یادداشت روز کیهان؛فقط به یک نمونه اشاره کنید!

این خاطره از مرحوم احسان طبری را اگرچه پیش از این نیز در یکی از یادداشت‌های کیهان آورده بودیم ولی امروز هم آن را وصف‌الحال می‌دانیم.

کد خبر : 615897
روزنامه کیهان: 1- این خاطره از مرحوم احسان طبری را اگرچه پیش از این نیز در یکی از یادداشت‌های کیهان آورده بودیم ولی امروز هم آن را وصف‌الحال می‌دانیم. احسان طبری یکی از 5 نظریه‌پرداز بلندآوازه مارکسیسم در آکادمی علوم شوروی سابق بود و بسیاری از رهبران احزاب کمونیست اروپایی و آسیایی، نظیر روژه ‌گارودی دبیرکل حزب کمونیست فرانسه از شاگردان وی بودند. مرحوم طبری وقتی به اسلام روی آورد و زبان و قلم به نقد عالمانه مارکسیسم گشود، هر دو بلوک شرق و غرب آن روز به خشم آمدند. اردوگاه مارکسیسم به این علت که شیرازه خود را برباد رفته می‌دید و اردوگاه امپریالیسم از این روی که در بازگشت مرحوم احسان طبری، شتاب فزاینده انقلاب نوپای اسلامی را برنمی‌تابید. اینگونه بود که رسانه‌های هر دو اردوگاه در شیپور این توهم دمیدند که «جمهوری اسلامی ایران موفق به ساخت آمپولی شده است که اگر به زندانی تزریق شود، آنچه را به او دیکته شده است، بر زبان می‌آورد» وقتی این خبر را با مرحوم طبری در میان گذاشتم، پوزخندی زد و گفت: باید از رفقای مارکسیست و دوستان امپریالیست! پرسید؛ بر فرض که متخصصان ایرانی موفق به ساخت چنین دارویی شده و به من هم تزریق کرده باشند! تزریق دارو که «سند» و «استدلال» نمی‌سازد. اظهارات من تحت هر شرایط و به هر علتی که باشد، برای اثبات آن سند و دلیل ارائه کرده‌ام، چرا به جای پاسخگویی، لطیفه می‌سرائید؟!
2- امروز دقیقاً یک سال از زمان اجرائی شدن برجام می‌گذرد. دولت محترم توافق هسته‌ای را «فتح‌الفتوح»!، «معجزه بزرگ قرن»!، «آفتاب تابان»!، «بزرگترین دستاورد تاریخ انقلاب»!، «پیروزی بزرگتر از آزادسازی خرمشهر»!، «تسلیم قدرت‌های بزرگ جهان در مقابل ایران»! و... نامیده بود و همه مشکلات موجود، حتی آب خوردن مردم را هم به اجرای برجام گره زده و رئیس جمهور محترم اعلام کرده بود که در اولین روز اجرای برجام- یعنی یک سال پیش در همین روز- «همه تحریم‌ها، چه مالی، اقتصادی و بانکی در همان روز اجرای برجام لغو خواهد شد» و... اما، برخلاف ادعای رئیس جمهور محترم نه تنها تاکنون هیچ تحریمی لغو- و یا حتی تعلیق هم- نشده است، بلکه طی یک سالی که از آغاز اجرای برجام می‌گذرد، دهها تحریم دیگر نیز به تحریم‌های قبلی اضافه شده است. کجای این واقعیت تلخ قابل انکار است؟ و آیا دولت محترم از توافق هسته‌ای غیر از تورم، گرانی، سختی معیشت، بیکاری، تحقیر ملت در مقابل بیگانگان، از دست دادن فعالیت هسته‌ای، واگذاری دهها امتیاز نقد و حاصل زحمات شبانه‌روزی دانشمندان هسته‌ای کشورمان به حریف و... برای مردم دستاورد دیگری هم آورده است؟! اگر پاسخ مثبت است لطفا از آن میان فقط به یک نمونه اشاره کنید!

3- دست‌های خالی دولت از برجام و خسارت‌های آن تا آنجا پیش رفت که مسئولان دست‌اندرکار نیز زبان به گلایه گشودند و ضمن اعتراف به بی‌فرجامی برجام، از امتیازات نقدی که داده و وعده‌های نسیه‌ای که گرفته‌ایم ابراز تأسف کردند. از جمله؛ روز 11 اسفندماه 94، آقای دکتر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان که یکی از اعضای تیم هسته‌ای و حاضر در مذاکرات بود در مصاحبه با یک سایت اینترنتی عرب‌زبان گفت؛ «غرب در اجرای تعهدات خود تأخیر دارد و تحریم‌ها هنوز رفع نشده است». آقای دکتر روحانی چند روز بعد - 16 اسفند 94 - در یک نشست خبری با ملامت ایشان می‌گوید «آقای صالحی وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی نیست، وزیر خارجه هم نیست. ایشان مسئول سازمان انرژی اتمی است» و تأکید می‌کند «مرجع اظهارنظر درباره توافق هسته‌ای آقای عراقچی، در سیاست خارجی وزیر امور خارجه و در مسائل اقتصادی وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی هستند»!

