پرسشهای راهبردی درباره دستورالعمل اجرایی ریاست جمهوری
پیگیری روند کاهش تحریمهای اقتصادی ایران از سوی دستگاه دیپلماتیک صرفاً در شرایطی معنا پیدا میکند که در زمان و مراحل اجرای برنامه جامع اقدام مشترک، ایران تمامی تعهدات خود را به انجام نرسانده باشد.
کد خبر :
603630
سرویس سیاسی فردا؛ دکتر ابراهیم متقی*: صدور دستور رییسجمهور به وزیر امور خارجه و رییس سازمان انرژی اتمی بیانگر آن است که ایران نسبت به لایحه و قانون داماتو نگرش انتقادی داشته و آن را خلاف روح برجام میداند. این دستور در شرایطی صادر شد که امید ایران برای تغییر در سرنوشت لایحه تمدید تحریمهای اقتصادی پایان یافته بود. هر چند باید به این موضوع اشاره داشت که بر اساس قوانین آمریکا، اگر لایحهای دو سوم آرای مجلس سنا و نمایندگان را بهدست آورد، برای تبدیل به قانون نیازمند توشیح رییسجمهور نخواهد بود.
لایحه داماتو که با عنوان «تمدید تحریمهای اقتصادی ایران» در کنگره آمریکا مورد بحث قرار گرفت، با 416 رأی مثبت در مجلس نمایندگان و 99 رأی مثبت در مجلس سنا به تصویب رسید. بنابراین روز 15 دسامبر را باید بهعنوان زمانی دانست که لایحه به قانون جدید تبدیل میشود؛ قانونی که حتی رییسجمهور آمریکا نمیتواند آن را در روند سیاستگذاری و دیپلماسی نادیده انگارد.
در چنین شرایطی 2 پرسش مطرح میشود؛ پرسش نخست مربوط به پیامدهای دستور ریاست جمهوری است. پیگیری روند کاهش تحریمهای اقتصادی ایران از سوی دستگاه دیپلماتیک صرفاً در شرایطی معنا پیدا میکند که در زمان و مراحل اجرای برنامه جامع اقدام مشترک، ایران تمامی تعهدات خود را به انجام نرسانده باشد. وقتی که یک بازیگر به تعهدات خود بدون توجه به معادله قدرت در سیاست بینالملل توجه دارد، طبیعی است که بازیگر قدرتمند که نهادهای بینالمللی، کنوانسیونها و رژیمهای بینالمللی را بر اساس اراده و منافع ملی خود تفسیر میکند، توجهی به چنین تعهداتی نخواهد داشت.
پرسش دوم آن است که اقدامات انجام شده از سوی مراکز دیپلماتیک و سازمان انرژی اتمی ایران به چه میزان میتواند قابلیتهای ایران را تأمین نماید؛ قابلیتهایی که بهعنوان بخشی از حوزه قدرت و امنیت ملی ایران بوده و از آن بهعنوان پشتیبان راهبردی کشور صحبت میشود؟
پاسخ به 2 پرسش یاد شده در شرایطی امکانپذیر است که زمینه بررسی نتایج برجام بر اساس توصیههای ارائه شده از سوی مقام معظم رهبری در چارچوب بیانیه 9 مادهای مورد توجه قرار گیرد. در این بیانیه تأکید شده بود که مراحل اجرای برجام میبایست ماهیت متوازن داشته باشد؛ یعنی اینکه هر یک از بازیگران به موازات اقداماتی که طرف مقابل به انجام میرساند، از ابتکارات مصالحهجویانه بهرهگیری کند؛ ابتکاراتی که زمینههای لازم برای تداوم و بقای پیمانهای بینالمللی را امکانپذیر میکند.
تمامی متون کلاسیک سیاست بینالملل به این موضوع اشاره دارد که اگر کشورها در وضعیت عدم توازن قدرت قرار داشته باشند، با چالشهای مرحلهای فراگیر و پایانناپذیری روبرو میشوند؛ به همان گونهای که اگر قراردادها و توافق بین آنان نامتوازن باشد، نتایجی برای کشورها در روند همکاری یا رقابتهای دیپلماتیک و راهبردی بهوجود نمیآورد.
در چنین شرایطی است که سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا به دو موضوع اشاره میکند؛ اول آنکه دستور رییسجمهور را مغایر با مفاد برجام نمیداند، یعنی اینکه ایران میتواند همواره از ساز کارهای دیپلماتیک برای پیگیری اهداف سیاسی و راهبردی خود استفاده نماید. دوم آنکه تولید موتورهای زیردریایی موسوم به پیشرانهای دریایی هستهای نیز بهعنوان نقض برجام تلقی نمیشود، در حالی که بر اساس نگرش دولت و بسیاری از کارگزاران اجرایی کشور، لایحه تمدید تحریمها به معنای نقض برنامه جامع اقدام مشترک خواهد بود. اگر سیاست و الگوی رفتار دیپلماتیک ایران مبتنی بر تهدید متقابل است و در برابر ساز وکارهای تهدیدکننده، از الگوی کُنش متقابل میبایست استفاده شود، چنین دستورالعملی، توازن لازم را با اقدام آمریکا برای تمدید محدودیتهای اقتصادی و تحریم اقتصادی نخواهد داشت. در چنین شرایطی سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا به احتمالات آینده نیز توجه داشته و در مصاحبه مطبوعاتی خود، به این موضوع اشاره میکند که شرکتهای اقتصادی بینالمللی که در ایران سرمایهگذاری میکنند، در صورتی که تحریمها اعاده شود، میبایست در مدت 6 ماه بعد از اعاده تحریمها،
فعالیتهای خود در ایران را پایان دهد. چنین رویکردی نشان میدهد که وزارت خارجه آمریکا از ساز و کارهای هشدار غیرمستقیم به ایران بهرهگیری کرده و نشان میدهد که برای اعاده تحریمها، از آمادگی لازم برخوردارند. ارزیابی نتایج حاصل از دستورات ریاست محترم جمهوری میبایست به گونهای باشد که منافع و حقوق ملی ایران در روند اجرای برنامه جامع اقدام مشترک تأمین شود. اگر فرآیندی شکل گیرد که آمریکا و ساختار داخلی کشور از ساز و کارهای محدودکننده پایانناپذیر استفاده کنند، در آن شرایط ایران چه واکنشی خواهد داشت. آیا واکنش ایران، تکرار الگوهای رفتاری توصیه شده به مقامات دیپلماتیک و انرژی اتمی خواهد بود یا اینکه منجر به شکلگیری ساز و کارهای پرشدتتری میشود؟ در آن صورت مقامات دیپلماتیک ایران که زمانی بر این موضوع تأکید داشتند که هرگاه آمریکا تحریمها را اعمال کند، ایران در طی یک ساعت قادر خواهد بود به موقعیت قبلی دست یابد، درست خواهد بود؟ یا اینکه ایران در وضعیت خلأ قدرت، ناچار خواهد بود تا الگویی که در فرایند برجام، در پیش گرفته را ادامه دهد؟
*استاد دانشگاه تهران