محمدرضا میرتاجالدینی و عبور از احمدینژاد
چندصباحی است که با منع محمود احمدینژاد از ورود به کارزار دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، نقشآفرینیهای احمدینژاد در فضای سیاسی کشور محدودتر و کمشمارتر شده است. به همین دلیل هم خبرهای زیادی از «محمدرضا میرتاجالدینی» به گوش نمیرسد.
روزنامه شرق: چندصباحی است که با منع محمود احمدینژاد از ورود به کارزار دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، نقشآفرینیهای احمدینژاد در فضای سیاسی کشور محدودتر و کمشمارتر شده است. به همین دلیل هم خبرهای زیادی از «محمدرضا میرتاجالدینی» به گوش نمیرسد.
بهانه: میرتاجالدینی به جبهه مردمی نیروهای انقلاب پیوست
بهانه امروز ما برای نوشتن درباره میرتاجالدینی، رهاکردن حلقه «دولت بهار» و پیوستنش به جبهه موسوم به جبهه «مردمی نیروهای انقلاب» است که کمتر از یک ماه پیش اعلام موجودیت کرد. میرتاجالدینی دیروز با صدور بیانیهای اعلام کرد: «هرگونه حمایت و همراهی با این حرکت فراگیر مردمی و انقلابی را وظیفه خود میدانیم و در این راه تلاش خواهیم کرد».
شناسنامه: صادره از تبریز
متولد ١٣٣٩ است و صادره از تبریز، همسرش خواهر دو شهید است و سه فرزند دارد؛ دو پسر و یک دختر، پسر بزرگش مرتضی نام دارد و در حوزه علمیه قم طلبه است، دامادش هم روحانی است. حجتالاسلام محمد محمدیان، نماینده مقام معظم رهبری در دانشگاهها، هم باجناقش است. او از هواداران سیدحسن نصرالله است؛ آنچنان که دستنوشتهای از او را بر دیوار خانهاش قاب کرده است. جدا از این علاقه، او از هواداران محمود احمدینژاد است و در موضعگیریهایش در حمایت از او کم نگذاشته است؛ آنطورکه پسرش مرتضی میگوید، خانواده میرتاجالدینی در ایام تبلیغات انتخاباتی برای محمود احمدینژاد خانوادگی فعالیت میکردند.
کارنامه: نمایندهای که مجلس را ترک کرد
تا پیش از اینکه عنوان نماینده مجلس پسوند نامش شود، مدتی مسئول اعزام طلاب حوزه علمیه به خارج از کشور بود و پس از آن پنج سال هم مسئول سازمان تبلیغات آذربایجان شرقی بود. سال ٨٣ به نمایندگی از تبریز وارد بهارستان شد. میرتاجالدینی نماینده تبریز در مجلس هفتم و هشتم بود. با رویکارآمدن محمود احمدینژاد همراه و هوادار او شد. آنچنانکه در دوره هشتم مجلس (آبان ٨٨) صندلی نمایندگی را رها کرد تا به عنوان معاون پارلمانی ریاستجمهوری جایگزین لطفالله فروزنده شود. این گام او را به یاران احمدینژاد نزدیکتر کرد. نزدیکی به دولت او را پرمشغله کرد؛ آنطورکه پسرش به برنا گفته، گاهی اوقات پیش میآمده که پدرش سه، چهار روز به خانه باز نمیگشته یا در سفر بوده یا مشغله کاری داشته است. اوج نزدیکی او به احمدینژاد در ماجرای خانهنشینی ١١روزه احمدینژاد بود که میرتاجالدینی به عنوان سفیر میان مجلس و دولت بیشتر از هر سیاستمدار دیگری با احمدینژاد ملاقات میکرد. سه سال از حضورش در پاستور میگذشت که با حفظ سمت معاون پارلمانی دولت، مشاور امور روحانیت احمدینژاد شد. او مسئول لابیگریهای پاستور در بهارستان بود، بهویژه زمانی که دولت دهم تصمیم گرفت نمایندگان مجلس هشتمی را که در راهیابی به مجلس دهم بازمانده بودند، جذب کند. میرتاجالدینی در حمایت از احمدینژاد کم نمیگذاشت؛ بهترین نمونهاش تکذیب ماجرای مصافحه احمدینژاد با مادر هوگو چاوز، رئیسجمهور سابق ونزوئلا، بود که بارها اعلام کرد: «احمدینژاد به مادر چاوز تسلیت گفت اما عکس منتشرشده در سایتها، مصافحه و معانقه (اینکه مادر چاوز سر خود را بر دوش احمدینژاد گذاشته باشد) را تکذیب میکنم». تکذیب میرتاجالدینی