خبرگزاری فارس: تشییع پیکر مرحوم «جعفر والی» هنرمند تئاتر سینما و تلویزیون با حضور هنرمندان این عرصه آغاز شد و به احترام این هنرمند بسیاری به تالار وحدت آمدهاند.
در میان حاضران میتوان به نامهایی چون: علی مرادخانی معاون هنری وزیر ارشاد، مهدی شفیعی مدیر کل هنرهای نمایشی، عزیز ساعتی، میترا محاسنی، مازیار میری، مهدی میامی، یداله صمدی، اصغر همت، ایرج راد، پیمان شریعتی، امیر شهاب رضویان، شهرام کرمی، اتابک نادری، آیدین اغداشلو، سعید داخ، هادی مرزبان و... اشاره کرد.
بر اساس این گزارش، مراسم تشییع با قرائت قرآن آغاز شد.
همت: دوستان آخرین اثر مرحوم والی را روی صحنه ببرند
اصغر همت مدیر خانه تئاتر با تشکر از حاضران اظهار داشت: تک ستارههایی که سوختند و ساختند و برای نسل تئاتر بضاعت بودند و هستند؛ مرحوم جعفر والی قصد داشت با هرمز هدایت و ایرج راد کاری را بازسازی کند، امیدواریم این عزیزان آخرین اثر او را روی صحنه ببرند.
مشایخی: از دروغگویی دست برداریم
جمشید مشایخی که سالها در کنار مرحوم والی بود، از خاطراتش با این هنرمند گفت و تاکید کرد: 20 نمایش را در کنار ایشان بودم و در کارهایش حضور داشتم.
وی گفت: چرا باید دروع بگوییم، وقتی فردی از ما از دنیا می رود، می گوییم بی نظیر بود، چرا وقتی هستند نگفتید؟ من منتظر رفتنم، عمرم را کردم، از این دروغگوییها دست برداریم.
عباس جوانمرد و همسرش فقدان والی را با نمایشنامه ای تسلیت گفتند.
مرادخانی: امیدوارم نمایشنامه «در گوش سالمم زمزمه کن» استاد روی صحنه برود
علی مرادخانی معاون هنری وزارت ارشاد با عرض تسلیت به جامعه هنری اظهارداشت: هر زمان خدمتش می رسیدیم از او می آموختم، او از بزرگان سپهر تئاتر بود، همانطور که آقای مشایخی اشاره کردند هرچه داریم از این بزرگان داریم.
وی ادامه داد: با همه محدودیتها تلاش می کنیم شرایط را برای هنرمندان مهیا کنیم شرایط تئاتر نسبت به گذشته بهتر است، امیدوارم نمایشنامه «در گوش سالمم زمزمه کن» استاد روی صحنه برود، مرحوم والی با ذوق پیگیر تئاتر بود، هنرمند هر قدر عمر کند، باز کم است، هنرمند چشمه خروشان است.
معاون هنری وزیر ارشاد پیام تسلیت وزیر را به خانواده مرحوم والی ابلاع کرد.
فخری خوروش: ای کاش نفر بعدی من باشم تا دیگر داغ عزیزانم را نبینم
بر اساس این گزارش، در این مراسم همچنین پیام صوتی فخری خوروش پخش شد.
او در این پیام تسلیت به خانواده و جامعه هنری گفت و با نهایت تاسف ابراز داشت: ای کاش نفر بعدی من باشم تا دیگر داغ عزیزانم را نبینم.
پیام محمد علی کشاورز در این مراسم خوانده شد و علی نصیریان به دلیل حضور جلوی دوربین از همه عذرخواهی کرد.
راد: مرحوم والی خاموش و خدمتگزار بود
ایرج راد که بازیگر اخرین نمایشنامه گفت: عزیزی اینجا 65 سال از عمرش را صرف فرهنگ و هنر مملکت کرد و تا آخرین نفس هایش برای هنر دل سوزاند و کار کرد. خیلیها حاشیه دارند و به رخ کشیدن دارند، اما او خاموش خدمتگرار بود. چه بخواهند و چه نخواهند نام جعفر والی افتخار تاریخ هنر نمایش خواهد بود،
این همه عشق بدون تمنا و خواسته؛ علاقه، صداقت، صفا، پاکی، و... همه چیز اینجا ساری و جاری است و خواهد بود.
