دوستان آرش صادقی درباره او چه میگویند؟ +اسناد
برخی دوستان و کسانی که از نزدیک آرش صادقی را می شناسند، روایتهای جدید و متفاوتی از شخصیت و سوابق او نسبت به مطالبی که در فضای مجازی مطرح میشود، بیان میکنند.
کد خبر :
610250
خبرگزاری تسنیم: موضوع دستگیری «آرش صادقی»، اعتصاب غذای او و همینطور ماجرای همسرش، مدتی است بهانه جدیدی برای فضاسازی رسانهای علیه جمهوری اسلامی شده است؛ رسانههای داخلی و خارجی، شخصیتهای حقیقی و حقوقی _که غالبا دسترسی به محتویات اینگونه پروندهها برای آنها سخت نیست_ و مردم عادی پیگیر این پرونده هستند. رسانههای خارجی معاند و شبکههای اجتماعی به همراه برخی شخصیتهای داخلی با وجود علم به محتوای پرونده با هماهنگی مشغول اظهارنظر و خبرسازی هستند. روز گذشته بود که خبرگزاری فارس اعلام کرد برخلاف ادعاهایی که درباره اتهامات آرش صادقی مطرح میشود،
اتهامات اصلی او مواردی مانند ارتباط با یکی از سرپلهای اطلاعات سازمان منافقین در داخل کشور (بهروز جاوید تهرانی)، ارتباط سازمانی با گروهک تروریستی پژاک،متهم کردن نظام به شکنجه سران فتنه، حمایت از فرقه ضاله بهائیت، ترتیب دادن مصاحبه خانوادههای زندانیان با رسانههای خارجی، برنامهریزی برای اخلال در نظم عمومی شهری، شرکت در جلسات سازمان یافته دراویش، ارسال اخبار غیرواقعی از زندان اوین برای رسانههای ضد انقلاب،ارسال گزارش مکرر به احمد شهید برای سیاهنمایی و تحریم علیه ایران و اقدام علیه امنیت ملی بوده است. صرفنظر از تحلیلهای گوناگونی که به موضوع
چرایی و چگونگی حمایت فعالان ضدانقلاب و حتی برخی شخصیتهای کشور از این سناریو اشاره کردهاند (اینجا)، اظهارنظر و موضعگیری برخی دوستان و حتی همبندان آرش صادقی درباره شخصیت و سوابق وی که شناخت بیشتری نسبت به بقیه درباره او دارند، جالب و شنیدنی است. «پیمان عارف» در صفحه فیسبوک خود درباره «آرش صادقی» مینویسد: میماند وثیقه 500 میلیون تومانی و سوال از وجود خارجی داشتن افرادی چون «مهتا فغانی» و «اسماعیل سلمانی» ( افرادی که در دوران ناپدیداری آرش در فضای مجازی و نه جهان واقعی پدیدار شدند و بعد ناپیدا). افرادی که اگر وجود خارجی نداشته باشند به شهادت چتهاشان
با خود من و اطلاعاتی که اینان از آن مطلع بودند، تنها و تنها خود آرش تواند لباسشان بر تن نمود؛ نیز فعلا هیچ ندارم برای گفتن و نمیتوانم به داوری نشستن، هرچند این عدم داوری به معنای داوری ضمنی علیه آرش نیست و واقعا به معنای عدم داوری است.
فرد دیگری هم درباره آرش صادقی و با عنوان «صرفا جهت شفافسازی و دفاع از زندانیان سیاسی با شرف و بینامونشان» نوشته است: یک/ آرش صادقی دوره قبلی آنچه خودش بازداشت ادعا کرده بود را در کمپ ترک اعتیاد گذرانده و به هیچوجه زندان نبوده است. دو/ مهمترین اتهام یکی از زندانیان سابق مصاحبه با پدر آرش بوده که در دوره بازداشت آرش انجام شده؛ پدر آرش صادقی این مصاحبه را تکذیب کرده و جالب است که با گوش دادن به فایل صوتی مصاحبه مشخص میشود که آن صدا، صدای خودِ آرش صادقی است که به نام پدرش انجام داده است.
سه/ آن دوره کمپ ترک اعتیاد، بخش مهمی از زندگی آرش صادقی بوده است؛ با توجه به اعتمادسازی که انجام داده بوده، در اتاق به نسبت بهتر و با امکانات مناسبی چون اینترنت و کامپیوتر زندگی میکرده است و توانست با آیدیهای دروغی مثل اسماعیل سلمانی و یلدا از خودش حمایت کند و برند خودش را بسازد. به نظر میرسد آرش صادقی قبل از هر کمکی نیاز به روانپزشک دارد چون خودش را در برابر مرگ مادرش مسئول میداند و به شدت افسرده است و تحت تأثیر این بیماری بخش بزرگی از فعالیتهایش به شکلی تند و بیبرنامه انجام میشده که برخورد امنیتی با او واضح بوده است. آقای میم.... یک بار رفقای آرش
اومدن گفتن اونو گرفتن، خبرنگارها پیگیر شدن و دیدن اثری از او در اوین نیست؛ به اینا خبر دادن و اینا هول شدن، گفتن پس کشتنش، یه «بد فازی» رسانهای اتفاق افتاد؛ بعد آقا (آرش) سُر و مُر و گُنده، اومده پیش اینا؛ علیزاده وکیلش بهش گفته چطوری آزاد شدی؟ گفته 500 میلیون وثیقه گذاشتم. «علیزاده» گفته رسیدش را بیار من شکایت کنم؛ آرش هم رسید را نیاورد. خلاصه امر اینه که خیلیها به خاطر این داستان به آرش اعتماد ندارند.
به هر حال این موارد مشتی نمونه خروار است از اظهارنظرهای دوستان و همبندیهای آرش صادقی در زندان که او را میشناسند و به همان اندازه اظهارنظرهای دیگری هم وجود دارد از جمله درباره اعتیاد و فعالیت آرش صادقی در زمینه «شیشه» در دوران دانشجویی و اینکه او به دروغ مدت حبس خود را بیشتر از حد واقعی عنوان میکرده است. شاید همین رفتار او هم باعث شده علیزادهطباطبایی که اعتصاب غذا را احمقانهترین رفتار ممکن برای یک زندانی میداند دیگر وکالت او را برعهده نداشته باشد. نکته اصلی این است که همچنان باید در انتظار اظهارنظر مسئولان قضایی درباره نوع اتهامات آرش صادقی و
صحت اقدامات او در داخل زندان بود.