و اما، نزدیک به 40 روز بعد یعنی 95/1/28 آقای سیف رئیس کل بانک مرکزی که برای شرکت در یک نشست کاری به آمریکا رفته و با «جک لو» وزیر خزانه‌داری آمریکا به گفت‌وگو نشسته بود، از وی گلایه می‌کند که چرا روابط بانکی ایران را به حالت عادی برنمی‌گردانید؟ و پاسخ می‌شنود که «ما- آمریکا- در برجام تعهدی برای گشودن روابط بانکی شما و رفع تحریم دلاری نداریم»! و چند ساعت بعد آقای سیف که شاید از پاسخ «جک لو» شوکه شده بود در مصاحبه با شبکه تلویزیونی بلومبرگ می‌گوید «برجام تاکنون هیچ دستاورد اقتصادی برای ایران نداشته است» و تأکید می‌کند که «دستاورد برجام برای ایران تقریبا هیچ بوده است»! بنابراین آنگونه که ملاحظه می‌شود؛ آقای دکتر سیف، رئیس کل بانک مرکزی که رئیس‌جمهور محترم نظر ایشان را درباره برجام مورد تائید دانسته بود، نیز بر دستاورد «تقریبا هیچ» برجام تاکید می‌ورزد و البته جناب روحانی که انتظار می‌رفت مطابق نظر قبلی خود، اظهارنظر آقای سیف را جدی بگیرد، دراین‌باره ظاهرا واکنش علنی نشان نمی‌دهد!

چندماه بعد - 95/4/5- آقای دکتر ظریف نیز در نشست خبری مشترک با «فدریکا موگرینی» نماینده اتحادیه اروپا در مذاکرات هسته‌ای، تاکید می‌کند که «آمریکا روی کاغذ تحریم‌ها را برداشته است اما تاثیرات سال‌ها وضع تحریم همچنان وجود دارد.» ماجرا به این نقطه ختم نمی‌شود و آقای دکتر عراقچی نیز که رئیس‌جمهور محترم نظر ایشان را درباره توافق هسته‌ای قابل تکیه دانسته بود، در یک کنفرانس خبری تاکید می‌کند؛ «طرف مقابل به تعهدات خود بر روی کاغذ عمل کرده است، اما در صحنه عمل این تحریم‌ها برداشته نشده است».

