریکایی ها علیرغم این که توافق هسته ای با ایران میان 6 کشور عضو گروه 1+5 بود، توانستند در برجام اهداف خود را هم محقق کنند. برای همین است که اوباما و دیگر مقامات دولت آمریکا همواره در سخنان خود از آن به عنوان یک دستاورد بزرگ یاد می کنند که منطقه و دنیا را از خطر ایران هسته ای نجات داد! این توافق با بدعهدی و نقض آن از سوی آمریکا با توجه به این که جمهوری اسلامی ایران بر تعهد خود پایبند مانده است، غیر قابل اعتماد بودن آمریکا را به دلسپردگان به کاخ سفید ثابت کرد. اعضای گروه 1+5 با محوریت آمریکا بر اساس توافق هسته ای قرار بود تحریم های اقتصادی علیه ایران را لغو کنند اما در حالی که یکسالگی اجرای برجام پایان یافته و وارد سال دوم خود شده است، هنوز جمهوری اسلامی نتایج آن را دریافت نکرده است. البته بدعهدی، بی اعتباری، بدقولی و پایبند نبودن آمریکا به قوانین را هم می توان یکی از نمره های منفی کارنامه دولت اوباما تلقی کرد. آمریکا در اجرای برجام با زیر پا گذاشت تعهدات اعتماد و اعتبار نداشته خود را هم به حراج گذاشت و ثابت کرد که نمی توان حتی به امضای مقامات این کشور هم اعتماد کرد، چه رسد به حرف ها و وعده های شفاهی آنها!