محسن هاشمي :در٢٠ دقيقه بيپدر شديم
فرزند ارشدي كه در اين چند روز با صبوري براي پدر سوگواري كرده بود، ديروز در برنامه تلويزيوني اگرچه تلاش كرد همان فرزندي باشد كه صبوري را از آيتالله به ارث برده بود اما نتوانست مقابل بغضش ايستادگي كند و بارها در ميان صحبتهايش بغض در صدايش نشست و در نهايت به گريه افتاد.
کد خبر :
614443
روزنامه اعتماد: فرزند ارشدي كه در اين چند روز با صبوري براي پدر سوگواري كرده بود، ديروز در برنامه تلويزيوني اگرچه تلاش كرد همان فرزندي باشد كه صبوري را از آيتالله به ارث برده بود اما نتوانست مقابل بغضش ايستادگي كند و بارها در ميان صحبتهايش بغض در صدايش نشست و در نهايت به گريه افتاد.
محسن هاشمي با حضور در برنامه «حالا خورشيد» بيتعارف و خودماني سخن گفت، به ويژه آنجايي كه گفت: «در عرض ٢٠ دقيقه بيپدر شديم». اين جمله شايد بيان احساسات همه كساني باشد كه در شوك و بهت مرگ نابهنگام آيتالله قرار گرفتند. هنوز خبر بيمارستان رفتنش دقيق تاييد نشده بود كه خبر درگذشتش در جامعه زلزله ايجاد كرد و اگر فرزندانش در عرض ٢٠ دقيقه بيپدر شدند، جمهوري اسلامي هم در عرض ٢٠ دقيقه يكي از ستونها و شخصيتهاي برجسته انقلاب را از دست داد. اكنون اما ديگر همهچيز بر باورها نشسته است و بايد عادت كرد به اينكه از اين پس كنار نام آيتالله هاشمي واژه مرحوم را بشنويم. فرزند ارشد آيتالله از خاطرات پدر گفت، از روزهاي پيش از انقلاب و ارتباطي كه با امام داشته است، از كتابهايي كه در ايام زندگي پنهاني خود ترجمه كرده تا توجه مصدق به آن كتاب و مقدمهاي كه براي آيتالله دردسر ساز شد. اما شايد مهمترين بخش سخنان ديروز محسن هاشمي در مورد وصيتنامه آيتالله باشد. فرزند ارشد تاكيد كرد تا امروز هيچ وصيتنامه جديد از او پيدا نكردهاند و تنها وصيتنامهاي كه از وي در دست است مربوط به سال ٧٩ و زماني است كه آيتالله براي يك عارضه قلبي
راهي بيمارستان شده بود، وصيتي كه در آن فرزند ارشد را وصي خود كرده بود و در آن بيش از هر چيز به اتهامهاي مالي و اشرافيگري كه به او نسبت ميدادند پاسخ داده بود. فرزند آيتالله هاشمي تعجب خود را از حضور مردم در مراسم تشييع پيكر پدرش پنهان نميكند. روز سهشنبه جمعيت زيادي از هواداران و مخالفان سياسي براي مراسم تشييع آمدند تا تشييع آيتالله هم مانند دوران زندگي سياسياش نمايش تعادل باشد.
صبح ديروز محسن هاشمي در ابتداي حضور خود در شبكه ٣ سيما با تشكر از حضور وصفناپذير مردم در مراسم تشييع پيكر پدرش كه در روز سه شنبه در تهران برگزار شد، افزود: آيتالله هاشمي رفسنجاني همواره بر سه موضوع اسلام، انقلاب و اعتدال تاكيد داشتند. تلاش ويژهاي براي اعتلاي اين سه موضوع داشتند و عامل تحقق اين موضوع را وحدت ميدانستند. به همين جهت ما تاكيد داشتيم كه تشييع ايشان نبايد عامل نقض وحدت شود و مردم نيز مايه عجيبي در مراسم تشييع ايشان گذاشتند كه ما متعجب شديم و در واقع آنها با علاقه براي بدرقه يار امام، رهبري و مردم به صحنه آمدند. محسن هاشمي در اين برنامه كه بارها بغضش اجازه صحبت كردن به او نداد، به نقش آيتالله هاشمي در پيروزي انقلاب اسلامي و تثبيت آن و علاقه وي به ايران، انقلاب اسلامي و وحدت مردم ايران اشاره كرد و گفت: ايشان همواره به اين موضوع توجه داشتند كه به انقلاب اسلامي صدمهاي وارد نشود.
امام به پدرم پول داد تا راديويي تهيه كند
هاشمي به فعاليتهاي پدرش بعد از مهاجرت به قم جهت تحصيل در حوزه علميه اشاره كرد و افزود: آيتالله هاشمي رفسنجاني به مسائل اجتماعي، فرهنگي و حتي مسائل اقتصادي و مديريتي از همان زمان اهميت وافري نشان ميدادند. در هنگام ورود به قم در خانهاي زندگي ميكردند كه كنار منزل امام خميني(ره) بود. با ايشان سريع آشنا شدند و اطلاعات اينچنيني در مورد كشور را ايشان جمع آوري كرده و در اختيار امام قرار ميدادند. در آن زمان خيلي از علما به داشتن راديو در منزل حساسيت داشتند. حضرت امام (ره) به ايشان پولي ميدهند تا راديويي تهيه كنند و مطالبي كه در راديو گفته ميشود را در اختيار ايشان قرار دهند. اكنون اين راديو در موزه رفسنجان قرار دارد. ايشان مطالبي را كه از راديو پخش ميشد گوش ميدادند و به اطلاع امام ميرساندند. وي با بيان اينكه «بعد از اينكه امام تبعيد شدند، آيتالله هاشمي رفسنجاني از طريق سفر به عراق يا نامهنگاري و ارسال پيام با ايشان در تماس بودند»، ادامه داد: زماني كه در تعقيب و گريز ساواك قرار داشتند و يا براي سخنراني دچار ممنوعيت بودند در كتابخانهها حضور پيدا ميكردند و تحقيقات ميكردند.
يكي از مردان اسوه براي ايشان اميركبير بود. مطالعات زيادي در مورد ايشان در همان موقع انجام دادند و علاقهمند بودند كه ببينند اميركبير در زمان قاجار چگونه براي اعتدال كشور تلاش و فكر ميكردند. در ادامه نتايج تحقيقات و اسنادي كه به دست آورده بودند را با عنوان كتاب اميركبير، قهرمان مبارزه با استعمار منتشر كردند.
مصدق پول داد تا كتاب پدرم توزيع شود
فرزند ارشد آيتالله هاشمي رفسنجاني در ادامه سخنان خود، در اين برنامه تلويزيوني با بيان اينكه «ايشان از همان طلبگي و جواني به مسائل اجتماعي و جهاني علاقهمند بودند»، خاطرنشان كرد: در يك دورهاي ايشان تحت تعقيب و گريز ساواك بودند، در همين راستا به روستاي محل اقامتشان بهرمان پناه بردند و در آنجا مدتي پنهان بودند. در آن موقع كتابي در مورد مساله فلسطين و حقانيت مردم اين منطقه به دستشان رسيد كه اين كتاب را ترجمه كردند و در همان مقطع مورد استقبال زيادي قرار گرفت. چندين بار چاپ شد يك نسخه آن براي مصدق ارسال شد. ايشان نيز متني را در مورد اين كتاب نوشتند، سپس پولي را فرستادند تا كتاب بار ديگر چاپ و به مقدار زيادي توزيع شود. آيتالله هاشمي رفسنجاني مقدمه بسيار جامع و زيبايي را براي اين كتاب نوشته بودند و وقتي كه دستگير شده بودند يكي از دلايلش نيز انتشار اين كتاب بود، ساواك به او گفته بود كه شما با خارجيها ارتباط داريد وگرنه خودت نميتواني چنين مقدمهاي را بنويسي، كه در همان مقطع ايشان بار ديگر همان مقدمه را نوشتند و ساواك متوجه شد ايشان خود اين مقدمه را نوشتند.
وي در همين راستا ادامه داد: به دليل اينكه ايشان محاسن نداشتند، خيلي از افراد فكر و تصور نميكردند كه ايشان يكي از روحانيون برجسته هستند. هاشمي با بيان اينكه «پدر قبل از انقلاب در اكثر دانشگاههاي ايران و همچنين حسينيه ارشاد سخنراني كرده بودند»، در بخش ديگر از صحبتهاي خود به تاكيد مرحوم آيتالله هاشمي رفسنجاني بر موضوع اعتدال اشاره كرد و افزود: به هر حال هر انقلابي ميتواند دچار مشكلاتي شود، به نحوي كه چهرهاش مخدوش شود. آيتالله هاشمي همواره تلاش داشتند كه انقلاب اسلامي دچار انحراف نشود، چهره واقعي اسلامي خارج از تحريفها و افراطها نشان داده شود، به نحوي كه مورد پذيرش جوانان قرار بگيرد.
