مقصود فراستخواه و رشد فردگرایی درایران

نتایج تحقیقات نشان می‌دهد روند رشد فردگرایی در ایران وجود دارد، البته رشد فردگرایی یک «کلان‌روند» جهانی هم هست، اما صورت‌های فردگرایی در جوامع مختلف متفاوت است.

کد خبر : 611051
روزنامه آرمان: نتایج تحقیقات نشان می‌دهد روند رشد فردگرایی در ایران وجود دارد، البته رشد فردگرایی یک «کلان‌روند» جهانی هم هست، اما صورت‌های فردگرایی در جوامع مختلف متفاوت است. فردگرایی در ایران به دلیل شرایط ساختاری اجتماعی، فرهنگی، محیطی و پیرنگ خاص اجتماعی ما معمولا نهادینه نبوده است، یعنی معمولا آن نوع فردگرایی نبوده که فرد بخواهد منافع خود را از طریق رساندن خیر عمومی به جامعه، بیشینه کند.
یک وقت است ما شکلی از فردگرایی داریم که در آن فرد می‌خواهد مطلوبیت‌های خود را به حداکثر برساند که این قاعده‌مند است و می‌‏داند این بیشینه‌سازی منافع فردی، قواعدی دارد و باید خیر عمومی به دیگران برساند. آدام اسمیت در کتاب خود می‏گوید: «آن قصابی که گوشت خوب می‏‌دهد علتش این نیست که خیلی آدم ایثارگری است، بلکه عقلانیت به او می‏گوید که اگر می‏خواهی منافع پایدار داشته باشی باید به منافع خود از طریق کمک به منافع دیگران دیگران برسی». وقتی به دیگران خیر می‌‏رسانید آن‌وقت می‌‏توانید منافع و مطلوبیت‌های خود را هم به شکل پایدار ارتقا دهید. این منافع هم یک‌باره نیست بلکه همیشگی است.
این مساله در ایران به دلیل شرایط خاصی که حاکم بود، متفاوت است؛ مثلا جامعه ایران، کوتاه‌مدت است. وقتی در ایران بی‌ثباتی یک امر بسیار غالب و مزمن است، در این جامعه بی‌ثبات و ناپایدار - که محققانی مانند آقای کاتوزیان آن را تحت عنوان «جامعه کوتاه‌مدت» نظریه‌پردازی کرده‌اند- طبیعی است که هرکس فقط به فکر بیرون کشیدن گلیم خودش از آب باشد. پس در اینجا یک نوع فردگرایی خودمدار به وجود می‌‏آید، یعنی فرد، خودمدارانه دنبال منافع فردی‌اش است و خیلی فرصت نمی‌کند به منافع و مسائل عمومی توجه کند، زیرا آن‌قدر جامعه کوتاه‌مدت است که در این جامعه فقط می‌تواند منافع خود را نگهداری کند. در واقع فرد، سیستم‌های اجتماعی را آن‌قدر هوشمند نمی‏بیند که به فکر او باشند و انواع علت‌های دیگر هم وجود دارد؛ مثلا سرمایه اجتماعی تا حدی مشکل دارد و نمی‏تواند به آن اعتماد کند و پیوند و مشارکت هم ضعیف است.
در نتیجه یک جامعه اتمیزه‌شده (ذره‌ای) به وجود می‌‏آید. درواقع هرکس ذره‌ای است که خودش حرکت می‏‌کند، سرگردان است و به این جامعه، «جامعه ذره‌ای‌شده» گفته می‌‏شود. همین ذره‌ها هم گاهی توده می‏‌شوند، یعنی معمولا حالتی به وجود می‌آید که جامعه گاهی «ذره‌واره» و گاهی «توده‌واره» می‏شود. گاهی ذره‌ها با هم توده می‌‏شوند و به یک توده جماعتی تبدیل می‌شوند که مثل براده‌های آهنی با یک آهنربا به سوی هم کشیده می‌‏شوند. این توده جماعتی با یک موج ایجاد می‏شود، کسانی روی امواج آن سوار می‏شوند و از آنها سواری می‏گیرند و گاهی هم هرکسی در لاکش فرومی‌رود و مسائل خودش را رفع‌ورجوع می‏کند.

* جامعه‌شناس

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: