طلایی: رای روحانی در سال۹۶ تكرار نخواهد شد
رابطه شوراي شهر چهارم تهران با شهرداري تهران به چه صورت بود؟چرا در برخي مقاطع شوراي شهر و شهرداري از كنترل حواشي ناتوان بودند؟آيا محمد باقر قاليباف به عنوان شهردار تهران موفق شد با موفقيت چالشهاي مديريتي خود را پشت سر بگذارد؟ در ماجرای املاك نجومي حق با چه كساني بود؟براي پاسخ به اين سوالات با مرتضي طلايي نايبرئيس شوراي شهر تهران و رئيس پليس سابق پايتخت گفتوگو كرديم.
دوران مديريت آقاي قاليباف را در شهرداري تهران چگونه ارزيابي ميكنيد؟
در كنار كاستيهايي كه در مديريت کلانشهري مانند تهران ممكن است وجود داشته باشد، عملكرد آقاي قاليباف در شهرداري، مثبت و قابل دفاع است. تهران کلانشهري است با معضلات زيرساختي چندجانبه اعم از ضعف خطوط حمل و نقل عمومي، نبود خيابانهاي اصولي، آلودگي هوا، بافت فرسوده، توسعه ناهمگون و و همين طور معضلات عمده اجتماعي همچون انواع آسيبهاي اجتماعي، مهاجر نشينان حاشيهها، كارگران فصلي و... . اين شهر كمتر از يك دهه است كه راه توسعه و پيشرفت خود را در پيش گرفته است. زماني كه آقاي قاليباف تصدي مديريت اجرايي شهرداري را در دست گرفت با يك شيوه مديريتي سنتي و منسوخ در اداره شهر تهران روبهرو بود و انتظارات از مديريت شهري در كمترين حد خود و بدور از استانداردهاي لازم قرار داشت. شهر تهران درآمدزايي لازم را نداشت و به همان ميزان نيز كارايي مديريت شهري در كمترين حد خود بود. نوع نگاه به شهر و شهروندان به مثابه يك كالبد پويا و زيستي هنوز به صورت جدي محلي از اعراب نداشت. ورود آقاي قاليباف به مديريت شهري تهران در كنار همراهي و همگامي شورا كمك كرد تا اقدامات خوبي در سطح شهر تهران صورت گيرد. اگر با يك نگاه كلان از بالا به موضوع نگاه بيندازيم، مشاهده ميكنيم كه تلاش براي برنامه محوري و حركت در چهارچوب قانون و استفاده از نظر كارشناسان، به تيم اجرايي و تقنيني مديريت شهري كمك كرده است كه با تدوين سند چشمانداز کلانشهر تهران و اسناد بالادستي همچون برنامههاي پنج ساله، روند بودجهريزي عملياتي دنبال شود. نتيجه اين مساله نيز ارتقای سطح عمومي زندگي شهروندان در حوزه حمل و نقل عمومي، ترافيك، فضاي سبز، دسترسي به خدمات عمومي و... است. با اين همه هنوز تهران با استانداردهاي جهاني در حوزه شهرهاي زيست پذير و توسعه يافته فاصله دارد.
آيا آقاي قاليباف موفق شد به خوبي از چالشهاي مديريتي پيش روي خود عبور كند؟
اگر از منظر استانداردهاي جهاني بخواهيم نگاه بكنيم، هنوز راه زيادي مانده است تا از پس چالشهاي زيست محيطي همچون آلودگي هوا، چالشهاي ساختاري همچون عدالت توزيعي، تعادل فضايي، ترافيك و ايجاد زير ساختهاي حمل ونقل عمومي، چالشهاي جمعيت شناختي، همچون حجم بالاي مهاجران و حاشيه نشينان، تعداد زياد بيسرپناهان، كودكان كار و دستفروشان، چالشهاي فرهنگي همچون تضاد هويتهاي محلي در تقابل با هويت واحد شهروندي و... بر بيايد. با اين وجود از منظر امكانات و توانمنديها كارنامه مديريت شهري آقاي قاليباف قطعا قابل دفاع است. زماني توان مالي و عملياتي مديريت شهري در تهران كمتر از هزار ميليارد تومان بود كه به همان اندازه نيز مانور عملياتي اين نهاد كاهش پيدا ميكرد، در حالي كه با توسعه زير ساختها و روانسازي اداره امور در مديريت شهري تهران علاوه بر اينكه شهر تهران نسبت به گذشته ثروتمندتر شده است به همان اندازه نيز رقم درآمدي شهرداري نيز افزايش يافته است كه فوايد آن در توسعه و رشد شهر به وضوح به چشم ميآيد.
