اینهمه تخلف در آرایشگاه!
ردیفی نشستهاند مثل صف نانوایی در روز تعطیل یا صف شیر به قیمت دولتی. هر کدامشان طرفدار پر و پاقرص آرایشگاهی در حوالی سعادت آباد هستند هرچند برای اینکه موهایشان را رنگ کنند یا ابروهایشان را تاتو کنند شاید مجبور به خرجهای سنگین شوند اما نام آرایشگر محبوبشان آنقدر دهن پر کن است که حاضر نمیشوند آنجا را ترک کنند
ردیفی نشستهاند مثل صف نانوایی در روز تعطیل یا صف شیر به قیمت دولتی. هر کدامشان طرفدار پر و پاقرص آرایشگاهی در حوالی سعادت آباد هستند هرچند برای اینکه موهایشان را رنگ کنند یا ابروهایشان را تاتو کنند شاید مجبور به خرجهای سنگین شوند اما نام آرایشگر محبوبشان آنقدر دهن پر کن است که حاضر نمیشوند آنجا را ترک کنند. تاتو ابرو 500 تا 800 هزارتومان، مش مو 500 هزار تومان و آرایش به دست آرایشگر معروف سالن برای افراد عادی 700هزار تومان و برای عروس خانمهای دم بخت چیزی حدوداً 5 تا 6 میلیون تومان آب میخورد. همه عروسها به آرایشگاه میروند اما آرایش کردن عروس خانمهای مجلل این آرایشگاه آداب مخصوص به خودش را دارد. چندین بار قبل از روز عروسی به آرایشگاه میروند و مثل یک عروس آرایش میشوند تا نقابی که قرار است شب عروسی به چهره خود بزنند را انتخاب کنند. زن آرایشگر تأکید میکند که تنها همین چند میلیون ناقابل از عروس خانمها گرفته میشود و برای آرایش فیلم آتلیه هزینهای لازم نیست پرداخت شود. در مورد نرخ مصوب آرایشگاهها که از صاحب آرایشگاه میپرسی پاسخ جالبی میدهد:«آرایشگاهها نرخ مشخصی ندارد، هر چقدر که درکارشان ماهر شوند، میتوانند قیمتها را بالا ببرند. قیمت آرایش عروس از یک میلیون تومان به بالاست و نرخ مشخصی هم ندارد.» او معتقد است، اجاره محل آرایشگاه، حقوق پرسنل و وجود دستگاههای پیشرفته در آرایشگاهها رقم کلانی است و نمیتوان از صاحب آرایشگاهی که 70 میلیون پول رهن و ماهانه تقریباً 10 میلیون پول اجاره میدهد توقع داشت که قیمتهایش را پایین یا ثابت نگه دارد.
در گوشه دیگری از سالن زیبایی و در کنار همهمه مشتریها از دل فنجان قهوه زندگی تعبیر میکند و چاره مشکلاتشان را از فال تاروت میگیرد. البته باید برای گرفتن فال وقت قبلی گرفت و نام یک معرف را به زبان بیاوری وگرنه گذر از این هفت خان رستم کار مشکلی است چون ممکن است برایشان دردسرساز شوی. زن فالگیر ادعا میکند که به هر روشی میتواند خبر از اقبالهای نگفته و آیندههای دور و دراز بدهد. تاروت، قهوه، پاسور و هرچه که اراده کنی، حتی فال شمع که شنیدن آن شاید در نگاه اول عجیب و غریب به نظر برسد. به بهانه تماشای نزدیک کار زن فالگیر وارد اتاق میشوم. حرفهایش به دختری که قبل از آمدن، حسابی از خجالت سر و صورت در آمده به این نقطه از زندگی خیالیای که برای او تصور کرده ختم میشود. قرار است پسری با اسب سفید از راه برسد و دختر جوان را به آرزوی قدیمیاش یعنی اقامت دائم امریکا برساند. اشاره میکند بیا خانم شما هم نگاه کن: «ببین برایت علامت هواپیما افتاده انگار با همان مردی که گفتم به خارج از کشور میروید.» او که از حرفهای زن فالگیر غرق در شعف و شادمانی شده کیف پولش را باز میکند تا هزینه فالش را بپردازد اما فالگیر اشاره میکند که 30 درصد هزینه فال متعلق به صاحب آرایشگاه است و او باید با صندوق آرایشگاه تسویه کند.
قیمت تاتو ابرو از 500 هزار تومان شروع میشود و حتی به یک و نیم میلیون تومان هم میرسد، اما برخی از آرایشگاهها در کنار تتوی ابرو روی بدن هم دست به حکاکی میزنند. «طرح کوچک بخواهی میتوانم روی بدنت تاتو کنم. هزینهاش هم 400 هزار تومان میشود، برای ترمیم هم 100 هزار تومان» این حرفهای آرایشگر به دختر جوان است هرچند که طولی نمیکشد و دختری با عصبانیت وارد سالن میشود. دهانش خشک شده و زانوهایش میلرزیدند. گردنش را به زن آرایشگر نشان میدهد. با یک نگاه میتوان فهمید که طرحی که روی بدنش توسط آرایشگر کشیده شده کج و معوج شده و بشدت ورم کرده است.او ادعا میکند که آرایشگر در هنگام تاتو نکات بهداشتی را رعایت نکرده و به گفته دکتر متخصص، زخم گردنش عفونت شدیدی دارد. با اینکه خودش تن به این کار داده اما اشتباه آرایشگر به قیمت مبتلا شدن او به مشکلات پوستی تمام شده. صاحب آرایشگاه تلاش میکند تا او را آرام کند هرچند که حرفهایش به اینجا ختم میشود که به خاطر اینکه خوب از محل تاتو مراقبت نکرده دچار این عارضه شده و آنها مقصر نیستند.
