همه هجمه‌های اصلاح‌طلبان به هاشمی رفسنجانی/ از دست‌داشتن در قتل‌های زنجیره‌ای سال ۷۸ تا فاجعه‌خواندن هاشمی

تاکنون بسیار اعلام شده است که به جز قتل‌های پاییز سال ۷۷، حدود ۸۰ قتل دیگر طی دوران ریاست‌جمهوری آقای هاشمی روی داده است.

کد خبر : 614312
سرویس سیاسی فردا: با مرحوم شدن حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی این روزها نشریات و روزنامه های اصلاح طلب و حامی دولت با انتشار گزارش، مصاحبه و یادداشت هایی به شدت به دنبال این هستند که با مصادره هاشمی برای جریان سیاسی خود سرپوشی بر عملکرد فراموش نشدنی شان در دوران اصلاحات بگذارند. در تازه ترین اقدام احمد مسجد جامعه ای در یادداشتی که روزنامه دولتی ایران آن را منتشر کرده تلاش کرد تا با فرار به جلو، اصولگرایان را عامل تخریب هاشمی نشان دهند. در حالی که بیشترین و بزرگ ترین هجمه ها و تخریب شخصیت در دوران اصلاحات و در روزنامه های زنجیره ای همین جریان صورت گرفت. نکته جالب ماجرا اینجاست که کتاب معروف «عالیجناب سرخ پوش» در دورانی که مسجد جامعه ای وزارت ارشاد را بر عهده داشت بارها و بارها تجدید چاپ شد.
بیشتر بخوانید: چه کسانی آیت الله هاشمی را خانه‌نشین کردند؟
به نظر می رسد بازخوانی بخشی از مواضع اصلاح طلبان نسبت به مرحوم هاشمی رفسنجانی که جزء یادگاریهای فراموش‌نشدنی تاریخ معاصر است، خالی از لطف نباشد:
عالیجناب سرخپوش؛ جنجالی ترین لقب هاشمی
«عالیجناب سرخپوش» عنوان کتاب جنجال‌برانگیز اکبر گنجی، با متهم کردن هاشمی به اعمال انواع خشونت در دوران ریاست‌جمهوری‌اش و دست داشتن در قتل‌های زنجیره‌ای سال ۷۸، وی را تحت آماج حملات و هجمه‌های سیاسی خود می‌کرد. او در این خصوص می‌نویسد: «هاشمی که انتقادات برخی از مطبوعات را برنمی‌تافت، چگونه اقدامات مهم‌ترین وزارتخانه‌ خود را نادیده می‌گرفت... ولی همین امر کار دستش داد و منجر به ده‌ها قتل شد.» (عالیجناب سرخ پوش؛ ص۵۵) گنجی در این‌باره می‌نویسد: «خشونت‌ورزان و جنایتکاران عرصه‌ سیاست در دوره‌ هاشمی، بدون دغدغه‌ خاطر و ترس از مکافات دست به جنایات می‌زدند.» (تاریکخانه‌ اشباح؛ ص۱۷)
۸۰ قتل طی دوران ریاست‌جمهوری هاشمی روی داده است
روزنامه‌ «صبح امروز» متعلق به سعید حجاریان، تئوریسین اصلاح طلبان نیز در سرمقاله‌ خود در تخریب چهره‌ هاشمی می گوید در دوره‌ هاشمی هر 40 روز یک قتل مشکوک سیاسی داشته‌ایم(!): «ایشان اظهار می‌دارد متهمان قتل‌ها، پیش از دولت ایشان به وزارت اطلاعات آمده و قتل‌ها بعد از دولت ایشان رخ داده است. اما واقعیت‌ها و اطلاعات منعکس‌شده در جامعه از وضعیت دیگری حکایت می‌کند. تاکنون بسیار اعلام شده است که به جز قتل‌های پاییز سال ۷۷، حدود ۸۰ قتل دیگر طی دوران ریاست‌جمهوری آقای هاشمی روی داده است.
به عبارت دیگر، به‌طور متوسط هر ۴۰ روز، یک قتل مشکوک روی داده است که اسامی برخی از این افراد کم‌وبیش به گوش ایشان نیز رسیده است. در مورد این نکته، ایشان سربسته و مبهم سخن گفت. در مورد پیگیری این قتل‌ها (که آقای هاشمی نیز به وقوع آن اشاره کرد) در دوره‌‌ ریاست‌جمهوری ایشان چه اقدام مشخصی صورت گرفته است؟ نتیجه‌ آن اقدامات چه بود؟ چرا با عاملان آن قتل‌ها هیچ برخوردی نشد و آنان همچنان با خیال راحت و بدون نگرانی از مجازات، به اقدامات خود ادامه دادند؟» (۲ دی۷۸).
هفته‌نامه «عصر ما»، ارگان نشریه‌ای سازمان مجاهدین نیز چهره‌ای خشونت‌گرا از هاشمی را به تصویر می کشید. در یکی از شماره‌های «عصر ما» در این‌باره آمده است: «رفتارهای غیرقانونی وزارت اطلاعات، فساد و نابسامانی در وزارت اطلاعات به ایجاد قتل‌ها محدود نمی‌شود. فعالیت‌های اقتصادی غیرقانونی این وزارت در سطح کلان که لطمات جدی به اقتصاد کشور وارد کرده است، یکی دیگر از اَعلام و نشانه‌های مناسبات و رفتارهای غیرقانونی در وزارت اطلاعات بوده است که حداقل با توجه به حساسیت آقای هاشمی به سازندگی و مسائل اقتصادی، علی‌القاعده می‌بایست با واکنش جدی ایشان مواجه می‌شد که نشد.» (شماره ۴۴)
بیشتر بخوانید: تاثیر رفتار موسوی خوئینی‌ها در لو نرفتن بنی‌صدر
هاشمی؛ دیکتاتور و دشمن آزادی
عباس عبدی، عضو شورای مرکزی حزب مشارکت درباره‌ فضای سیاسی حاکم در دوره‌ هاشمی می‌نویسد: «در دوران هاشمی، کسانی تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند؛ حال چه از نظر سیاسی، چه از نظر اقتصادی که مخالف ایشان بودند و هیچ‌کس از منسوبین ایشان مورد پیگرد قرار نگرفتند و اگر هم گرفتند، بعد از دوران ریاست‌جمهوری ایشان بود.»