ايشان ميگفتند مسائلي كه در اسلام نيست و برخي از مستحبات را نبايد به صورت واجبات مطرح كنيم. بايد مطالب را به نحوي بگوييم تا جوانان بتوانند آن را درك كنند. نبايد براي اينكه خودمان را موجه و يا مسلمان دو آتشه جلوه دهيم، باعث شويم كه با برخي از حركات مردم و جوانان از اسلام دور شوند. محسن هاشمي با بيان اينكه «پدرم اعتدال را در تمام ابعاد از جمله زندگي خصوصي، اجتماعي، فرهنگي و. . . مورد توجه داشتند و با زهد فروشي مخالف بودند»، افزود: ايشان به صورت شفاف نگاه و ديدگاهشان و همچنين زندگيشان را نوشتهاند. مردم نيز روز گذشته سنگ تمام گذاشتند و مقام معظم رهبري نيز ما را شرمنده كردند. محسن هاشمي به علاقه پدرش به روستاي زادگاهش اشاره و تصريح كرد: ايشان به اين روستا خيلي علاقهمند بودند، خودشان را روستايي ميدانستند و به جوانان ميگفتند كه من از روستا آمدم. معتقد بودند كساني كه بي امكان هستند با دل و جان بيشتري كار ميكنند. به فقرا علاقهمند بودند.
در عرض ٢٠ دقيقه بيپدر شديم
وي با بيان اينكه در چند روز اخير من در اسناد ايشان گشتم تا وصيتنامه جديدي از ايشان پيدا كنم، ولي هنوز موفق به اين امر نشدهايم، در حالي كه گريه ميكرد، ادامه داد: فوت ايشان ناگهاني بود، ١٠ الي ٢٠ دقيقه طول كشيد كه ما بيپدر شديم. من در مسير بازگشت از دانشگاه آزاد به سمت منزل بودم كه به من اطلاع دادند حال ايشان خوب نيست. حدود ١٥ دقيقه طول كشيد كه من خود را به بيمارستان شهداي تجريش رساندم و در هنگامي كه در بيمارستان حضور پيدا كردم ايشان ديگر نبض نداشت. وي با بيان اينكه «در سال ٧٩ ايشان به دليل مشكل قلبي قرار بود آنژيو شوند و در همان مقطع وصيتنامهاي را نوشتند و در اختيار من قرار دادند»، ادامه داد: ايشان در اين وصيتنامه تاكيد كردند كه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي چيزي بر داراييهاي كه قبل از انقلاب داشتم افزوده نشده است و مخارج خانه را از طريق فروش آن اموال و از حقوق و مزايايي كه بابت مسووليتهايم داشتم، تامين كردم. محسن هاشمي با بيان اينكه «ايشان از جهات مختلف مظلوم واقع شدند، از جمله در مورد مطالبي كه در ارتباط با اشرافيگري و ثروت زياد ايشان مطرح ميشد»، ادامه داد: برخي فكر ميكردند كه ايشان داراي ثروت
آنچناني و افسانهاي هستند، در حالي كه آنگونه نيست و داراييهايشان بسيار كم است. وي با اشاره به تصويري كه از اتاق كار وي در خانهشان طي اين روزها در شبكههاي اجتماعي پخش شده است، افزود: ايشان در جماران و در منزلي در همسايگي امام(ره) زندگي ميكردند.
در مقطعي كه امام به جماران رفتند، صاحبان منزلي كه در كنار محل سكونت ايشان بود به دليل رفت و آمدها و مسائل امنيتي دچار مشكلاتي شده بودند، در همين راستا امام فرمودند كه اين خانه به قيمت خوب از صاحبخانه خريداري شود تا صاحب پيشين آن منزل بتواند منزل مناسبي را در جاي ديگري تهيه كند. بعد از آنكه منزل مورد اشاره خريداري شد، امام فرمودند كه آقاي هاشمي بيايد و اينجا زندگي كند و ايشان از همان زمان تا هماكنون در آن منزل استيجاري زندگي ميكردند.