«دستگاهی داریم که از ترکیه بتازگی وارد شده. صورت را پاکسازی میکند و در 15 دقیقه همه جوشهای سر سیاه را از بین میبرد.» دختر جوان وسط حرفهای آرایشگر این پا و آن پا میکند. برای سپردن خود به دست پیلینگ جدید الورود از ترکیه مردد است. آرایشگر دست بردار نیست، مدام از محسنات دستگاهشان میگوید و قیمت را پایین میآورد:«عزیزم چون تو مشتری ویژه ما هستی 200 هزار تومان از تو میگیریم. امروز روز تعطیل است با تخفیف میشود 150 هزار تومان ولی فردا بیایی این قیمت نیست فقط امروز.» در نهایت حرف زن آرایشگر است که به کرسی مینشیند و دختر جوان صورتش را به دستگاه وارداتی میسپارد.
می خواهند زیبا باشند آن هم به هر قیمتی. هرچند که در آخر وسوسه زیبایی ممکن است کار دستشان بدهد. مریم دختری است که وسوسهاش برای یک شب زیبایی کار دستش داده. او به یکی از آرایشگاههای معروف شهر در حوالی یوسف آباد مراجعه کرده، چند میلیون پول خرج کرده اما شب عروسی تنها چیزی که عایدش شده عفونت یکی از چشمهایش بوده است: «شب عروسی چشمهایم شروع به خارش و سوزش کرد آنقدر که میهمانها را تار میدیدم. به ناچار مجبور شدم همان شب لنزهایی که آرایشگاه در چشمانم گذاشته بود را دربیاورم اما سوزش چشم هایم تمامی نداشت. پس از عروسی هم میخواستم به پزشک متخصص مراجعه کنم اما چون روز جمعه بود و روزهای بعد از آن تعطیل بود به همین خاطر برای پیدا کردن دکتر متخصص خیلی اذیت شدم. بعد از آن اتفاق هم هرچه به آرایشگاه رفتم و از آنها گلایه کردم اشتباهشان را قبول نکردند. در آخر مجبور شدم از آنها شکایت کنم اما دادگاه هر حکمی هم بدهد هم آبروریزی ای را که آن شب به جان خریدم نمیتوانم جبران کنم، مگر من قرار است چند بار عروس شوم؟»
روی میزهایشان لوازم آرایشی مختلفی را چیدهاند. در گوشه سالن هم لباس و لوازم دیگری میفروشند و پورسانتی از فروشنده اصلی میگیرند. انگار درآمدهایشان از کارهای آرایشی کفاف جیبهایشان را نمیدهد و باید در کنارش منبع درآمدهای دیگری مانند فروش لوازم آرایش و قرصهای لاغری داشته باشند. لیلا دختری است که از یکی از آرایشگاههای بنام، قرص لاغری خریده اما بعد از مدتی فهمیده که در این قرصها از ماده مخدر شیشه استفاده شده و با نخوردن قرصها بدنش واکنش نشان داده است. البته این حرفها درددل خیلیهاست. شبیه حال و روز نسیم که بعد از خوردن قرصهای لاغریای که از آرایشگاه خریده، معدهاش دچار عارضه جدی شده و چند روزی را در بیمارستان سپری کرده است. «قرصهای لاغری وارداتی از امریکا و ترکیه است. قیمتش هم زیاد نیست، تنها 150 هزار تومان. بعد از چند ماه چندین کیلو لاغر میشوی.» این حرفهای مریم آرایشگر دیگری است که در کنار کارش، بازار چربی سوزی و لاغری به راه انداخته. خودش میگوید زنان از این بازار استقبال میکنند و همه راضی هستند. حتی لاغری خودش هم مدیون این قرصها است هرچند که روی قرصهایش نشانی از بهداشتی بودن یا علامتی که نشان از اعتبار آنها بدهد نیست. چه بسا ممکن است که آنها را حتی در کشور خودمان درست کرده باشند.
نام آرایشگر پرآوازهشان را روی سردر آرایشگاه نوشتهاند و با این کار طرفداران خاصی پیدا کردهاند. تعداد این آرایشگاهها هم کم نیست. علت آن هم واضح است میخواهند دیگران بدانند که این آرایش حاصل دستهای توانمند چه کسی است. حتی برای خود صفحه اینستاگرامی هم به راه انداختهاند. عکسهای جور واجور مشتریان خود را منتشر میکنند، به آنها مشاورههای زیبایی میدهند تا به هر بهانهای پای مشتری را به آرایشگاه باز کنند.هرچند که برخی از آنها، صفحات اینستاگرامیشان را از ترس تعزیرات قفل کردهاند و هر کسی را به آن راه نمیدهند چراکه پخش عکس مشتریان در فضای مجازی کاری غیر قانونی تلقی میشود.