ایمنی واژه ای غریب برای مالکان بازار حضرتی

کوچه های تنگ، حجره های کوچک، رفت و آمد چرخ دستی ها، فریاد ممتد باربران که "آقا، خانم راه بده برم" و غرولندهای گاه و بی گاه عابران، همه و همه از خاطرات مشترک تمامی آن هایی است که یک روز خود را در بازارهای قدیمی تهران می گذارنند. بازارهای قدیمی تهران در عین اینکه باخود حس و حال تاریخ و هویت این شهر را به همراه دارند به گونه ای از ناامن ترین بخش های پایتخت محسوب می شوند و به دلیل سیم کشی های نامناسب، استفاده از وسایل غیر استاندارد و عدم نظارت بر فعالیت تولید کنندگان همواره در معرض خطر حریق قرار دارد. خطراتی که به رغم تذکرات متعدد آتش نشانی تاکنون کمتر هراسی را به دل مرتبطان با این مقوله راه نداده است.

کد خبر : 601924
شهرنوشت: آتش سوزی در بازار و بافت فرسوده اطراف آن و البته خسارت های میلیاردی به تولیدکنندگان و مغازه داران از جمله خبرهایی است که هر از چند گاه در رسانه ها منتشر می شود و این سوال را در ذهن ایجاد می کند که چرا در شرایطی که به گفته دبیر کمیته ایمنی شورای شهر 23 درصد از آتش سوزی های تهران در بازار اتفاق می افتد، همچنان شاهد ادامه این روند در قلب اقتصاد کشور هستیم؟ شاید پاسخ به این سوال با یک روز گشت و گذار در بخشی از بازار تهران همچون بازار حضرتی و کوچه هفت تن سخت نباشد؛ بازارهایی که در آن سیم های برق بدون هیچ گونه قاعده و حفاظی از هر گوشه خودنمایی می کنند و کوچک ترین بی احتیاطی می تواند فاجعه ای را رقم بزند. بازاری که سقف ندارد! بازار حضرتی پنجشنبه ها از همیشه شلوغ تر است و ترافیک چرخ دستی ها طولانی تر! بعد از اینکه از خیل معتادانی که پایپ به دست کنار خیابان نشسته بودند، رد می شوم پا به بازار می گذارم. بازاری که غیر از مغازه های کوچک، آن چه بیش تر از هر چیز به چشم می آید سیم های برق آویزان از سقف و دیوار است؛ صحنه ای که وقتی در کنار سقف های یونولیت قرار می گیرد حس ناامنی نسبت به حضور در بازار را چندین برابر می کند، آن هم بازاری که بخش عمده ای از آن را تولیدی های پوشاک به خود اختصاص می دهد. برای اطلاع از وضعیت ایمنی بازار با یکی از مغازه داران هم صحبت می شوم. او که بیش از 20 سال است در بازار حجره لوازم التحریر فروشی دارد در گفت و گو با خبرنگار شهرنوشت از تجربه آتش سوزی در بازار می گوید: چند سالی می شود که دیگر خبری از آتش نیست اما هر وقت یکی از این تولیدی های لباس بی احتیاطی کند آتش سوزی راه می افتد که آن سرش ناپیدا! حالا خسارت به کنار، احساس امنیت در این جا نداریم. بخشی از بازار مجاور را نشان می دهد که شهرداری به تازگی مسقف کرده است: سقف های ما یونولیت است و کوچک ترین اتفاقی که بیفتد همه مغازه ها روی هوا می رود اما آن قسمت از بازار که با آجر مسقف است این مشکل را ندارد. قرار است تا چند وقت دیگر این قسمت از بازار هم مسقف شود و مشکل سیم های برق آویزان و بدون حفاظ که حالا نمی دانیم چطور حلش کنیم، ساماندهی می شود. او می گوید که هیچ کدام از ماموران اداره برق برای ساماندهی سیم ها با مغازه داران وارد مذاکره نشده اند و وضعیت طی 20 سال اخیر نه تنها بهتر نشده که وخیم تر هم شده است. با این وجود افتتاح یک ایستگاه آتش نشانی در اطراف بازار این اطمینان را به مغازه داران می دهد تا در صورت آتش سوزی نیز امکان حضور سریع آتش نشانان وجود داشته باشد. البته این همه ماجرا نیست چرا که به دلیل کوچه های باریک بازار در صورت آتش سوزی نیز امکان عبور خودروهای آتش نشانی به آسانی وجود ندارد. نام هایی نقش بسته بر مثلث خطر از بازار اصلی خارج می شوم و کم کم راه به کوچه پس کوچه ها می برم. کوچه های طویل اما کم عرض و باریک که دو طرف آن را خانه های کوچک تشکیل داده است؛ کوچه هایی که اسمی جز بافت فرسوده نمی توان بر آن ها گذاشت. وارد یکی از کوچه های باریک می شوم و از پله های یک تولیدی پایین می روم. مراد بیش تر از 10 سال است که در تولیدی لباس بچه کار می کند و مسئولیتش چسباندن مارکadidas روی شلوارها است. از او درباره کار در زیرزمین نموری که سیم های برق تمام دیوارش را پوشانده است، می پرسم که می گوید: چند سالی که این جا کار می کنم اتفاق خاصی برای تولیدی ما نیفتاده اما شنیدم که برخی از این تولیدی ها آتش می گیرد آن هم به خاطر بی احتیاطی کارگر و اتصال برق. شما یادتان نمی آید قبلاً می گفتند خانه های زورآباد سیم هایش از هر طرف آویزان است و به زور سیم برق می کشند اما این جا که زورآباد نیست یک بخش از همین شهر