سرمقاله رسالت: فتنه پژوهی دينی

در قرآن ده ها بار کلمه فتنه و مشتقات آن با معاني مختلف به کار رفته، بخشي ازاين آيات، مربوط به توطئه هايي است که از سوي دشمنان عليه پيامبران الهي به ويژه پيامبربزرگوار اسلام (ص) صورت گرفته

کد خبر : 610030

روزنامه رسالت: در قرآن ده ها بار کلمه فتنه و مشتقات آن با معاني مختلف به کار رفته، بخشي ازاين آيات، مربوط به توطئه هايي است که از سوي دشمنان عليه پيامبران الهي به ويژه پيامبربزرگوار اسلام (ص) صورت گرفته.آيه هاي" وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ" ، " الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ " ،" وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّي لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ " و " الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْل‏ " ، از اين گونه آيات اند که مربوط به زمان فتح مکه اند و قرآن با صراحت اهميت فتنه و تکليف مسلمانان با فتنه و فتنه گران را روشن کرده است. در آن زمان، فتنه گران بزرگ، دشمنان بيروني امت اسلامي بودند. اما در حکومت پنج ساله اميرمؤمنان (ع) چهره جديد و خطرناک تري از فتنه شکل گرفت و آن، فتنه، در درون امت اسلامي و از سوي بزرگان جامعه اسلامي و شخصيت هاي تراز اول با سوابق درخشان و خدمات بزرگ بود. اين فتنه گران جديد به دليل ظاهر اسلامي شان و خدمات گذشته شان، توانستند به سادگي جمعيت بزرگي از مسلمانان ساده لوح و فريب خورده را زير پرچم خود گرد آورده، جنگ هاي جمل، صفين و نهروان را از درون به جامعه اسلامي تحميل کنند . تمام دوران پنج ساله حکومت آن حضرت در مقابله با فتنه گران درون امت اسلامي گذشت.به همين دليل، در خطبه ها، نامه ها و حکمت هاي نهج البلاغه، مجموعه ي گرانبهايي از سخنان دقيق و روشن، در مورد فتنه هاي داخل جامعه اسلامي وجود دارد که تصويري شفاف، از فتنه،علل فتنه، عوامل فتنه و راه هاي مقابله با فتنه ارائه مي دهد. سالروز 9 دي، سالروز قيام پرشور ملت ايران عليه فتنه 88، فرصت مناسبي است براي مرور برخي از حکمت هاي اين درياي معرفت، تا راهنمايي باشد براي راهجويان . آن حضرت قبل از قبول حکومت، طي سخناني، ويژگي هاي فتنه جديد را بيان کرده اند : فتنه هايي در راه است که بيعت ها را متزلزل مي کند، پيمان ها ي استوار را مي شکند و ابرهاي تيره اش، چهره افق حقيقت را مي پوشاند (خطبه92 نهج البلاغه ). در آغاز جنگ جمل فرمودند : جبهه فتنه، خود را به لباس دين و ايمان در آورده و با تظاهر به ايمان، مردم را گمراه و در درياي شبهات غوطه ور مي کند (خطبه 151). درجنگ جمل فرمودند : فتنه در زير چادري از دين پنهان است ( خطبه 4 ). در پايان جنگ جمل فرمودند، در فتنه، حق و باطل بر مردم مشتبه مي شود... اگر حق از باطل جدا و خالص مي شد زبان فتنه گران کوتاه مي شد. پس از جنگ نهروان فرمودند : فتنه ها وقتي رو مي آورند، به حق شباهت دارند و شناخته نمي شوند ولي چون مي گذرند حقيقت آشکار مي شود ( خطبه 93) . در جنگ صفين فرمودند، قلب هايي پس از استواري مي لغزند، مرداني پس از سلامت گمراه مي شوند و عقايد محکمي دچار شک و ترديد مي شود (نامه 32 ). اگر حق و باطل مخلوط نمي شد، حق بر طالبان حق پوشيده نمي ماند....قسمتي از حق و قسمتي از باطل را به هم مي آميزند و آنجا است که شيطان بر دلها چيره مي گردد (خطبه 50) . آن حضرت، با صراحت، هدف اصلي و پنهاني فتنه را که درپشت پرده دينمداري پنهان است، بازگشت از سنت هاي ديني، به سنت هاي جاهليت معرفي کردند (نامه 32). باور چنين حقيقتي که برخي از بزرگان اسلام در صدد بازگشت به دوران جاهليت اند، براي مردم بسيار دشوار بود. امير مؤمنان (ع) هرگز با مشاهده ظاهردينمدار فتنه گران، که گاه سابقه داران در اسلام و جهاد بودند و گاه عالمان،عابدان و قاريان قرآن، دچار ترديد نشده و فتنه گران را که رهبران آنها صحابه بزرگ پيامبر(ص) بودند با صراحت " حزب الشيطان " ناميدند (خطبه 10). واژه حزب الشيطان، فقط در يک آيه قرآن آمده : " اِسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ ". شيطان بر دلهاي آنان حاکم شده و خدا را از ياد آنها برده ، آنان حزب شيطانند و بدانيد که حزب شيطان زيانکاران دو عالمند . تفسير الميزان

با توجه به آيات قبل و بعد، مي گويد ايـن آيـات سرگذشت دسته اي از منافقين است كه پنهاني با يهود دوستي و مودت و بـا خـدا و رسـولش دشـمني داشتند، و خداوند ايشان را به خاطر همين انحراف مذمت نموده و به عذاب تهديد مي كند، تهديدي بسيار شديد. و در آخرين آيه با قاطعيت اعلان مي کند هرکس با دشمن خدا و رسول دوستي دارد، قطعا ايمان ندارد و به عنوان حكمي قطعي و هميشگي مي فـرمـايد، ايمان به خدا و روز جزا هرگز نمي گذارد انساني با دشمن خدا و رسول دوستي كـنـد .
آن حضرت، در خطبه 151 فرموده اند خوي ستمگري فتنه گران موجب مي شود براي رسيدن به اهداف خود حتي از ريختن خون بي گناهان و لگد مال کردن مردم مظلوم ابائي نداشته باشند .

در مورد علت اصلي رو آوردن برخي از بزرگان اسلام وسران نظام اسلامي به ورطه فتنه و علت اين تغيير باور نکردني ، آن حضرت در خطبه شقشقيه، دنياطلبي و هواپرستي را عامل اصلي معرفي مي کنند و مي گويند دنيا و زيور دنيا چشم هاي آنها را خيره کرده، سپس با تأکيد بر آيه " تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا " برتري جويي و جاه طلبي بزرگان را عامل پديد آمدن فتنه ها معرفي مي کنند . در مورد نحوه دين داري فتنه گران دنياطلب، به عمار فرمودند، آنها از دين به همان اندازه که براي دنياطلبي آنها لازم است بر مي گيرند و بقيه حقايق دين را عمدا بر خود پوشيده نگاه مي دارند( خطبه 405). در خطبه 151 در مورد آثار مخرب فتنه فرمودند در جريان فتنه، با ايجاد شدن شبهه ها، و مشتبه شدن حق و باطل بر مردم، افراد زيادي دچار شک و ترديد شده، از جبهه حق ريزش مي کنند و به جبهه باطل مي پيوندند. در خطبه 14 فرموده اند، فتنه، عقل هاي

سست را تحت تأثير قرار مي دهد و دچار شبهه مي کند و لذا کاهنده حکمت و عقل و خردورزي است . سپس تأکيد مي کنند درهنگام فتنه، عقل هاي ضعيف و ذهن هاي سطحي نگرو ضميرهاي ساده، اصلي ترين طعمه هاي فتنه گران هستند. بهانه هاي دروغين براي شروع هر فتنه اي لازم است تا احساسات ساده لوحان را برانگيزد. بهانه ، در هر فتنه، نقش حياتي ايفا مي کند . در جمل و صفين، خونخواهي عثمان بهانه بود. حضرت در خطبه 22 فرموده اند آنها انتقام خوني را مي خواهند بگيرند که خود ريخته اند واز من گناهي سراغ ندارند . در نهروان ، پذيرش حکميت از سوي حضرت علي (ع) بهانه بود، در حالي که آنها خود حکميت را بر آن حضرت تحميل کرده بودند. بهانه هاي دروغين و عوام فريبانه، هيزمي است که آتش فتنه را روشن مي کند. نقش آقازاده ها دربرافروختن فتنه ها و نقش آنها در ساقط کردن شخصيت هاي بزرگ و تراز اول اسلام، نقشي تاريخي است. حضرت علي (ع) در حکمت 453 فرموده اند زبير، زماني مثل سلمان از اهل بيت (ع) شمرده مي شد. زبير همواره منا اهل ال بيت بود تا آنکه فرزند نامبارکش عبدالله پا به جواني گذاشت. عبدالله سبب شد، دنيا و آخرت زبير و همه افتخارات او به باد فنا رود.

اميرمؤمنان (ع) راه هاي رهايي از فتنه را در درجه اول، پرهيز از ثروت هاي حرام و لقمه هاي حرام دانسته اند (خطبه 151 ). ثروت حرام و شکمهاي پر شده از حرام، لاجرم انسان را و خانواده اش را به جبهه حرام مي کشاند. پس از آن، بر بصيرت افزائي تأکيد کرده اند،

تا انسان ها، قدرت تشخيص حق و باطل را بيابند . بصيرت ديني، بصيرت سياسي، روشن بيني و عمق نگري. آن حضرت در نامه 32 فرموده اند فقط " اهل البصائر " رها شونده از فتنه ها هستند .
در خطبه 38 بصيرت را موجب رهايي از جهل، شک، ترديد و ايجاد کننده يقين در قلب دوستان خدا دانستند . در خطبه 4 ، طريق نجات ازگرداب فتنه را پيوند با امامت و ولايت دانسته و آن را آشکار کننده حق و باطل معرفي و تأکيد کرده اند امامت و ولايت است که غبار هاي فتنه را فرو مي نشاند، شبهه ها و شک و ترديدها را مي زدايد و در قلب ها يقين ايجاد مي کند. در همان خطبه تأکيد کرده اند در پرتو ولايت و امامت، فضائي شفاف به وجود مي آيد که حق و باطل به روشني قابل تشخيص خواهد بود. در خطبه 5 فرموده اند در ميان امواج سهمگين فتنه ها امامت و ولايت تنها کشتي نجات امت است و وحدت در سايه ولايت، و پرهيز از تفرقه و پراکندگي، خنثي کننده فتنه ها است . بايد پذيرفت همانگونه که وحدت حول محور ولايت پيروزي آفرين است، پراکنده شدن از خيمه ولايت و تفرقه هم شکست آفرين است . هنگامي که سپاه معاويه از تفرقه در سپاه اسلام آگاه شد، يمن را به تصرف خود درآورد، حضرت علي (ع) طي خطبه اي با تأثر بسيار، علت اين واقعه را که علت بسياري از وقايع ديگر هم بود، اينگونه بيان کردند :

آنان در باطل خود وحدت دارند و شما در دفاع از حق متفرقيد، شما امام خود را در حق نافرماني مي کنيد و آنها امام خود را در باطل فرمانبردارند (خطبه25) . در ديدگاه امير مؤمنان (ع) نقش نخبگان جامعه در خنثي کردن فتنه، نقش بي بديلي است. در حکمت 478 فرمودند خداوند از مردم جاهل عهد نگرفت که بياموزند، مگر آنکه از دانايان عهد گرفت که به آنها آموزش دهند. دانايان هستند که در طوفان شبهات، مي توانند مردم را آگاه کنند . شکايت حضرت علي (ع) از نخبگان نيز در جاي جاي نهج البلاغه ديده مي شود. در حکمت 283 آن حضرت، علت ناکامي در برابر فتنه معاويه را، راحت طلبي و عافيت جويي نخبگان جبهه حق، و سستي آنها در انجام وظيفه دانسته و بارها در خطبه هايشان از فقدان نخبگان وظيفه شناسي مثل عمارياسر، مالک اشتر، خزيمه و ابن تيهان تأسف مي خورند ( خطبه 182) . آن حضرت خطاب به خواص و نخبگاني که حقيقت را مي دانند ولي ازروي ترس يا براي حفظ موقعيت و منافع خود سکوت مي کنند و در صحنه دفاع از حق حاضر نمي شوند، مي فرمايند، آيا گمان

مي کنيد هرگز مرگ به سراغ شما نخواهد آمد (خطبه 38).

