۷ شرط امام حسن(ع) در قرارداد صلح با معاویه
محمدحسین رجبی دوانی استاد تاریخ اسلام گفت: امام حسن(ع) ۱۲ هزار نفر را به فرماندهی پسرعمویش جدا کرد تا از پیشروی معاویه جلوگیری کنند، اما او در قبال پیشنهاد رشوه یک میلیون درهمی معاویه که نیمی از آن نقد بود، سست شد.
کد خبر :
607259
خبرگزاری فارس: محمدحسین رجبی دوانی، مورّخ و اسلامشناس به مناسبت فرا رسیدن سالروز صلح امام حسن(ع) با معاویه در گفتوگویی مشروح با خبرنگار آئین و اندیشه خبرگزاری فارس، از مقاطع مختلف زندگی دومین امام شیعیان گفت و به مصائب و مظلومیتهای آن حضرت با تکیه بر منابع تاریخی پرداخت. عقیقه با ولادت امام حسن(ع) سنت شد رجبی زندگانی امام حسن (ع) را در دو مقطع پیش از رسیدن به امامت و دوران امامت آن حضرت قابل بررسی دانست و گفت: زندگی حضرت پیش از امامت در دوران جد عالیقدرشان پیامبر و در دوران امامت پدر بزرگوارشان علی (ع) قابل رصد است. وی ادامه داد: در دوران پیامبر امام حسن به عنوان نواده بزرگ ایشان بسیار مورد توجه و علاقه بوده و وقتی ایشان به دنیا آمد پیامبر از علی(ع) و زهرا(س) سؤال کرد نام ایشان را چه گذاشتهاید؟ زهرا(س) گفت به احترام علی(ع) نامی انتخاب نکردم و علی نیز گفت به احترام شما نامگذاری نکردهام. پیامبر هم گفت: من به احترام خدا بر او نامی نمیگذارم چرا که نمیخواهم در تعیین نام او از خدا سبقت بگیرم. در همین حین جبرئیل نازل شد و بر پیامبر امر کرد چون علی نسبت به تو همانند هارون نسبت به موسی است اراده کردیم نام
پسر هارون را در پسر علی بگذاریم. پیغمبر سؤال کرد نام پسر هارون چیست و پاسخ شنید «شبّر». حضرت فرمود این به زبان عبری است، معادل عربی آن چه میشود و جبرئیل عرض کرد «حسن». این داستان برای ولادت امام حسین(ع) نیز تکرار شده است. پیامبر گوسفندی عقیقه کرد و بعد از آن، عقیقهکردن برای تولد کودکان سنّت شد. حضور امام حسن(ع) در شورای تعیین خلیفه سوم رجبی دوانی، زندگانی امام حسن(ع) در دوران پدر بزرگوارش را از دو منظر غصب خلافت و در حین خلافت قابل بررسی دانست و به برخی از گوشههای آن چنین اشاره کرد: امام مجتبی به عنوان شاهد مادرش، در احقاق حق خویش در قضیه فدک احضار شد ولی خلیفه شهادت ایشان را به دلیل صغر سن نپذیرفت. البته این موضوع مورد اتفاق همه مورخان نیست. وی گفت: موضوع دیگر پایین کشیدن خلیفه اول از منبر پیغمبر است که در منابع مختلف نقل شده است. روزی وی بر منبر پیامبر مشغول سخنرانی بود که امام حسن با وجود سن کم با قاطعیت وارد مسجد شد، سخنانش را قطع کرد و فرمود از منبر پدرم پایین بیا! وی به شدت منفعل شد و گفت: به خدا قسم راست میگوید، این منبر پدر اوست نه پدر من. سپس از منبر پایین آمد. این استاد دانشگاه اظهار داشت:
مورد دیگر شرکت امام به درخواست وصیت خلیفه دوم، در شورای تعیین خلیفه سوم بدون داشتن حق رأی بود. برخی منابع نقل کردهاند که ۶ نفر از اعضای اصلی بودند و دو نفر مشاور (بدون حق رأی) در این شورا حضور داشتهاند، یعنی امام حسن(ع) و عبداللهبن عمر. وی، حضور امام حسن در وداع ابوذر همراه با پدر و عمویش عقیل را به عنوان نمونه دیگر برشمرد و افزود: خلیفه سوم وقتی ابوذر را تبعید کرد دستور بستن راههای خروجی شهر را صادر کرد، اما امیرالمؤمنین، عقیل و امام حسن پیش از این حکم از شهر خارج شدند. در این هنگام امام حسن به فرموده پدرش ابوذر را عموی خویش نامید و سخنانی در تجلیل از شخصیتش بر زبان راند. رجبی دوانی گفت: مورد دیگر که در بیشتر منابع اهل تسنّن نقل شده است حضور امام حسن(ع) در فتوحات زمان عثمان و حتی حضور در گرگان است. البته عموم علمای شیعه این موضوع را رد میکنند و سیره امام (ع) را با این گونه فتوحات و تحت فرماندهی فاسد، همچون ولیدبن عقبه مخالف میدانند. این نویسنده افزود: مورد دیگر دفاع مسلحانه امام حسن از خلیفه سوم است. این نکته قابل قبول نیست. مسلّم این است که وقتی انقلابیون از ورود آب و آذوقه به خانه عثمان ممانعت
کردند حسنین علیهمالسلام به دستور امام علی(ع) به عثمان آب رساندند. افزایش ۱۰۰ درصدی حقوق نظامیان توسط امام حسن(ع) رجبی با اشاره به هجوم مردم بر اثر هیجان ناشی از شهادت امیرالمؤمنین و روی آوردن از هر سو به ایشان گفت: پس از این واقعه، مردم در مسجد کوفه با امام بیعت کردند و ایشان را به عنوان خلیفه و امام به رسمیت شناختند. امام بلافاصله حاکمانی را برای برخی مناطق که حاکم نداشت یا حاکمان آن احضار شده بودند تعیین کرد. مانند عبداللهبن عباس حاکم بصره. ضمن اینکه فرماندهانی نیز به منطقه سپاه بوم و ایالت جبل گسیل داشت. وی ادامه داد: یکی دیگر از کارهای اولیه امام افزایش ۱۰۰ درصدی حقوق مجاهدان و نظامیان بود. این سیرهای بود که امام علی در پیش گرفته بود و امام حسن نیز این سنت را ادامه داد، جالب اینکه این سیره پس از غصب خلافت امام حسن(ع) نیز ادامه توسط خلفا دیگر ادامه یافت. استاد تاریخ اسلام افزود: امام حسن بلافاصله بعد از خلافت با اقدامات بازدارنده معاویه مواجه شد. معاویه که از پیوستن مردم شام به حکومت امام احساس خطر میکرد دست به اقداماتی فتنهانگیز زد. از جمله فرستادن جاسوسانی خرابکار به سوی کوفه (مرکز خلافت) و
بصره (دومین شهر مهم قلمرو امام) که با آگاهی به موقع امام حسن موجب شناسایی و اعدام جاسوس کوفه شد و توطئه معاویه نقش بر آب گشت. پس از این جریان معاویه اقدام دیگری در پیش گرفت و به چهار نفر از اشراف کوفه که نسبت به علی(ع) کینه و عداوت داشتند نامه نوشت و آنها را ترغیب به کشتن امام حسن کرد. معاویه برای نظارت بر کار آنان، چهار نفر دیگر را نیز به عنوان مراقب اعزام کرد و جایزه این ترور یکصد هزار درهم پول نقد، فرماندهی یکی از لشگرهای شام و ازدواج با یکی از دختران خود تعیین کرد. امام از این توطئه آگاه شد و بدون اینکه کسی بداند در زیر لباس خود زره میپوشید تا توطئه آنان نقش بر آب شود. یکی از این خائنین امام را در هنگام نماز جماعت هدف نیزه قرار داد و همگان فکر کردند امام به شهادت رسیده است اما با جمع شدن به دور امام متوجه زره امام شدند و به این ترتیب توطئه دشمنان منتفی شد. لشکر ۶۰ هزار نفری معاویه برای نبرد با امام حسن(ع) استاد تاریخ اسلام با اشاره به ترور نافرجام امام حسن(ع) توسط عوامل معاویه گفت: در این هنگام امام نامهای انزجارآمیز به معاویه نوشت و وی را سرزنش کرد و به معاویه گوشزد کرد «پدرم بعد از شهادت امر
خلافت را به من واگذار کرد. لذا بیش از این در باطل خود توقف و اصرار نورز و مانند سایر مردم با من بیعت کن! چون تو میدانی در پیشگاه خود و هر مرد دانا و نیکوکاری به امر خلافت از تو سزاوارتر هستم. پس از خدا بترس ظلم نکن و خون مسلمانان را با بیعت خود حفظ کن.» معاویه با زیرکی در پاسخ به امام حسن مواردی را قید میکند و آگاهی بیشتر خود را بهانه کرده و به امام پیشنهاد میکند به فرمان معاویه درآید تا از بیتالمال عراق و خراج مناطق عراق بهرهمند شود. ضمن اینکه معاویه به امام قول میدهد که در صورت قبول خلافتش، کاری را بدون نظر و مشورت امام انجام نخواهد داد. وی افزود: معاویه این نامه را نوشت اما منتظر پاسخ و واکنش امام نماند و به پیک امام گفت باز گرد که بین من و شما جز شمشیر حکم نمیکند. پس از این معاویه آمادهباش داده و ۶۰ هزار نفر را آماده حمله کرده و تا محلی به نام پل منبج پیشروی کرد. امام وقتی خبر حمله معاویه را شنید مردم را به مقابله دعوت نمود اما مردم از خودشان سستی نشان دادند و تمایلی برای نبرد از خود بروز ندادند. خیانت فرمانده لشکر امام حسن(ع) به دلیل رشوه یک میلیون درهمی این استاد دانشگاه سرزنش شدید عدیبن
حاتم طائی بر مردم را عامل اصلی تغییر رأی و آهنگ ایشان دانسته و افزود: پس از این جریان، مردم پشیمان شده و آماده نبرد شدند اما سپاهی که به این صورت آماده و فراهم شد ترکیبی ناهمگون داشت. به گفته شیخ مفید این سپاه به این صورت تشکیل شده بود: عده اندکی از شیعیان اصیل علیبن ابیطالب بودند که امام را به عنوان امام دوم میشناختند. دسته دوم کسانی بودند که با امام به عنوان خلیفه پنجم بیعت کرده و اکثراً ساکنان کوفه بودند. این عده با اکراه خود را ملزم به اطاعت میدانستند. دسته سوم نبرد با معاویه را زیر پرچم و در رکاب هر کسی ترجیح میدادند. دسته چهارم گروهی فتنهجو و غنیمتطلب بودند که نه قائل به حقانیت امام بودند و نه به باطل بودن معاویه اعتقاد داشتند. دسته پنجم افراد سستعنصر قبایل بودند که فقط برای همراهی و پیروی از رئیسشان آماده نبرد شده بودند. به گفته شیخ مفید دسته دوم و پنجم بیشترین تعداد سپاهیان امام را تشکیل میدادند. رجبی دوانی افزود: امام ۱۲ هزار نفر را به فرماندهی عبیداللهبن عباس پسرعمویش جدا کرد تا از پیشروی معاویه جلوگیری کنند و امام وقت بیشتری برای ساماندهی و مقابله با معاویه را داشته باشند. اما
متأسفانه با خیانت عبیداللهبن عباس در قبال پیشنهاد رشوه یک میلیون درهمی معاویه که نیمی از آن نقد بود نظم لشکر در هم شکست البته قیسبنسعدبن عباده جانشین عبیداللهبن عباس با مردانگی و فداکاری، لشگر را ترمیم کرده و حتی یک روز هم با لشکریان معاویه جنگید. دلایل اصلی صلح امام حسن تعمداً نقل نشده است رجبی دوانی با اشاره به این نکته که امام در مدائن قصد استقرار داشت اما هنگام رسیدن به ساباط وضع ناگواری پیش آمد که باعث بهمریختگی سپاه امام شد، گفت: متأسفانه منابع تاریخی در این ارتباط بسیار مغشوش و آشفته نقل ماجرا کردهاند. با توجه به اینکه خلافت پس از امام حسن از جنبه معنوی خود خارج شده و به صورت سلطنت موروثی قیصرها و کسراها درمیآید مقطع بسیار مهمی است. وی تأکید کرد: به نظر بنده چون مورخان در عهد خلفا دست به قلم بردهاند حتماً باید نظر مساعد ایشان را جلب میکردند یا لااقل طوری نقل میکردند خلفا بدشان نیاید. مسلماً مورخان عمدی داشتهاند که این مقطع حساس را به درستی نقل نکنند تا مردم متوجه دلیل صحیح صلح امام حسن نشوند. این مورخ افزود: پنج دلیل عمده در مورد شورش در سپاه امام و در پی آن پذیرش صلح از سوی ایشان نقل
شده است که یک مورد آن به حقیقت نزدیکتر است. آن مورد این است که موقعی که امام به ساباط رسید متوجه بیتفاوتی، انفعال، بیثباتی و بیهدفی اکثریت سپاه خود به هنگام جنگ شد. بنابراین برای آزمودن و دستچین کردن آنان سخنانی بیان کرد که موجب برهمریختگی سپاه شد. امام در خلال سخنانش فرمود من هیچگاه کینه مسلمانانی را به دل نگرفته و هرگز برای کسی فتنه و بدی نخواستم. آگاه باشید که پیوستن به اجتماع بهتر از جدایی و دو دستگی است، اگر چه این وحدت و اجتماع برای شما خوشایند نباشد و آنچه که میخواهید و دوست دارید در جدایی و تفرق بدست آید! من خیر شما را بیش از آنچه خودتان به آن میاندیشید در نظر دارم، پس از فرمان من سرپیچی نکنید و نظر من را رد نکنید. من از خدا میخواهم که ما را بیامرزد و به آنچه که خواست و خشنودی اوست رهنمون سازد. لشکر امام حسن(ع) دنیا را بر دین خود ترجیح داد رجبی نگاههای معنیدار لشکریان امام پس از ایراد سخنرانی را نشانه شروع مخالفت با ایشان دانست و گفت: هنوز سخنان امام تمام نشده بود که عدهای به امام با سوء ظن نگریستند. عدهای نیز که از خوارج بودند با صدای بلند فریاد زدند: به خدا قسم حسن کافر شده است،
همان طور که پدرش پیش از آن کافر شده بود و یک باره به حضرت حمله برده و سجاده را از زیر پای ایشان کشیده و لباس حضرت را پاره کردند. امام قصد سوار شدن بر اسب خود را داشت که یکی از خوارج به نام جراحبن سنان نیزهای به ران امام وارد کرد که نیزه به استخوان ران امام رسید و امام هم با شمشیر در مقام دفاع از خود برآمد و از اسب سقوط کرد. در این هنگام دو تن از شیعیان فرد متجاوز را به هلاکت رساندند. امام به سختی مجروح و در خانه حاکم مدائن؛ مسعودبن سعد ثقفی (عموی مختار) بستری شد. وی ادامه داد: نظم و انسجام سپاه بر هم خورده بود و امام پس از بهبودی نسبی، در جمع مردم به ایراد سخنرانی پرداخت و آنها را از تبعات خلافت معاویه آگاه کرد. اما مردم سستعنصر تحریک نشده و به مقابله برنخاستند. امام که این وضعیت را دید فرمود به خدا هیچ تردید و پشیمانی ما را از جنگ با مردم شام باز نمیدارد. ما در گذشته (صفّین) بر اساس سلامت، صبر و پایداری میجنگیدیم اما امروز سلامت با دشمن مخلوط شده است. آن روز دین به دنیای شما برتری داشت اما امروز دنیای خود را بر دین ترجیح دادهاید. امام ادامه داد معاویه ما را به چیزی دعوت میکند که در آن نه عزّت است