بنابراین مشاهده می‌شود که همه دست‌اندرکاران توافق هسته‌ای نیز بر بی‌فرجام بودن برجام و دست‌های خالی کشورمان از دستاورد در این عرصه تاکید می‌ورزند.
4- اما، اگرچه دست‌اندرکاران و مسئولان هسته‌ای یاد شده - احتمالا - در پی یک توافق نانوشته و تصمیم جمعی، تغییر جهت داده و دیگر از دستاوردهای تقریبا هیچ برجام و باقی ماندن تحریم‌ها و نقض عهد حریف سخنی بر زبان نیاوردند، ولی بی‌حاصل بودن برجام و بر زمین ماندن همه وعده طلایی درباره آن، بدون مراجعه به اظهارنظر مسئولان مورد اشاره نیز به وضوح برای همه مردم قابل درک است. نرخ بیکاری به شدت رو به افزایش بوده است، بسیاری از کارخانه‌ها و کارگاه‌های صنعتی به تعطیلی کشانده شده‌اند، روابط بانکی همچنان مسدود است، تورم- که آقای رئیس‌جمهور ملاک آن را جیب مردم می‌دانستند و نه آمار بانک مرکزی- بیداد می‌کند، افزایش جهشی قیمت کالاهای اساسی مورد نیاز مردم در پاره‌ای از موارد، به چهل درصد رسیده است، فعالیت هسته‌ای به مقیاس پایلوت (آزمایشگاهی) در آمده است، ارزش پول ملی به شدت کاهش یافته و از روز اجرای برجام تاکنون نزدیک به یک سوم تنزل یافته است و...
5- حالا وقت آن است به خاطره‌ای که در صدر این نوشته از مرحوم احسان طبری نقل کرده‌ایم بازگردیم. با این توضیح که اگر دولت محترم به نظرات کارشناسانه برخی از منتقدان که با دلایل و مستندات روشنی همراه بود توجه می‌کرد، به یقین کار به اینجا نمی‌رسید اما، دولتمردان به جای آن که انتقادات مستند را جدی بگیرند همه آنها را به حساب «مخالفت با دولت»! نوشتند و به این پرسش منطقی پاسخی ندادند که؛ بر فرض همه انتقادات ناشی از مخالفت با دولت! - و به قول مرحوم طبری نتیجه تزریق آمپول - باشد، ولی با این ادعا نمی‌توان و نباید سخن حق و استنادات مطرح شده در انتقادها را نادیده گرفت، زیرا منتقدان با ارائه دلایل محکم و اسناد روشن و خالی از ابهام بر این باور بودند که راه پیش گرفته از سوی تیم هسته‌ای و نقشه راه ترسیم شده برای این منظور به بیراهه می‌رسد و به جای آب، از «سراب» سر در می‌آورد، که دقیقا اینگونه شد.
اما دولت محترم، ضمن آن که هر انتقاد و اظهارنظری را به «مخالفت با دولت»! نسبت می‌داد و از این طریق، واقعیت مستند نقدها را می‌پوشانید، زبان به ناسزاگویی علیه آنان نیز می‌گشود؛ «بی‌سواد، بی‌شناسنامه، مزدور، کاسب تحریم، کودک‌صفت، حسود، بزدل، ترسو، جیب‌بر، بی‌قانون، مستضعف فکری، بیکار، متوهم، غوطه‌ور در فساد، سوءاستفاده‌‌گر، خرابکار، عقب‌مانده، تازه به دوران رسیده، عصر حجری، هوچی‌باز، منفی‌باف، یأس‌آفرین، ناشکر، باید به جهنم بروند، انقلابیون نفهم، یک مشت لات»! و... نمونه‌هایی از پاسخ دولت به منتقدان بوده است.
6- امروزه کمترین تردیدی باقی نمانده است که دولت در توافق هسته‌ای نه تنها به دستاوردی نرسیده بلکه خسارت فراوان و در مواردی غیرقابل جبران نیز به ملت و نظام وارد کرده است ولی علی‌رغم این همه شواهد و مستندات غیرقابل تردید که از «خسارت محض» برجام حکایت می‌کند، هنوز هم دولتمردان اصرار دارند همان راه نه‌فقط بی‌فرجام بلکه «بدفرجام» را دنبال کنند و از آنجا که در چنته برجام تقریبا هیچ دستاورد قابل ارائه‌ای وجود ندارد، به تغییر صورت مسئله روی آورده‌اند، مثلا ادعا می‌کنند که برجام سایه شوم جنگ را از سر ملت دور کرده است! و توضیح نمی‌دهند که اگر منظورشان از خطر جنگ، ادعای آمریکایی‌هاست که گزینه‌ نظامی را روی میز می‌دانستند، مگر امروز همان ادعا را تکرار نمی‌کنند؟! و یا می‌فرمایند؛ برجام همه قدرت‌های بزرگ را به تسلیم در مقابل ایران واداشته است و نمی‌گویند که چرا تهدیدها شتاب گرفته تا آنجا که آل‌سعود فکسنی هم علیه کشورمان عربده می‌کشد؟! و یا ادعا می‌کنند؛ برجام اشتغال ایجاد کرده است! ولی در مقابل این واقعیت که نرخ بیکاری طی یکسال گذشته افزایش چشمگیر داشته است، سخنی نمی‌گویند. یا مدعی هستند که ارزش پول ملی را بالا برده‌اند، اما از جهش قیمت دلار به 4 هزار تومان و از دست رفتن یک سوم سرمایه‌ها خبری نمی‌دهند! و...

7- و بالاخره اگرچه دراین‌باره گفتنی‌های دیگری نیز هست ولی از آن میان به طرح یک پرسش اساسی بسنده می‌کنیم و آن، این که، آیا همه ناکامی‌ها و خسارت‌های محض یاد شده را فقط باید به حساب خطای دست‌اندرکاران نوشت؟ و آیا تیم هسته‌ای کشورمان که در سلامت اعضای اصلی آن کمترین تردیدی نیست نباید نفوذ احتمالی غریبه‌ها را جدی بگیرند؟! و از راه بی‌نتیجه و خسارت‌آفرینی که طی سه سال و چندماه گذشته پیموده‌اند، بازگردند؟ مخصوصا آن که نمونه‌هایی از این نفوذ برملا شده است و احتمال حضور برخی دیگر از بداندیشان در سایه‌روشن‌های مسیر دور از انتظار نیست!

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: