رونالدو برزیلی یا رونالدو پرتغالی؟
حمیدرضا صدر به مقایسه رونالدو برزیلی و رونالدو پرتغالی دست زده. به بررسی اهمیت تاریخی شان از دورانی به دوران دیگر...
کد خبر :
615206
ورزش سه: وقتی ستاره های سابق رئال پیش از دیدار با گرانادا در برنابئو گردآمدند تا از کریستیانو رونالدو برای ربودن توپ طلا حمایت کنند "رونالدو اول" هم آن جا بود، "رونالدو برزیلی". با اندام فربه ای که نشانی از آن مرد چابک مهارناپذیر نداشت، با این وصف ترکیب کودکانه چهره اش حفظ شده بود. وقتی پا به میدان گذاشت بی اختیار همان پرسش قدیمی تکرار شد: او بهتر بود یا کریستیانو؟ رونالدو برزیلی یا رونالدو پرتغالی؟... پاسخ به این پرسش برای آنهایی که بازی های رونالدو برزیلی را به یاد دارند آسان نیست. همان هایی که او را "Fenômeno " می خواندند، یعنی "پدیده". تیری آنری در ستایش رونالدو برزیلی بارها گفته "... او کارهایی انجام می داد که پیش از آن ندیده بودیم. او به بازتعریف مهاجم نوک دست زد. محوطه پنالتی را ترک می کرد و به وسط زمین می آمد، به دو گوش می تاخت و با فرارهایش مدافعان میانی را به سرگیجه می انداخت". زلاتان ایبراهیموویچ در توصیفش گفته "... معبود من بود. یک بازیکن کامل. هرگز بازیکنی بهتر از او نخواهد آمد". می توانستیم اعداد را برابر هم قرار دهیم.20 مدال کریستیانو را برابر 19 مدال رونالدو برزیلی. می توانستیم آمار خیره
کننده کریستیانو را به رخ بکشیم: گران ترین بازیکن جهان طی انتقالش به رئال را، اولین بازیکنی که در دو فصل پیاپی به مرز زدن 40 گل رسیده را، تنها بازیکنی که در همه دقایق بازی ها از دقیقه یک تا دقیقه 90 گل زده را، تنها بازیکنی که با دو باشگاه - منچستر یونایتد و رئال مادرید - همه جام های داخلی و اروپایی را فتح کرده را... می توانستیم به عصر کهکشانی های رئال بازگردیم و رونالدو برزیلی را کنار زیدان، بکام، روبرتو کارلوس، رائول و فیگو قرار دهیم. سه گل او در یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان 2003 در اولدترافورد را تماشا کنیم، همان سه گل خیره کننده ای که منچستری ها را وادار ساخت بپا خیزند و برایش دست بزنند. می توانستیم سریع ترین گل تاریخ رئال را که توسط او در دسامبر 2003 زده شد به یاد آوریم: ثانیه 15 برابر آتلتیکو مادرید در برنابئو... معیارهای کلی تری برای مقایسه هم جلب نظر می کنند. این که کریستیانو ثبات حیرت آوری داشته، در حالی که رونالدو برزیلی را با بالا و پایین رفتن هایش شناختیم. توانایی جسمی کریستیانو او را برغم بیش از سالی پنجاه بازی از آسیب دیدگی ها در امان نگاه داشته، در حالی که رونالدو برزیلی را با مصدومیت ها و
بیماری هایش هم به یاد می آوریم: با غش کردنش ساعتی پیش از دیدار نهایی جام جهانی 1998 که زمینه ساز سقوط برزیل برابر فرانسه شد و با مصدومیت های تمام نشدنی اش در اینتر. آن روزی که لنگ لنگان برابر لچه از میدان خارج شد برای طرفداران اینتر نومید کننده بود و آن بعد از ظهری که مقابل لاتزیو پا به میدان گذاشت و فقط هفت دقیقه دوام آورد، تلخ و سیاه. می توانیم از تله "بهتر بودن" فاصله بگیریم و به مقوله " تاثیرگذاری" روی آوریم. این که با دو رونالدو به پرسش " درخشش ملی مهم تر است یا درخشش باشگاهی؟" روی آوردیم. پرسشی که در باره مثلا بکن بائر و کرایف مطرح نمی کردیم، چرا که هم در باشگاه های شان به قله صعود کردند و هم در تیم ملی... رونالدو برزیلی در عرصه ملی بالاتر از کریستیانو قرار گرفت. در کروزیرو، پ اس و، بارسلونا، اینتر، رئال، میلان و کورینتیانس بازی کرد، ولی با پیراهن برزیل دو بار کوپا آمه ریکا 1997 و 1999 را بالا برد و در سه جام جهانی 1998، 2002 و 2006 پانزده بار دروازه ها را گشود (در جام جهانی 1994 هفده ساله بود و مدال قهرمانی هم گرفت، ولی به میدان نرفت). او اکنون هم پس از میروسلاو کلوزه 16 گله بهترین گلزن تاریخ جام
جهانی بشمار می رود، بالاتر از گرد مولر، ژوست فونتین و پله. نقطه اوج او فینال جهانی 2002 و دو گل تاریخی اش برابر الیور کان تسلیم ناپذیر بود. با این وصف نمی توانستیم نمایش ملی رونالدو برزیلی و نمایش باشگاهی اش را مقایسه نکنیم. این که در اینتر ناکام ماند و هرگز لیگ قهرمانان را فتح نکرد، این که مثل کریستیانو سه مدال لیگ قهرمانان را بر گردن نیاویخت. در حقیقت و به تعبیری با رونالدو برزیلی به دوره انتقالی "سنگینی سایه باشگاه بر تیم ملی" پا گذاشتیم. اگر رونالدو برزیلی را "تز" قلمداد کنیم، رونالدینیو و زیدان "آنتی تز" بودند. رونالدینیو جام جهانی 2002 را بالا برد، ولی اوج کمالش را در بارسلونا و فتح لیگ قهرمانان به رخ کشید. زیدان ستاره فینال جام جهانی 1998 بود، ولی گلی که در فینال لیگ قهرمانان برای رئال به بایرلورکوزن زد هرگز در سایه فتح جام جهانی قرار نگرفت و در یووه و رئال همان قدر درخشان بازی کرد که با پیراهن فرانسه... در چنین قابی کریستانو رونالدو بدل به "سنتز" شد. بازیکن ناکام جام های جهانی که نمی توان فوتبال این عصر را - با افزودن مولفه های دیگر مثل دنیای مجازی و فالورهایش تا حقوق تصویری - بدون او دوره کرد.
نمی توانیم پله را بدون ربودن سه جام جهانی به یاد آورد، همین طور مارادونا را بدون نمایش یک تنه اش در جام جهانی 1986، در حالی که قهرمانی کریستیانو در یورو 2016 را توفیقی که باید تحقق پیدا می کرد قلمداد کردند. در حقیقت روزگاری معیار "بازیکن بزرگ بودن" بازی های ملی بود و در این عصر بدل شد به " بازی های باشگاهی". آن چه که لیونل مسی را هم در گرفته. رونالدو برزیلی احتمالا آخرین ستاره ای بود که چکامه اش را در تیم ملی نوشت، در حالی که کریستیانو - خوب یا بد - واقعیت کتمان ناپذیری را تثبیت کرد، این که توفیق باشگاهی، پیروزی های ملی را کمرنگ کرده.