ایرج راد در ادامه گفت: او هر روز میزبان ما در خانهاش برای تمرین تئاتر بود، سرزنده و شاداب. اینقدر با علاقه کار میکرد که حتی صبحانه نخورده کار را پیش میبرد و فراموش میکرد دارویش را استفاده کند. این همه علاقه اینجا خوابیده است اما زنده و روحش همچنان خدمتگزار هنر و فرهنگ خواهد بود. افتخار میکنم تمرینی که داشتیم را با آنچه که مدنظر استاد بود و دیدگاه و تحلیلش بتوانم به ثمر برسانم. از تمام زحمات «علی بیغم» تشکر میکنم و دستش را میبوسم.
اکبر زنجانپور هنرمند عرصه تئاتر و سینما درباره شخصیت جعفر والی گفت: شخصیت هر انسان از نگاهش هویدا است ایشان نگاه مهربان وعمیقی داشت و هر کسی را جذب میکرد، افتخار دارم اولین کار حرفهایم را در تئاتر سنگلج با ایشان آغاز کردم به نام «بامها و زیربامها» اثر غلامحسین ساعدی، ایشان از من دعوت کرد و با او همراه شدم، کار درخشانش «شنل» باعث شد در تمام شهرهای تهران برویم، علاوه بر اینکه به خانواده این عزیز تسلیت میگویم باید به من هم تسلیت بگویید، روزگار سختی است.
پورصمیمی: هنرمند بدون جنجال و حاشیه
سعید پورصمیمی بازیگر تنها فیلم ایرج راد گفت:من هم به نوبه خودم به همه هنرمندان این عرصه تسلیت میگویم، از مهمترین خصیصه این هنرمند بیحاشیه بودن ایشان بود، بدون صدا و جنجال کار میکرد و به بهترین شکل ممکن. بدون شک جعفر والی تأثیرگذارترین کارگردان بر نسل جوان پرچمدار تئاتر ایران است و نمیتوان او را نادیده گرفت. خوب بود و خوش درخشید.
یدالله صمدی کارگردان سینمای ایران درباره آشناییاش با جعفر والی و بازیش در فیلم «مردی که زیاد میدانست» گفت: جعفر والی از اساتید بزرگ عرصه تئاتر هستند، من در فیلمی به نام «دادشاه» دستیار کارگردان بودم و از گروه تنها با خسرو شکیبایی و جعفر والی اوقات سپری میکردم. برای کار «مردی که زیاد میدانست» نقش پیر فرزانه این فیلم را به ایشان پیشنهاد دادم با قبول این نقش به قدری با انرژی کار را دنبال میکرد که برخی از دیالوگهای کلیدی متن را به بهترین شکل تغییر میداد و سر صحنه با من مشورت میکرد که الحق بهترین بود و از آن استفاده میکردیم. زبان مشترکی در بین ما
افرادی که در اینجا حضور داریم درباره جعفر والی وجود دارد، بیحاشیگی.
در قسمت پایانی برنامه وداع با جعفر والی ناهید طباطبایی از طرف خانواده والی متنی را درباره خانهای که در آن رشد و نمو یافتند، خواند. حجتالاسلام دعایی بر پیکر مرحوم والی نماز خواند و پیکر ایشان تشییع شد، مراسمی نیز به یاد این بزرگوار در استان البرز منطقه ولیان برگزار میشود.
دولتآبادی دیگر سخنران مراسم وداع با جعفر والی بود، او متنی را آماده کرده بود و خواند. «والی هنرمند تئاتر ایران، حال دیگر بیاضطراب به خواب میروی، از ناشد، ناشد نمایش بیخیال از اینکه صحنه چه میشود، نور کجاست، دکور چه، در تئاتر چه رخ میدهد، وقتی پرتاب شدهای به آن سوی کره زمین، گشاده رو لبخند میزنی، میان آدمیانی که ما بودیم عهد ناگفته و نانوشته وجود داشت، در باب آدم بودن و آدم شدن، بیشتر تو خود همان بودی، تو در عین حال نمونهای از فطرت در هنر تئاتر ایران، این فطرت 30 ساله، امسال تو را به زانو در نیاورد در غربت، در نبود امثال تو هنر تئاتر این کشور به
خاک خوابانیده شد، با دست و بازوان، فریب ماند و باز تا کی دوباره برآید تئاتر با چنان شور آموختن، آن دلدادگی و انسجام و گذشت و رفاقت باری سنگینتر بر دوش شیفتگان اکنون تا چه پیش آید به خانواده، فرزندانت، به خودم و جویندگان تئاتر کشور تسلیت میگویم.»