است اما سیم کشی ها را ببینید. با دست به دیوارهای اطراف اشاره می کند و ادامه می دهد: حالا برای ما اتفاقی نیفتاده اما بعید نیست یک بی توجهی کوچک این جا را هم خاکستر کند. مکث می کند و بعد از چند لحظه می گوید: کار ما غیرقانونی نیست تولید کننده هستیم و لباس هایمان در همین بازار حضرتی پخش می شود با این حال تا حالا هیچ کس از اداره برق نیامده و کارفرما را مجبور نکرده تا سیستم برق این جا را درست کند. ما هم مجبوریم برای ماهی 700 هزار تومان کار کنیم. بدتر از ما چاپخانه هایی هستند که در همین محدوده کار می کنند و با چسب و قیر سر و کار دارند. بیش تر آتش سوزی ها هم مربوط به همین هاست. زیبایی رخت بربسته از خانه قجری های هفت تن پس از پشت سر گذاشتن کوچه پس کوچه های اطراف بازار حضرتی وارد خیابان هفت تن می شوم؛ خیابانی پر از دالان های تاریک، خانه های قدیمی قجری، درهای چوبی. خانه های این خیابان که اغلب در انتهای کوچه های طویل قرار دارند قرار بود یک خانه باشند اما به دلیل منفعت اقتصادی تولیدکنندگان به 3 تا 4 خانه کوچک تبدیل شده اند و از تمام آن ها صدای چرخ خیاطی به گوش می رسد و بعضا دیگ های بخار عظیم. در یکی از خانه ها را می زنم و وارد می شوم یکی از کارگران می گوید که همین خانه 30 متری را ماهی 600 هزار تومان اجاره کرده اند و با 3 تا چرخ خیاطی شلوار می دوزند. آن طرف خانه پله های تاریکی است که راه به پشت بام دارد و به نوعی انباری محسوب می شود. نکته جالب در تمامی این خانه ها، گچ های ریخته سقف ها و سیم هایی هایی است که در سراسر اتاق ها کشیده شده اند و اتفاقاً یک بخش از حیاط را به بخش دیگر وصل می کنند. خانه هایی که هیچ نشانی از استاندارد و ایمنی ندارند و هر لحظه امکان دارد سقف شان بریزد. خانه هایی که به معنای واقعی کلمه ناپایدار بودند و در صورت کوچک ترین مشکل ایمنی امکان دریافت کمترین خدمات رسانی را دارند. زیرا امکان عبور ماشین از این معابر فراهم نیست. داستان ناامنی خانه های این محله به عنوان بافت ناپایدار تقریباً شبیه هم است؛ خانه هایی هایی که بدون نظارت صنفی به عنوان تولیدی لباس اجاره یا تملک شده اند و مانند خانه های حاشیه ای شهر به جز امکانات اولیه از هیچ گونه ایمنی برخودار نیستند. برای بررسی بهتر این موضوع و اقدامات انجام شده در خصوص نحوه خدمات رسانی به این بخش از شهروندان در صورت بروز مشکلات ایمنی، موضوع را با سازمان آتش نشانی تهران در میان گذاشتیم. اخطارهای مکرر به ساکنان بازار حضرتی و مولوی سعید شریف زاده، مدیرعامل سازمان آتش نشانی شهرداری تهران با اشاره به اخطار به مالکین و ساکنان بازار حضرتی و کوچه هفت تن که در محدوده بازار تهران سکونت دارند، می گوید: بعد از بررسی از سوی آتش نشانی نسبت به اخطار به مالکان بافت های فرسوده بارها اقدام شده است. وی با بیان اینکه تاکنون با وجود اخطارها به موارد ناایمن در محدوده کوچه هفت تن هنوز هیچ کدام از مالکان نسبت به رفع مشکل اقدام نکرده اند، افزود: در محدوده بازار حضرتی و کوچه هفت تن در مجموع از سال 91 تاکنون 134 مورد اخطار به املاک ارجاع داده شده است. این در حالیست که در همین بازه زمانی 222 مورد نیز اخطار به افراد در بازار مولوی درخصوص پاساژها، سراها، انبارها و ... داده شده است. شریف زاده تاکید کرد: سازمان آتش نشانی نمی تواند بدون مجوز وارد ملک خصوصی افراد شود. در ابتدا به اماکن دعوت نامه ای را در قالب ناایمن بودن محل کار یا پاساژ می دهیم که در صورت ورود آتش نشانان با اجازه صاحب ملک یا حتی عدم ورود به محل، یک شناسنامه ایمنی صادر می شود. شناسنامه را ایستگاه به واحد پیش بینی منطقه ارسال می کند که پیرو این شناسنامه درصد خطرپذیری الکتریکی، ساختاری، انبارداری و ... استخراج می شود. 90درصد مالکان به اخطارهای ایمنی بی توجه هستند
مدیرعامل سازمان آتش نشانی شهرداری تهران تصریح کرد: براساس شناسنامه های صادر شده توسط آتش نشانان اخطاریه برای این ملک ها ارسال خواهد شد و در صورتی که ملک مورد نظر ناایمن تشخیص داده شود، نماینده ملک به واحد پیشگیری منطقه احضار می شود. با حضور نماینده هماهنگی بین کارشناس ایمنی جهت بازدید و مسئول ملک مورد نظر انجام شده تا در نهایت بازدید صورت گیرد. پیرو صدور دستورالعمل ها باید کارها را در اسرع وقت انجام دهند که متاسفانه 90 درصد مالکین کارهای مربوط به ایمنی را انجام نمی دهند. گاهی هم مالکان مانع ورود نماینده آتش نشانی می شوند.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: