در شکاف کوهی در مرزهای مریوان مستقر شدیم/ برای زنده ماندن با «شمعدانی» غذا درست میکردیم
یكی از زوایای ناگفته جنگ، عملیات حلبچه است. اصلاً قرار نبود این عملیات انجام شود و عملیات دومی در فاو پیش بینی شده بود.
متن زیر خاطره ای از سردار غلامحسین غیبپرور، رئیس سازمان بسیج و جانشین فرمانده کل سپاه در امور بسیج از عملیات حلبچه است که در ادامه می خوانید: «یكی از زوایای ناگفته جنگ، عملیات حلبچه است. اصلاً قرار نبود این عملیات انجام شود و عملیات دومی در فاو پیش بینی شده بود. تمام شناساییها و مأموریتها و خط حدها برای عملیات دوم در فاو انجام شد. اما از ماهها قبل با سردار "مجتبی مینائی فرد" لباس كردی میپوشیدیم. در روستایی به نام "دزلی" در مرزهای مریوان خانهای اجاره كردیم، ارتفاع برف به 4 تا 5 متر میرسد. برای شناسایی چادر هلال احمری در شكاف كوهی از منطقه مستقر كردیم و چند شب در آن خوابیدیم. وقتی آذوقه گروه تمام شد. لوبیای چشم بلبلی در زودپز بار گذاشتیم و آبش را تریت كردیم و اوضاع را به سختی گذراندیم. با شناسایی بچههای فجر، عملیات حلبچه عملی شد و جریان بمباران شیمیایی صدام پیش آمد. در عملیات شناسایی پیرمردی به من و شهید "سپاسی" یاد داد كه چگونه از گیاهی مثل شمعدانی در كوههای منطقه غذا درست كنیم تا زنده بمانیم. هیچ وقت یادم نمیرود در ارتفاعات "تته" كه 48 ساعت با شهرهای ایران فاصله داشت، «عزت الله ایزدپناه» جانباز 60 درصدی كه امروز با وضع جسم عجیبی در شهر كنارتخته زندگی میكند، از من اجازه خواست كه از سنگر عراقیها غذا تك بزند تا بچهها چند روز دیگر بیشتر دوام بیاورد. كار ناممكنی بود اما مجبور شدم به او اجازه دهم و نزدیكهای سحر با یك گونی پر از كنسرو عراقی برگشت. حالا كنسرو داریم ولی نان نیست، كنسروهای عراقی كه یك بند انگشت روی آنها روغن بود. از آن روز به ایزدپناه اعلی حضرت میگفتم و این لقب رویش ماند.»