روزنامه اعتماد: درست است كه مرگ «داد» است، اما آدمى همواره اين «داد» را برنمىتابد. عشق دلدوز و دلسوز آدمى به حيات و مظاهر آن آدمى را به «بانگ و فرياد» وامىدارد. چه مىتوان كرد، آدمى را از مرگ گريزى نيست: همه كارهاى جهان را در است
مگر مرگ كان را درى ديگر است
ولى آنانكه در چشم هر مصفاى خرد و حكمت و عرفان و عشق رويينتن شده و از سوى ديگر جان پاك خود را براى لديه به حضرت دوست هماره بر كف دست گرفتهاند، به راز جاودانگى دست يافتهاند و داس مرگ را بر مزرعه حيات آنان دستى نيست. آنان در گذر ايام جاودانه، بر آسمان حيات بشرى درخشيدهاند و تا زمان درگذر است و زمين حيات را تجربه مى كند، آنان بىمرگ بر بستر حيات جوامع بشرى ماندگار مانده و زنگ و رنگ كدورات و مرگ نگرفتهاند. آيتالله اكبر هاشمىرفسنجانى، از آن زمره مردان بود كه به راز بىمرگى وقوف يافته و وجود تابناكش بر آسمان معرفت انسانى همواره نورافشان باقى خواهد ماند. سابقه مبارزات در حد بذل جان و مال و تحمل تبعيدها و شكنجهها تا زمان پيروزى انقلاب اسلامى از او مشاوري امين براى امام راحل ترسيم كرده بود.
روح پرفتوح آكنده از روشنى و روشنرايى او در كنار مبارزه سياسى از مجاهده علمى، تفقه در دين و نگارش آثار مفيد غفلت نمىورائد، نگاه تحليلى به تاريخ حيات اميركبير و نگارش تفسير بر كلام نورانى الهى با روشى نو و كارآمد وجود وى را به حلقه وصل امام با سلسله جنبانان نهضت و امت امام تبديل كرده بود. پس از پيروزى انقلاب اسلامى نيزحضور موثر ايشان در تمام فراز و فرودهايى كه نهضت با آنها روبهرو بود، از آن مرد سترگ محل اتكايى براى امام و امت ترسيم كرده بود. سخن گفتن از ويژگيهاى آن فقيه مجاهد در حوصله اين مقال نيست، اما ذكر دو نكته برجسته از ويژگيهاى آن فقيد سعيد را خالى از لطف نمىدانم: آيتالله هاشمى در كنار فضيلتهاى عظيمى چون هوش سرشار، علم نافع، سابقه درخشان، و خدمات بىبديلشان براى نهضت و انقلاب اسلامى، با اين ويژگى ستودنى در بين سلسلهجنبانان نهضت اسلامى و عالمان دين ممتاز بود، او هميشه خود را در معرض راى و نقد مردم قرار مىداد و واهمهاى از نتيجه نداشت، ديگر اينكه سينهاى گشاده و صبر و تحملى شگفتانگيز داشت، بهنحوى كه بسيارى از مخالفان جدى حضرتش، زمانى كه به اشتباهشان پى مىبردند، حتى براى حضور و عذرخواهى
شرم مىكردند...
من خدا را شاكرم كه همواره در نوشتهها و گفتههايم حرمتش را پاس داشتهام، همچنانكه در نطقى پيش از دستور در مجلس ششم با ذكر فضايل معظمله او را از استوانه هاى مهم و اركان ركين نظام و كشور خوانده بودم. اين ثلمه جبرانناپذير را به اخوان معظم، فرزندان مكرم و ساير بستگان به ويژه دوست شريفم جناب آقا سيدحسين مرعشى تسليت مىگويم. البته تسليت و تعزيت وثيق را بايد به رهبر معظم انقلاب عرضه داشت كه دوستى ٥٩ ساله را از دست دادهاند. از لحظههاى شنيدن خبر دلدوز وفات آيتالله هاشمى تا تشييع و تدفين و حتى شامگاه ديروز جمعه بر كنار مضجع نورانى امام و آيتالله هاشمى بندهايى از شعر و آهنگ دلسوز «أيريليق»، «جدايى» در ذهنم مى چرخد، بندى از آن را پايان بخش اين يادداشت قرار مىدهم:
فيكريندن گئجه لر ياتا بيلميرم بو فيكري باشيمدان آتا بيلميرم دئيرم، چون سنه چاتا بيلميرم آيريليق، آيريليق، آمان آيريليق هر بير درددن اولار يامان آيريليق