آفتاب امروز، ۴ اسفند ۷۸: هاشمی با دوپینگ به مجلس راه یابد یا نیابد، رئیس مجلس شود یا نشود، مردم به او و سیاست‌هایش رأی منفی داده‌اند و او را نماد عصر سپری‌شده‌ تاریکخانه‌ای می‌دانند.
محسن آرمین، سخنگوی سازمان منحله مجاهدین انقلاب اسلامی، در خصوص به میدان آمدن هاشمی در انتخابات مجلس ششم، از او به‌عنوان کسی که حذف‌کننده‌ جناح اصلاح‌طلب از عرصه‌ حکومت بوده نام می‌برد و چنین می نویسد: «در مجلس چهارم، حمله به جناح اصلاح‌طلب و قلع‌وقمع نیروهای این جناح که توسط هاشمی رفسنجانی صورت گرفته است، بزرگ‌ترین اشتباه سیاسی هاشمی رفسنجانی در دوره‌ چهارم بود؛ چراکه با حذف نیروهای اصلاح‌طلب و خط امام، یک مجلس تقریباً یک‌دست راست، توسط آقای هاشمی به وجود آمد که بلافاصله در مقابل خودِ هاشمی ایستاد و افکار و برنامه‌هایش را به او دیکته کرد. اگر ایشان بخواهد مثل گذشته عمل کند و به جناح راست تکیه زند، در اقیانوسی که خودش کشتی نجات جناح راست است، غرق خواهد شد و هم خودش و هم کشتی را از بین می‌برد.» (روزنامه‌ آفتاب امروز، ۱۸ بهمن ۷۸.)
هاشمی عامل گرفتاری، نابسامانی‌ها و فسادها در کشور
در حالی که اصلاح‌طلبان در عصر حاضر از دوران ریاست جمهوری هاشمی را عصر سازندگی و سربلندی ایران یاد می کنند در دوران اصلاحات در سخنرانی‌ها و روزنامه‌هایشان، هاشمی را عامل فسادها و گرفتاری‌های کشور و مسبب اختناق سیاسی می‌دانستند.
عباس عبدی، عضو شورای مرکزی حزب مشارکت، هاشمی را مسبب تمامی مشکلات فرهنگی، اقتصادی کشور می‌داند و چنین می‌نویسد: «هاشمی باید نسبت به شرایط فرهنگی، آموزش عالی، فساد اداری، فسادهای مالی شدید، خصوصاً وضعیت فراوان اطلاعات و دیگر مسائل در دوره‌ ریاست‌جمهوری خویش، پاسخ‌گو باشد.» روزنامه‌ پیام آزادی، ۳۰ آذر ۷۸.
مجتبی بدیعی، از اعضای شورای مرکزی حزب مشارکت، نوشت: «هاشمی کسی نیست که به این سادگی حیات سیاسی‌اش را از دست بدهد. هاشمی عامل تمامی گرفتاری‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور است. هاشمی یک فاجعه است.» روزنامه‌ بیان، ۱۵ دی ۷۸.
هاشمی؛ عامل رانت‌خواری و ثروت‌اندوزی
گنجی در کتاب خود، محور تمام نقصان‌های سیاست تعدیل دوران سازندگی را به‌عهده‌ دخالت‌های بی‌جای هاشمی گذاشته و او را فرد اصلی شکل‌گیری رانت‌خواری و ثروت‌اندوزی معرفی می‌کند و چنین می‌نویسد: «کارشناسان اقتصادی، دو کارکرد مهم برای سیاست تعدیل اقتصادی در نظر می‌گیرند.
در این رابطه بخوانید: دولت سازندگی اشرافیت را پابرجا کرد
اول تخصیص بهینه‌ منابع، دوم حذف رانت. این دو کارکرد مهم سیاست تعدیل، به دلیل شخصیت هاشمی در ایران به وقوع نپیوست. آقای هاشمی به‌طور جدی در تخصیص منابع دخالت می‌کرد و منابع را آن‌طور که خود می‌پسندید و تشخیص می‌داد توزیع می‌کرد. در دو دهه‌‌ گذشته، بر اثر رانت‌جویی، طبقه‌ جدیدی در جمهوری اسلامی شکل گرفته است. این طبقه‌ نوکیسه در فرآیند خصوصی‌سازی، با خرید تقریباً بسیاری از منابع ملی به ثروت‌های بادآورده دست یافت. در دوران سازندگی حتی به دستگاه‌های غیراقتصادی و امنیتی اجازه داده شد با فعالیت‌های اقتصادی نیازهای مالی خود را تأمین نمایند. در پرتو چنان مجوزی، فسادهای کلان به وجود آمد و خط ترانزیت مواد مخدر با هدف ثروت‌اندوزی و تخریب غربیان فعال شد.» (عالیجناب سرخپوش و عالیجناب خاکستری، ص۱۸۹.)
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: