ما و مهندسی آيينهای شادی در کشور
چند سال پيش به مناسبت موضوعي با يكي از علما صحبت ميكرديم كه بحث به مهندسي شادي در جامعه رسيد.
روزنامه جوان: حسن فرامرزي : يك: چند سال پيش به مناسبت موضوعي با يكي از علما صحبت ميكرديم كه بحث به مهندسي شادي در جامعه رسيد. آن عالم حرف بسيار دقيق و خوبي زدند و گفتند ما همچنان كه در طول سال مناسبتهايي براي عزا داريم و با آيينها و مراسمهايي مهندسيشان كردهايم، نياز به مهندسي شادي هم داريم. گرچه آن عالم ميگفت صورت عزاهاي مذهبي ما غم است، اما باطن آنها سبكي و شادي روح است، اما در ادامه خاطرنشان ميكردند كه اسلام و شيعه به هيچ عنوان مخالف شادي و نشاط بيروني نيست، اما ما در اينباره كوتاهي كردهايم و نتوانستهايم ساز و كارهاي دقيق متناسب با مهندسي شادي را در جامعه به وجود بياوريم، به خاطر همين است كه وقتي به مناسبتهاي شاد و اعياد مذهبي و ميلاد رسول گرامي اسلام (ص) و ائمهطاهرين (ع) ميرسيم عملاً دست ما خالي است. همچنان كه رسانههاي ما هم دچار سردرگمي ميشوند و نميدانند كه به واقع چگونه بايد رفتار كنند. دو: واقعيت آن است كه صنعت سرگرمي و شادي و نشاط در غرب با آنچه مدنظر مسلمانان است، بسيار متفاوت است. سرگرمي در غرب بيشتر بر فراموش كردن خود و تخدير روح حساس انسان و دميدن بر تنور هيجانها و رقص و پايكوبي بنيان گذاشته شده است اگرچه هر جامعهاي خط قرمزهايي در اين زمينه دارد، اما الگوهاي خدامحورانه در شادي و شوخي با آنچه امروز در جهان سرگرمي به سمت ما ميآيد، متفاوت است. به عنوان مثال بسياري از بازيها و فيلمها و انيميشنهايي كه امروز ساخته ميشود درست است كه از حيث جذابيت بصري و تحريك براي ادامه بازي در حد بالايي قرار دارند، اما محتواي آنها گاه در جهت غليان هيجانهايي مثل خشونت و سكس است كه برانگيختن آنها جز اينكه روح و ذهن آدمي را در گرداب فرو ببرد، ماحصل ديگري ندارد. سه: معصومان عليهم السلام توصيه ميكردهاند كه بخشي از زمانهاي خود را به لذتهاي حلال اختصاص دهيد، اين يعني آنکه نشاط يك پديده لازم در دين و مذهب ماست و با ناديده گرفتن آن، نياز به نشاط در جامعه كم نخواهد شد. چه بسا بخش قابل توجهي از عصبيتها، پرخاشگريها و بزههايي كه امروز در جامعه ما وجود دارد ناشي از اين باشد كه ما مهندسي درستي درباره فراهم آوردن ساز و كارهاي شادي در جامعه تدارك نديدهايم، از آنسو محققان و پژوهشگران ما دور هم جمع نشدهاند كه حدود و ثغور سرزميني نشاط در بنيانهاي فكري و اخلاقي اسلام و شيعه را فهرستبندي كنند و به صورت واضح و شفاف به ما نشان بدهند كه چگونه هم ميتوان به شادي و نشاط رسيد و هم انسان توحيد محوري ماند. چهار: بحث نشاط اجتماعي چيزي فراتر از اين است كه آيا مثلاً ما در اعياد مذهبي دست بزنيم يا نزنيم؟ به نظر ميرسد كساني كه اين پرسشها را مطرح ميكنند از ابعاد پنهاني و عميقتر بحث غافل ماندهاند. بحث بر سر اين است كه اگر ما متفقالقول هستيم كه جامعه بدون شادي و نشاط يك جامعه افسرده و عصبي است، پس خواهيم پذيرفت كه ما نياز داريم تا ساز و كارهايي را فراهم كنيم كه انسانهايي خرسند، شاد و بانشاط در جامعه داشته باشيم، انسانهايي كه شادي و نشاط در درونشان نهادينه شده باشد نه اينكه مثلاً شادي به يك شكلي از تحريك آني ناشي از شنيدن يك لطيفه يا جوك باشد. به نظر ميرسد ما نياز داريم كه مختصات دقيق اين موضوع را ارزيابي كنيم و در ادامه پاسخ روشني به مهندسي شادي در جامعه داشته باشيم.