آدم خوبی بود، چه جوری به این جا کشیده شد؟
قرآن کریم چه زیبا میفرماید: کسانی که پی در پی کار بد انجام میدهند (و به فکر توبه و جبران نیستند) سرانجام آیات الهی را تکذیب میکنند و حقّ را به تمسخر میگیرند: «ثمّ کان عاقبة الّذین أساوا السّوی أن کذبوا بآیات الله و کانوا بها بیستهزون» (سوره روم، آیه ۱۰) و به عذاب الهی گرفتار میشوند: «کان عاقبة الّذین من قبلهم دمر الله علیهم» (سوره محمّد، آیه ۱۰)
کد خبر :
613924
سرویس سبک زندگی فردا: بعد از سالها دیدمش، خیلی تعجب کردم... نسبت به سالهای دبیرستان که با هم بودیم خیلی تغییر کرده بود... بعد که کمی بیشتر با هم حرف زدیم و به حرفهایش فکر کردم دیدم که این تغییرات نتیجه یک سری بی احتیاطی هایی است گاهاً همه ما به آن بی توجه هستیم. در ادامه این یادداشت را به نقل از تبیان بخوانید.
ظاهرش که اصلاً توصیف نشدنی بود... نوع حرف زدنش حتی حالت جویدن آدامس در دهانش... نوع نشستن، راه رفتن و حتی نگاه کردنش به دیگران... در همین چند دقیقهای که با هم حرف زدیم همه کلامش مملو بود از تمسخر، فحش، عیب جویی، غیبت، تهمت و... تلفنش زنگ میزند ... بدون اینکه من بخواهم میزند روی آیفون و یواش بهم میگوید ببین طرف رو چه جوری سرکارش میذارم... از تعجب هاج و مبهوت دهانم باز مانده بود... همان طور که داشت با قهقههایش خیلی کریه و چندش آور طرف را به قول خودش سر کار میگذاشت و با او قرار میگذاشت، یک مرتبه ذهنم به دوران دبیرستان برگشت... با خودم مرور کردم و دیدم چیزی جز
رفتارهای خطای به ظاهر کوچکی چون «کارای من همش درسته» «من از همه بهترم» «نه بابا، اینو که خدا میبخشه» «تو انجام بده گناهش پای من» «انقدر مردم کارای بدتری میکنند که رفتار من جلوی رفتار اونها هیچه» و امثال اینها که در بین حرفهای روزمره زیاد میشنویم و من هم در دوران خودمان از این دوست زیاد میشنیدم موجب نمیشود دختری در کمال پاکی فطری این گونه فطرتش غبار آلود شود و این طور رفتارهای گستاخانه داشته باشد... این رفتارها درست مثل این است که کسی که دست به کارهای به ظاهر جزئی میزند، مثلاً سیگار میکشد، یک دفعه مواجه با یک خطر کلّی میشود که آثار همان
سیگارهای جزئی است مانند تنگی نفس و از کار افتادن قلب، بیمارستان، و خیلی اوقات مرگ... بعد از اینکه خواستم ازش جدا شوم و داشتیم صحبت میکردیم تا خداحافظی کنیم برگشت بهم گفت از این شکل و قیافه بیرون بیا و لذت زیباییهاتو ببر... حجاب و پوشش و این حرفها را این آخوندها از خودشان در آوردن و من هیچ کدامش را قبول ندارم... بماند که حالا من چگونه پاسخش را دادم ولی به واقع پاسخ یکی از سؤالات مهم ذهنم را امروز پیدا کرده بودم؛ اینکه چرا بعضیها بد عاقبت میشوند، آدم خوبی بود اما چه شد که این طور شد؟ قرآن کریم چه زیبا میفرماید: کسانی که پی در پی کار بد انجام میدهند (و به
فکر توبه و جبران نیستند) سرانجام آیات الهی را تکذیب میکنند و حقّ را به تمسخر میگیرند: «ثمّ کان عاقبة الّذین أساوا السّوی أن کذبوا بآیات الله و کانوا بها بیستهزون» (سوره روم، آیه ۱۰) و به عذاب الهی گرفتار میشوند: «کان عاقبة الّذین من قبلهم دمر الله علیهم» (سوره محمّد، آیه ۱۰) این جا است که جایش هست این آیه قرآن کریم را مدام بر لب داشته باشیم که رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ (اعراف/ ۴۷)
این ظلم اقسام مختلفی دارد که یکی از آنها که میتواند بی ارتباط با موضوعمان نباشد ظلم به نفس و خود است چرا که سوء عاقبت و بد عاقبتی ظلمی است که خودمان با رفتارهایمان آن را ایجاد میکنیم... پس مراقب باشیم.
کلام آخر
بد شدن مراحلی دارد ... اول با یه گناه پرده حرمتها پاره میشود... بعد کم کم زمینههای گناههای بعدی فراهم میشود... گناهان آدمی را احاطه میکند و گناه کردن عادی میشود وآدمی به جایی میرسد که همه چیز را انکار میکند حتی خدا و پیامبر(ص) و قرآن و همه حقیقتها را...
مراقب رفتارهایمان باشیم... مراقبت عاقبتهایمان باشیم ... ما میان عاقبت بخیری و عاقبت به شری مختاریم... عاقبتهایمان را خودمان با رفتارهایمان میسازیم... خدایی ناکرده اگر دچار گناه شدیم سریع توبه کنیم و برگردیم که ان شاء الله کارمان به جاهای باریک و سخت کشیده نشود و سرانجام بد عاقبت نشویم...