شوراي شهر چهارم چه رويكردي نسبت به شهرداري تهران در پيش گرفته بود؟
خارج از حواشي كه برخي از آنها سرمنشأ داخلي دارد و برخي سرمنشأ خارجي، رويكرد شورا تعامل و همراهي با مجموعه شهرداري براي اداره مطلوب شهر و حركت به سمت تحقق سند چشمانداز آن است. پيوستگي نگاه برنامه محور از دوره دوم شوراي اسلامي تا دوره چهارم كه در آن قرار داريم، به خصلت كارآمدي نظام شورا در اداره مطلوب شهرها تبديل شده است. اين نگاه تفاوت سلايق مختلف را در داخل خود هضم ميكند و از پتانسيل اين تفاوت براي افزايش پويايي و كارايي مديريت شهري بهره ميبرد. خوشبختانه درباره شوراي چهارم، نيروهاي بيروني نتوانستند كارويژههاي تخصصي شورا را زير سوال برده و چالش جدي براي عملكرد آن ايجاد كنند. برخي جريانهاي سياسي ميپنداشتند كه ميتوانند با ايجاد حاشيهها، جنجالها و تهمتها، مديريت شهري تهران را از مسير خود در توسعه تهران، خارج كنند و خود بر مسند اداره شهر بنشينند ولي هوشياري اعضا و خويشتنداري شهردار مانع از تحقق اهداف آنها شد.
چرا شورا و شهرداري در برخي اوقات نسبت به كنترل و مديريت حواشي پيش آمده ناتوان بودند؟
به نظر بنده ناتوان نبودند. همانطور كه عرض كردم خويشتن داري و هوشياري اعضا و شهردار مانع گسترش يافتن حواشي و تهمتها بود. البته بايد در نظر داشت كه جريانهاي زيادي علاقهمندند كه كرسيهاي شورا و شهرداري را در اختيار خود قرار دهند ولي حاضر نيستند كه در اين خصوص از اخلاق سياسي و ضوابط قانوني پيروي كنند و بنا را بر تهمت، جنجالآفريني و سوءاستفاده از رسانهها ميگذارند كه نهايتا دود اين اقدام به چشم شهر و شهروندان ميرود.
ديدگاه شما درباره ماجراي واگذاري املاك در شهرداري تهران چيست ؟ در اين ماجرا حق با چه كساني بود؟
درباره مساله املاك واگذار شده صحبتها و تحقيقات زيادي شده است. شخص شهردار و اعضاي شورا نيز بر روشن شدن قضيه و رسيدگي جدي و برخورد با تخلفات احتمالي صورت گرفته پافشاري ميكنند. در اين خصوص دادستاني نيز توضيحاتي ارائه كرده است و پيگيري آنها ادامه دارد. به هر شكل اين شيوه درست، قانوني و بجا در رسيدگي به پروندههاي تخلف و به دور از حاشيهسازي است. متاسفانه اتفاق ناخوشايندي كه صورت گرفت تلاش براي بهرهبرداري سياسي از اين مساله بود. به هرشكل در نهادي با گردش بالاي مالي همچون شهرداري وقوع تخلفات ريز و درشت، دور از انتظار نيست و وظيفه شورا و شهرداري اين است كه به صورت شفاف و بدون اغماض هر گونه تخلف پنهان و آشكاري را دنبال و برخورد كنند و روزنههاي تخلف و جرم را مسدود نمايند. متاسفانه انتشار گزارش مقدماتي مراجع نظارتي كه هنوز اثبات تخلف يا جرمي در آن صورت نگرفته، صرفا به نيت تاثير در فرايندهاي داخلي و عملكردي شورا، مسالهاي است كه با آبروي افراد در ارتباط بود و وجهه خصوصي داشت. اينگونه ضربه زدن صرفا در جهت منافع حزبي و جرياني، منجر به كاهش سرمايه اعتماد و مشاركت اجتماعي است و كارنامه مديريت شهري را زير سوال ميبرد. اميدوارم اين درسي شده باشد كه دوستانمان متوجه تبعات حرفها و سخنهاي غير مستند خودشان باشند و مسئوليت عمل نابجاي خود را در اين خصوص بپذيرند.