در حالی بود که در برخی عکسها او در حال جداکردن مادر چاوز از احمدینژاد دیده میشد. عمر دولت دهم که به پایان رسید و حسن روحانی به پاستور آمد، میرتاجالدینی هم از معاونت حقوقی رفت و الهام امینزاده به معاونت حقوقی روحانی منصوب شد. چهار ماه بعد از خداحافظیاش با پاستور، یعنی دیماه سال ٩٢ از سوی عزتالله ضرغامی به معاونت پارلمانی صداوسیما برگزیده شد. با رفتن ضرغامی و ریاست سرافراز، میرتاجالدینی به معاونت حقوقی و استانهای صداوسیما منتقل شد. سمتی که به نظر میرسد خیلی موردپسندش نبود. به همین دلیل هم در رقابتهای انتخاباتی مجلس دهم باز هم از تبریز اعلام کاندیداتوری کرد؛ هرچند موفق به کسب رأی لازم برای ورود به بهارستان نشد اما حاشیهای که در زمان تبلیغات دامنگیرش شد، تا امروز با ذکر اسمش نقل محافل است. ماجرا از این قرار بود که او در ایام تبلیغات برای سخنرانی راهی دانشگاه تبریز شد و به سؤالات دانشجویان پاسخ میداد، در این بین یکی از دانشجویان با اشاره به قیدشدن عنوان مدرک تافل در رزومه تبلیغاتی میرتاجالدینی از او به انگلیسی سؤالی پرسید كه مورد توجه قرار گرفت. او با احمدینژاد که سودای بازگشت به ریاستجمهوری را در سر میپروراند، همراه ماند و در جلسات ساختمان «لادن» حاضر بود آنچنانکه از او به عنوان مسئول حوزه وزارت دادگستری دولت در سایه نام برده میشد. او در کنار احمدینژاد بود تا اینکه احمدینژاد از ورود به انتخابات دوازدهمین دوره ریاستجمهوری منع شد، حالا که چندماهی از بازماندن احمدینژاد در فضای سیاسی کشور میگذرد، او در آستانه برگزاری دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری با صدور بیانیهای به جرگه یاران جداشده محمود احمدینژاد پیوسته و با حضور در جبهه مردمی نیروهای انقلاب، سودای بازگشت در سر میپروراند.
مواضع:
هنگامیکه مادر چاوز احمدینژاد را دید، به گریه افتاد و رئیسجمهور طبق معمول دستهای خود را در مقابل هم فشرد و به عرض تسلیت به مادر چاوز پرداخت، اما به دلیل اینکه حال مادر چاوز دگرگون شده بود، با ابراز تأثر شدید ناگهان دستان خود را بر دست رئیسجمهور گذاشت اما احمدینژاد دستهایش را میکشید! / گفتوگو با شبکه ایران، اسفند ٩١. بعضیها که از جمع احمدینژاد جدا شدند، در مخالفت با او برآمدند که من این رفتار و روش آنها را قبول ندارم. من معتقدم املای نانوشته غلط ندارد؛ ما باید معدلگیری کنیم/ خبرآنلاین، بهمن ٩٣. دولت ما در تولید «زنجانی» و «خاوری» دست نداشت. / گفتوگو با روزنامه شرق، دی ٩٣. در جلسات ساختمان ولنجک بحثهای داخلی دارند و دلیلی ندارد بیایند بگویند چه میگوییم و به چه فکر میکنیم. / گفتوگو با روزنامه اعتماد، تیر ٩٤. توصیه به عدم حضور احمدینژاد، تصمیم و هدایت حکیمانه از سوی رهبر معظم انقلاب بود که موضوعش نیز تمام شده است. / خبرگزاری ایسنا، آبان ٩٥. هیچ فسادی در دولت احمدینژاد اتفاق نیفتاده و رئیس دولت گذشته هیچ پروندهای در دادگاه ندارد. / گفتوگو با روزنامه شرق، دی ٩٣. احمدینژاد یکی از شخصیتهای محبوب در میان ملت شریف ایران است و تمام نشده است. / خبرگزاری آنا، دی٩٣. نهی احمدینژاد از نامزدی به نفع اصولگرایان شد/ گفتوگو با خبرآنلاین، مهر ٩٥. مردم احمدینژاد را میخواهند. /گفتوگو با روزنامه آرمان، مهر ٩٣. در آن دوره (١١ روز خانهنشینی احمدینژاد) یکی از افرادی که بهطور مرتب با رئیسجمهور ارتباط داشت، من بودم و بین مجلس و دولت ارتباط برقرار میکردم و پیامها را به مجلس میبردم و اعلام میکردم هیچ مسئله و جای نگرانی وجود ندارد. / گفتوگو با خبرگزاری مهر، مرداد٩٢.