چالش مانکن به خندوانه هم رسید

باشگاه خبرنگاران جوان: در ابتدای برنامه، تماشاگران مدل مانکن هر کدام در شرایط مختلف بودند و چالش مانکن را اجرا کردند. برنامه خندوانه شب گذشته میزبان استاد کهنمویی و علی مسعودی بود. در بخش اول استاد کهنمویی پیرامون چالش های مختلف صحبت کرد و گفت: مردم ما چالش های مختلفی را تجربه می کنند. این روزها چالش مانکن را داریم. حتی یک نفر رفته خواستگاری، پدر عروس گفته داماد چه کاره است؛ گفتند درگیر چالش مانکن است. حتی داماد در مراسم خواستگاری مدل مانکن ها نشسته. کهنمویی عنوان کرد: جوانان خود را درگیر چالش مانکن نکنند؛ پویا باشند، حرکت کنند به جای اینکه خشکشان بزند. (خنده) در بخش بعدی برنامه علی مسعودی معروف به علی مشهدی استندآپ کمدی خود را پیرامون دوره نوجوانی و دیدن فیلم های رزمی اجرا کرد. علی مسعودی در ابتدا گفت: با اینکه استندآپ زیادی در خندوانه اجرا کرده ام اما هنوز هیجان برنامه اول را دارم. جوان بعد از احوالپرسی با او به بهانه نزدیکی خانه علی مشهدی به لوکیشن خندوانه خاطره ای در برنامه تعریف کرد و گفت: در اتوبان یادگارامام فیلمبرداری می کردیم. ساعت ۵ صبح علی به من زنگ زد و بعد از احوالپرسی گفت پیتزا می خوری؟! گفتم الان؟ گفت بیا بالا!!! بعد از دیدن علی از پنجره متوجه شدم، دقیقا جلوی ساختمان آنها ایستاده بودیم. علی مشهدی خاطره خوردن پیتزا ساعت پنج صبح را اینگونه ادامه داد: من تازه ماکروفر خریده بودم، آنقدر ذوق داشتم، از ساعت ۳ بعد از ظهر تا ۵ صبح بچه ها را دعوت می کردم تا پیتزا بخورند. حدود ساعت ۵ صبح از پنجره بیرون را نگاه می کردم، دیدم فیلمرو رد شد و گروه رامبد جوان بودند. با او تماس گرفتم و به خوردن پیتزا دعوتش کردم (خنده). در ادامه علی مسعودی برای شروع اجرای استندآپ کمدی اش گفت: خودم دیگر خجالت می کشم از خدمت سربازیم خاطره تعریف کنم؛ با اینکه تعداد زیادی خاطره جا مانده (خنده). امشب خاطره‌ای از دوران نوجوانی تعریف می کنم. در گذشته امکانات زیادی در خانه ها نبود. خود ما یک تلویزیون ۱۴ اینچ داشتیم. در محله هم همینطور بود. بچه های دهه ۵۰ و ۶۰ فیلم‌های رزمی که می دیدند، دچار هیجان عجیب و غریبی میشدند. وی ادامه داد: زمانی دبیرستان ما، فیلم‌های جکی چان و بروس لی گذاشته بود و همه بعد از فیلم، بروس لی می شدند. در ادامه مسعودی از به کار بردن فنون رزمی اینگونه تعریف کرد: یکبار فیلم رزمی دیدم که صحنه های رزمی عجیبی در آن بود. من همه فن هایی که یاد گرفته بودم را می‌خواستم روی یک نفر پیاده کنم. قرار شد با دوستانم به محله های دیگر برویم و روی افراد دیگر فن ها را اجرا کنیم. بعد از بررسی تک تک افراد یک پسر ۳۵ کیلویی را پیدا کردم. به نظرم می‌توانستم تمام فن هایی که در فیلم رزمی دیده بودم، روی آن پیاده کنم اما آن چیزی که فکر کرده بودم، اشتباه از آب در آمد. این پسر ۳۵ کیلویی فقط با فشار دادن من صدای تمام استخوان های من را درآورد. علی مسعودی در پایان گفت: از همه می‌خواهم اگر پدر و مادرشان زنده هستند، دست آنها را ببوسند. سه ماه پیش «ننه» فوت کرده است. من سالها این کار را برای ننه انجام دادم. واقعا راز موفقیت من دعای خیر پدر و مادرم است.