دولت آقاي روحاني درطول سه سال گذشته چه نقاط قوت و ضعفي داشته است؟
نگاه به عملكرد دولت يازدهم بايد از چند منظر صورت گيرد و عملكرد تيم آقاي روحاني بدون هيچ گونه سوء برداشتي مورد ارزيابي قرار بگيرد. از منظر سياست خارجي تاكيد بر ديپلماسي فعال و مناسب و توقف سياستهاي بيمحابا در ارتباط با كشورهاي پيرامون، به قدرت نرم ايران در به كنار راندن امواج ايران هراسي آمريكا كمك كرد. با اين سياست، علاوه بر اينكه ايران جايگاه منطقهاي خود را به عنوان قدرت برتر و تعيينكننده تثبيت كرد، فشارهاي خارجي را به سمت همكاريهاي اقتصادي و سياسي سوق داد و دشمنان منطقه و خارجي ايران كه از انزواي ايران، منافع سياسي و اقتصادي زيادي برده بودند را وادار به عقبنشيني و پذيرش شكست كرد. در اين ميان حل مناقشه پرونده هستهاي، هر چند با بد عهدي آمريكاييها مواجه شده است ولي جايگاه سياسي ايران را به شكل بسيار مطلوبي در جهان تثبيت نمود. اينكه سرنوشت برجام بعد از انتخابات رياستجمهوري آمريكا چه ميشود و آيا اين عهدنامه با كارشكنيها و فشارهاي نابجاي آمريكا باقي ميماند يا خير، مساله ديگري است. از منظر سياست داخلي نيز دولت در بعد اقتصادي حركتهايي را صورت داده است كه به نظر بنده نتيجه آن در آينده مشخص خواهد شد، همچون كنترل سرسامآور تورم، كاهش سودهاي بانكي، تقويت صنايع مادر که به اقتصاد مقاومتي و حوزه اشتغال كشور ضربه جدي وارد ميكند. تعداد زيادي از صنايع ما ورشكسته شده و ديگر قابليت توليد و اشتغالزايي ندارند، انتظار است كه دولت به صورت پايدار با خريد محصولات مورد نياز خود از توليدكنندگان داخلي از رشد و توسعه آنها حمايت كند، بهعلاوه ما در حوزه كسب و كار و كارآفريني، استعدادهاي خوب و قابلي داريم كه عمده آنها در بوروكراسي مجوز گرفتن تمام توان و سرمايه خود را از دست ميدهند و به سمت كارهاي واسطهاي و دلالي حركت ميكنند يا بيكار و منتظر كاري از سوي دولت باقي ميمانند. در حوزه مسائل فرهنگي نيز شرايط از گذشته زياد بهتر نيست ولي بدتر نيز نشده است؛ اما حقيقت اين است كه دولتها عموما در برابر تهاجم فرهنگي منفعلانه عمل كردهاند و اين شامل حال اين دولت نيز ميشود. با احتساب اينكه دولت در شرايط ركود، تورم و تحريم كشور را در دست گرفت همين كه توانسته اوضاع و احوال كشور را سر و ساماني بدهد و با توجه به پايين آمدن درآمدهاي ارزي كشور، امور جاري كشور را در حد توان پيش ببرد، خوب است، لكن موضوع اشتغال و معيشت مساله اصلي اساسي كشور است.
مهمترين چالشهاي پيش روي آقاي روحاني براي انتخابات رياستجمهوري۹۶ چيست؟
به نظر بنده مهمترين چالش پيش روي دولت قبل از اينكه سياسي بوده و از جانب جريانات رقيب باشد، داراي ماهيت اقتصادي و فرهنگي است. ركود حاكم بر صنايع توليدي كشور و وابستگي عمده آنها به حمايتهاي يارانهاي دولت، عملا دولت را وادار ميكند با در نظر گرفتن بخششهاي مالياتي درآمدهاي پايدار دولت را كمتر كرده و براي تامين منابع مالي لازم به سمت خام فروشي ذخاير طبيعي حركت كند. نتيجه اين فرايند وابستگي اقتصادي كشور به درآمدهاي نفتي است كه در نتيجه كاهش قيمت آن، چرخه صنايع از كار افتاده و سير بيكاري، تورم، ركود و فقر سرتاسر كشور را فرا ميگيرد. با توجه به اين چالش اقتصادي كه بخشي از آن ميراث گذشته است، به احتمال زياد دولت آقاي روحاني از سوي طبقه متوسط به پايين جامعه كمتر مورد تاييد قرار بگيرد و دولت در كسب آرای آنها براي دوره بعد با مشكل مواجه شود. بهعلاوه ضعف عملكردي دولت در حوزه فرهنگي و اجتماعي انتقاداتي را متوجه دولت ساخته است. هر چند پايگاه اجتماعي منتقدان در سطح هنرمندان، تحصيلكردگان حوزه و دانشگاه است ولي پتانسيل بالاي بسيج فكري در جامعه براي آنها وجود دارد. بهعلاوه بخشي از اصلاحطلبان نيز خواستههايي از دولت يازدهم داشتهاند كه به زعم خودشان دولت نتوانسته است از پس آن برآيد. به نظر بنده اگر دولت نتواند برای هر كدام از اينها دليل موجهي ارائه دهد، در رايپذيري با مشكلاتي مواجه میشود.
آيا پايگاه راي آقاي روحاني به همان شكلي كه در سال۹۲ از ايشان حمايت كردند حاضر خواهند بود در انتخابات۹۶ نيز از ایشان حمايت كنند؟
نه با آن مشاركت. بدون شك راي روحاني در سال۹۲ در سال۹۶ تكرار نخواهد شد. آقاي روحاني تحت تاثير فضاي انتخابات، قولهايي به مردم داد كه محقق نشد و اين بخشي از اعتبار عمومي دولت را در پايگاههاي اجتماعي كمرنگ كرد. تنها راهي كه آقاي روحاني دارد اين است كه دوباره با بهرهگيري از فضاي مجازي، شبكههاي اجتماعي و قطبيسازي اجماع و حمايت اصلاحطلبان بر روي ايشان قرار بگيرد.
آيا اصولگرايان براي انتخابات رياستجمهوري۹۶ فاقد گزينه راي آور هستند كه اصولگرايان بتوانند پشت سرآن اجماع كنند؟
به نظر بنده اصولگرايان در انتخابات پيش رو حضور فعال و تعيينكنندهاي خواهند داشت.
دليل نزديك شدن برخي از طيفهاي اصولگرايي در برخي مقاطع به آقاي روحاني چيست؟آيا نزديك شدن اصولگرايان به آقاي روحاني به دليل نداشتن گزينه مناسب است؟
ببينيد عرصه اداره كشور، منافع مردم و الزامات حفظ نظام عرصه جدل بين دو جناح نيست. هميشه چالش بين احزاب و جريانات سياسي صرفا در زمان انتخابات اوج ميگيرد و بعد از اعلام نتايج همه گروهها و جريانات موظفند كه از پتانسيلهاي همديگر براي پيش بردن منافع ملي، بهرهبرداري كنند و نبايد از اين ارتباطات تعبير و برداشت سياسي داشت. به هر شكل در هر دوره اين دو جريان مهم كشور مسئوليت زيادي را در لايههاي مختلف حاكميت ملي بر عهده دارند و قاعدتا براي پيشبرد اهداف نظام و انقلاب دو دستگي و تضاد بايد جاي خودش را به همدلي و همكاري بدهد، وگرنه شكاف ايجاد شده در بدنه نظام بهترين مكان براي پنهان شدن منافقان و مخالفان حكومت اسلامي است تا در حاشيه امن آن ضربه خود را به كشور، مردم و انقلاب وارد كنند.