و نه انصاف. اگر خواهان زندگی و عشق به دنیا هستید پیشنهاد صلح را بپذیرید و اگر مرگ باعزّت و شریف را طالبید، دعوت معاویه را رد کنید. در این هنگام بود که سپاه امام فریاد زد: زندگی! زندگی! یعنی اینکه از اطاعت امام سر باز زدند. ۷ شرط امام حسن(ع) در قرارداد صلح با معاویه رجبی دوانی پذیرش صلح از سوی امام را با غم و اندوه فراوان ایشان همراه دانست و مهمترین موارد صلحنامه را بنا به تحقیق محققان معاصر چنین برشمرد: 1. حکومت به معاویه واگذار میشود به شرطی که وی مطابق کتاب خدا ،سنت پیامبر و سیره خلفای شایسته عمل کند. 2. حکومت پس از معاویه متعلق به حسن است و اگر برای او حادثهای پیش آید به حسین تعلق دارد. در هر صورت معاویه حق ندارد کسی را به جانشینی خود تعیین کند. 3. معاویه ناسزا و لعنت به امیرالمؤمنین را باید ترک کرده و از علی جز به نیکی یاد نکند. 4. معاویه حق ندارد خود را امیرالمؤمنین بنامد و نباید هیچ شهادتی نزد او اقامه شود. 5. بیتالمال کوفه که موجودی آن پنج میلیون درهم است مستثنی است و شامل تصمیمهای حکومت نمیشود علاوه بر آن معاویه باید سالی دو میلیون درهم برای حسن بفرستد و در هدایا و بخششها بنیهاشم را بر
بنیامیه رجحان دهد. یک میلیون درهم نیز بایستی در میان بازماندگان که در جنگها و در کنار امیرالمؤمنین به شهادت رسیدند تقسیم شود. (البته این موارد، به خصوص توافق بر سر بیتالمال کوفه در بین مورّخان محل بحث است) 6. معاویه باید در هر جای زمین مردم را در امن و امان بدارد و حق ندارد به سبب کینههای گذشته مردم را تحت تعقیب قرار دهد. 7. توطئهای در نهان و آشکار علیه جان حسنبن علی و برادرش و هیچ یک از اهل بیت نباید چیده شود و هیچ جا ارعاب و تهدیدی هم نسبت به آن صورت گیرد. وی ادامه داد: معاویه این شرایط را پذیرفت و همه سران شام را نیز گواه گرفت. تاریخ انعقاد قرارداد را در نیمه جمادیالاولی سال 41 هجری ذکر شده است. پس از این ماجرا امام به کوفه بازگشت. معاویه نیز به سوی کوفه حرکت کرد. در «نخیله» مردم و سران کوفه به استقبال معاویه رفتند و وی با وقاحت تمام گفت: من با شما نجنگیدم که شما را به نماز، روزه و حق وادارم. من میخواستم بر شما مستولی شوم و بر شما حکومت کنم. سپس با خباثت تمام اعلام کرد؛ پیمان صلح را زیر پا گذارده و به هیچ یک از موارد آن عمل نخواهم کرد. امام پس از اقامت چند روزه در کوفه به مدینه بازگشت و ۱۰ سال
حاکمیت غاصبانه و ظالمانه معاویه را میدید و به سختی تحمل میکرد. از دفن جسد امام حسن(ع) نزد جدش ممانعت شد رجبی دوانی با اشاره به اینکه معاویه قصد وراثتی کردن خلافت در خانواده خود را داشت گفت: در این میان دو مانع بزرگ وجود داشت؛ یکی امام حسن(ع) و دیگری سعدبن ابی وقاص. او بازمانده شورایی که عمربن خطاب تشکیل داده بود و جزء افرادی بود که از نظر خلیفه دوم شایستگی خلافت داشت. بنابراین معاویه نسبت به کشتن هر دو اقدام کرد در چندین نوبت مختلف امام را مسموم کرد اما به دلیل صلابت روح و استحکام قوای بدنی امام موفق نمیشد تا اینکه سم بسیار مهلکی از روم تهیه کرده و به جعده همسر امام رسانید و پیغام داد اگر حسن را مسموم کنی تو را به عقد یزید در خواهم آورد و یکصد هزار دینار نیز پاداش دریافت خواهی کرد. وی افزود: جعده خیانت کرد و سم را به امام خورانید امام به شدت بیمار شد و نزدیک به 40 روز در بستر بیماری بود و در 28 صفر سال 50 هجری به شهادت رسید. امام حسن به برادرش وصیت کرد اگر گذاشتند پیکرم را نزد جدم رسول خدا دفن کنید و اگر نگذاشتند نزد جدهام فاطمه بنت اسد در بقیع به خاک بسپارید. ایشان مؤکداً سفارش کرد اگر مقاومتی صورت
گرفت راضی نیستم به اندازه شیشه حجامتی خون ریخته شود. این استاد دانشگاه ادامه داد: امام حسن توسط برادر غسل و کفن شد و عایشه به همراه بنیامیه (به سرکردگی مروانبن حکم) از دفن امام در کنار پیغمبر ممانعت کرد و گفت به هر که دوست داشته باشم، اجازه ورود به خانهام را میدهم. سپس به اشاره وی به تابوت امام تیر پرتاب شد به گونهای که خونابه از پیکر مطهر امام به راه افتاد. مظلومیت روز ساباط امام حسن (ع) از عاشورا بیشتر است رجبی دوانی با اشاره به زندگانی سراسر درس امام حسن (ع) گفت: جلب رضایت خدا و عمل به وظیفه، نه توجه به نتیجه، مهمترین درس از زندگی حضرت امام حسن (ع) است. ضمن اینکه از دیگر نکات بارز شخصیت ایشان صبر و حلم امام حسن در برابر سختی و مشکلات است. امام حسن فوقالعاده مظلوم است چنانچه شیخ راضی آل یاسین از علمای بزرگ شیعه که کتابی به نام صلح امام حسن نوشته و مقام معظم رهبری نیز سالها پیش از انقلاب آن را ترجمه کرده است، در مقدمه کتابش مینویسد: «مظلومیت روز ساباط امام حسن (ع) از روز عاشورای امام حسین (ع) بیشتر است». شاید این نکته به این خاطر است که مصیبت روز ساباط امام حسن(ع) ۱۰ سال به طول انجامید اما روز
عاشورا فقط از صبح تا عصر به طول انجامیده و تماماً حماسه بوده است. امام حسن(ع) همانند پدرش به مدت 10 سال خار در چشم و استخوان در گلو وضعیت را میدید و تحمل میکرد. وی افزود: در تاریخ نقل است که مروانبن حکم که از دشمنان تراز اول اهل بیت است، میگوید: من در شگفتم از حلم و صبر حسن. سپس ضمن اشاره به کوهی ادامه میدهد: اگر مصیبتهایی که حسن دید به این کوه وارد میشد، فرو میریخت. از دیگر مصیبتهای امام حسن(ع) این است که وقتی ایشان صلح را میپذیرد از طرف نزدیکترین افرادش مثل حجربن عدی مورد توهین قرار میگیرد. حجربنعدی به امام میگوید «السلام علیک یا مذلّل المؤمنین» سلام ای خوارکننده مؤمنین! رجبی دوانی در پایان گفت: امام مجتبی مجبور است این کنایهها را تحمل کند و از طرفی هم برای تفهیم این افراد میگوید مثل من بر شما، مثل خضر و موسی است. پذیرش صلح من حکمت دارد که شما نمیدانید. اگر من این صلح را نمیپذیرفتم شما و معدود شیعیان ما از بین میرفتید و حکومت ظلم نیز همچنان پا بر جا میماند.