براي غلبه بر فتنه، نقش مردم را نقشي سر نوشت ساز و بي بديل دانسته و در خطبه 6 فرموده اند من با ياري انسان هاي حق طلب مي توانم بر سر فتنه گران حق ستيز فرود آيم و با ياري انسان هايي همراه با ولايت، مي توانم فتنه گر نافرمان را درهم بشکنم. اما صد افسوس که چنين امتي در اطراف آن امام نبودند. تمامي فتنه ها بدون استثناء در صدد تضعيف و نابودي حاکميت اسلام و ريشه کن کردن اصول، آرمانها و ارزش هاي ديني اند و اگرچه بعضي ساده لوحان فريب ظاهراسلامي آنها را خورده، دم از مماشات با آنها مي زدند، ولي امير مؤمنان (ع) پس از اتمام حجت با آنها، کوچکترين ترديدي در ريشه کن کردن فتنه به خود راه نمي دهند. در خطبه 10 فرموده اند، سوگند به خدا، گردابي براي آنها به وجود آورم که جز من نتواند آن را چاره کند و هر کس در آن غرق شود هرگز رهائي نيابد و هر کس بگريزد ديگر خيال بازگشت نکند. پس از جنگ نهروان نيز با افتخار و سربلندي فرمودند : چشم فتنه را از حدقه در آوردم در حالي که هيچ کس ياراي اين کار را نداشت (خطبه 93).

واما خلاصه ترين و کار ساز ترين توصيه امير المؤمنين (ع) براي گرفتار نشدن مردم در گرداب فتنه، که به ويژه براي خواص و افراد ساده لوح، بسيار کارساز است در حکمت اول نهج البلاغه اينگونه آمده : " در هنگام بروز فتنه، چونان شتر دو ساله باش که نه فتنه گران بتوانند بر تو سوار شوند و نه بتوانند تو را بدوشند و از تو بهره اي ببرند ".

از اين مختصر مي توان توشه اي برگرفت براي مقابله با فتنه هايي که در راه است. بايد اطمينان داشت که فتنه ها هرگز پايان نخواهند يافت چون دنياطلبي، برتري جوئي و جاه طلبي اشراف و بزرگان پاياني ندارد. فتنه، آزمايشي الهي براي نخبگان و براي مردم است " أحَسِبَ النَّاسُ أنْ يُتْرَكُوا أنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا يُفْتَنُونَ " . فتنه، کوره اي گدازان است که در آن، خالص و ناخالص شناخته مي شوند. بدون ترديد، فتنه هاي آينده، غافلگير کننده تراز فتنه هاي

گذشته خواهد بود. شکست خوردگان فتنه هاي قبل، اعم ازشياطين داخلي و خارجي، با کوله باري از تجربه، در کمين اند. بايد بيدار بود .
9 دي، الگويي تجربه شده، موفق و کارامد براي درهم شکستن بزرگترين فتنه ها است. 9 دي، جلوه حضور امتي است که امير مؤمنان خواستار آن بودند . 9 دي يکي از زيباترين بازتاب هاي قدرت فکري يک ملت است. 9 دي، نمونه اي از تحقق وعده الهي " اِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْکُمْ " است. اين الگوي کارساز را بايد شناخت ، تبيين و ترويج کرد تا در هر فتنه اي، چراغ راه ملت ايران و ديگر ملت هاي مسلمان باشد.

*بابهره گيري از رساله ارزشمند آقاي عبدالعلي ترابي در سايت راسخون

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: